دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۷
وقتی شاعر از لحظه‌های شاعرانه بهره می‌برد/«تو بی دلیل زیبایی» سرشار از توصیف شاعرانه

مجموعه شعر «تو بی‌ دلیل زیبایی» سروده مهدی آخرتی شعرهای سپیدی دارد که در اغلبشان زبان و نگاه شاعرانه یا بهتر بگوییم لحظه‌های شاعرانه زیاد است اما در برخی توصیف‌ها، شاعر نتوانسته به درستی از این لحظه‌های شاعرانه استفاده کند و بهره ببرد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- لحظه‌های شاعرانه در شعرهای مهدی آخرتی کم نیست اما سراینده در برخی از این شعرها نمی‌تواند به خوبی و درستی این لحظه‌های شاعرانه را به تخیل شاعرانه پیوند دهد و تصویر کاملی از یک شعر تمام عیار را به خواننده ارایه کند.
 
به طور مثال در شعری می‌گوید: «انتظار از در آغاز می‌شود» یا «لب‌های تو حکایتی بود که دهان به دهان می‌چرخید» یا «گاهی زنده بودن/ بهترین راه مردن است» شاعر در برخی شعرها نیز نتوانسته چنان که باید از توصیف‌های شاعرانه بهره ببرد. تشبیه تن معشوق به قله‌های صعب‌العبور از جمله همین توصیفات نارسا و ابتر است.
 
شاید شاعر برای وارد شدن به حیطه‌ای که می‌توان آن را شعر ناب نامید چندان عرصه را بر خود تنگ نکرده است:
«تنت قله‌های صعب العبور
چشمت گردبادی کشیده
 
اخم نکن
اخم که می‌کنی قهر طبیعتی
اخم که می‌کنی
اطلسم که زمین را روی دوشش گذاشته‌اند»
 
اما در عین حال لحظه‌های ناب شاعرانه در کتاب «تو بی دلیل زیبایی» فراوان است:
«امروز به اندازه تنهایی‌ام
برف باریده
و تو خورشیدی که فقط ابرها پشتشان به تو گرم است
 
آن سوی سرما حلقه در خمیازه می‌کشد
این سو
مردی نشسته
پرنده‌ها شال و کلاه کردم
با شما از خودم فرار کنم
پای خوبی‌ام یخ بسته
هر بار چاقو فرو می‌شود
به انتهای زخمم نمی‌رسد!
پرواز دلیل خوبی است برای فرار زمستان
اگر تمام دنیا
به پایت زنجیر نشده باشد.»
 
در همین شعر که در صفحه 11 و 12 کتاب چاپ شده لحظه‌های شاعرانه با قدرت و قوت تا پایان سطر پنجم یعنی آنجا که می‌گوید «آن سوی سرما حلقه در خمیازه می‌کشد» با ساختار عمودی به منطق و متن شعر پاسخ می‌دهد اما در سطر «پرنده‌ها شال و کلاه کردم» کاملاً افت می‌کند و به شعری متوسط و زیر متوسط تنزل می‌یابد اما در عین حال وقتی شاعر مفهومی مانند هستی و هویت زن را در جامعه ایرانی به تصویر می‌کشد راحت‌تر می‌تواند از سرودن شعری بر مداری بالای متوسط برآید:
«وقتی به گذشته فکر می‌کنم کنارم نشسته‌ست
روی صندلی اتوبوس
با همان اندام کشیده و پوست مهربان
و لبخندی که سکوت را می‌شکست
زنی در من موج می‌زند که دلش
آمیزه‌ای از صدا یاکریم و صبح بود
به سلامتی آن روزها
اگر نبودند تو را نمی‌شناختم
تو را که مادر به دنیا آمدی
اگر نبودند...
تو را که چشمانت را تر و خشک کردی
به گذشته فکر می‌کنم
کنارم نشسته است با همان نگاه کشیده
 
امروز اما سوزنده مثل اسید
چیزی در گلوی من است»
 
شعر هفتاد و چهارم این کتاب مانند بسیاری از شعرهای دیگر این مجموعه دارای لحظه‌های ناب شاعرانه است، به ویژه در جایی که می‌نویسد: « زنی در من موج می‌زند که دلش/ آمیزه‌ای از صدای یاکریم و صبح بود». اما شعر او زمانی کامل می‌شود که واژه اسید  در انتهای شعر به ساختار عمودی سروده اضافه می‌شود و کار پایان‌بندی شعر را به درستی انجام می‌دهد.
 
سروده‌های مهدی آخرتی شعرهایی است که لحظه‌های شاعرانه در آن زیاد دیده می‌شود اما در برخی از این شعرها ساختار شعر کمکی به حفظ ساختار عمودی نمی‌کند و در همان مرحله نخست باقی می‌ماند.
 
مجموعه شعر «تو بی دلیل زیبایی» معشوق را به شیوه و نگاه شاعرانه خاص شاعر روایت می‌کند. در واقع شعر عاشقانه در این مجموعه تعریفی دارد که باید از متن سطرهای همین کتاب برداشت کرد.
 
«تو بی دلیل زیبایی» در شمارگان هزار نسخه به قیمت 6 هزار تومان پاییز امسال از سوی انتشارات بوتیمار راهی بازار کتاب شده است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها