یکشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۰
ملایی‌توانی کتاب «گفتمان رسمی تاریخنگاری پهلوی اول» را نوشت/ سیر تاریخ‌نگاری رسمی در ایران و راز ماندگاری آن

علیرضا ملایی‌توانی، رئیس پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از انتشار کتاب «گفتمان رسمی تاریخنگاری پهلوی اول» خبر داد و گفت: در این کتاب با مروری بر سیر تاریخ‌نگاری رسمی در ایران راز تداوم و ماندگاری این شیوه از تاریخ‌نگاری را به عنوان الگوی مسلط تاریخ‌نگاری در ایران بررسی کرده‌ام.

علیرضا ملایی‌توانی درباره کتاب «گفتمان رسمی تاریخ نگاری پهلوی اول» که به تازگی منتشر شده به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: این کتاب حاصل یک طرح پژوهشی بود که تقریبا دو سال در رابطه با آن تحقیق و پژوهش کردم و مطالب آن در یازده فصل گنجانده شده است.
 
وی افزود: فصل نخست کتاب یک بحث نظری و مفهومی درباره «تاریخ‌نگاری رسمی و کارکردهای آن» دارد. با طرح پرسش‌هایی درباره تاریخ‌نگاری رسمی تداعی‌گر چه مفهومی است و چگونه در تاریخ ایران به عنوان جریان غالب و مسلط تاریخ‌نگارانه به حیات خودش ادامه داده است. در این کتاب با مروری بر سیر تاریخ‌نگاری رسمی در ایران و با تمرکز بیشتر بر مفهوم تاریخ‌نگاری، کارکردهای آن، راز تداوم و ماندگاری این شیوه از تاریخ‌نگاری را به عنوان الگوی مسلط تاریخ‌نگاری در تاریخ ایران بررسی کرده‌ام.
 
رئیس پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: فصل دوم «نگاهی به بافت و زمینه فرایند تولید متن‌های تاریخ‌نگاری رسمی در دوره پهلوی» نام دارد که عمده تمرکز آن بر شخص رضاشاه و اقداماتش است، یعنی کل دوره پهلوی و همه متن‌های تاریخ‌نگاری رسمی که در این دوره تولید شده، اما مرکز بحث بر شخص رضاشاه و اقداماتی که انجام داده است.
 
ملایی‌توانی افزود: توصیف فضای تاریخ‌نگاری رسمی دوره پهلوی از این نظر اهمیت دارد که چگونه این تاریخ‌نگاری می‌تواند تاریخ‌نگاری مستقل و غیردولتی ایران که بعد از مشروطه شکل گرفت را به حاشیه براند و به عنوان یک الگوی غالب دربیاید و تمام روش‌ها و جریان‌های تاریخ‌نگارانه مستقل و حکومتی را کم‌رنگ کند؟
 
وی اظهار کرد: همچنین بحثی درباره گونه‌های مختلف تاریخ‌نگاری دوره پهلوی و یک تقسیم‌بندی از مجموعه گونه‌ها و شیوه‌های مختلف تاریخ‌نگاری در دوره پهلوی متداول بوده که هفت تا هشت نوع مستقل آن یاد شده است.
 
مولف کتاب «از کاوه تا کسروی» عنوان کرد: فصل سوم «رخدادی پیرامون ملاحظات روش‌شناسانه در تاریخ‌نگاری رسمی پهلوی» است که بحث تخصصی‌تری درباره مسائلی چون منابع تاریخ‌نگاری رسمی در دوره پهلوی و روند تحول آن، تفکر فلسفی و سیاسی که در پشت سر این نوع تاریخ‌نگاری‌ها بوده است، دغدغه‌هایی که مورخان این نوع تاریخ‌نگاری داشتند، مساله عینیت، گزینش در تاریخ‌نگاری رسمی دوره پهلوی و نگاه انتقادی به رضاشاه را مطرح می‌کند.

ملایی‌توانی درباره جزئیات فصل چهارم کتاب «گفتمان رسمی تاریخ‌نگاری پهلوی اول» گفت: عنوان این فصل «دفاع از نظام سلطنت و حقانیت رضاشاه» است که بحث آن چگونه شکل گرفتن و بازتولید ادبیات سنتی شاه‌گرایانه در تاریخ در دوره رضاشاه است که بی‌درنگ پس از ناکامی انقلاب مشروطه در ایران به وجود آمد. در این میان هم دستگاه سیاسی و هم نخبگان سیاسی که در دستگاه حکومت پهلوی حضور داشتند، توانستند پادشاهی که انقلاب مشروطه جایگاهش را تنزل داده بود تا صرفا سلطنت کند و نه حکومت به قبل از این دوره برگردانند.  

وی افزود: مقام شاه در دوره رضاشاه دوباره به همان جایگاه مالک‌الرقابی و قدر قدرتی پیشین بازمی‌گردد و البته با این رویکرد ادبیات نوینی در دوره پهلوی رواج پیدا کرد. بنابراین فصل چهارم از چگونه استحاله شدن گفتمان مشروطه‌خواهی ایران در تاریخ‌نگاری رسمی در دوره پهلوی بحث می‌کند که جایگاه مجلس در دوره پهلوی چه وضعیتی پیدا کرد. همچنین تاکیدی که بر کارآمدی حکومت به جای حقانیت آن و دفاع از تخت سلطنت و بازتعریف جایگاه شاه در ادبیات تاریخی آن دوره صورت گرفت، مدنظر قرار داده تا در تعارض کامل با آرمان‌های مشروطه‌خواهان ایران باشد.
 
این تاریخ‌نگار عنوان کرد: فصل پنجم «تصویری از شخصیت رضاشاه در دوره‌های بحرانی و شرایط سیاسی» نام دارد و حضور شخصیت‌هایی را بررسی می‌کند که به نوعی التیام‌بخش دردهای جامعه است که در شرایط اضطراری با آن مواجه است. در اینجا نیز تمام مورخان رسمی تلاش می‌کردند چهره‌ای کاریزماتیک از رضاشاه تصویر کنند که او نه تنها به لحاظ توانمندی‌های جسمانی و قدرت نظامی و توانمندی‌های ذاتی که داشته بلکه حتی به لحاظ جسمانی نیز از چهره‌ای متفاوت برخوردار بوده و هر یک از وجوه جسمانی اعم از قد، قامت، قیافه، سر و شکلش هر کدام گویای بخشی از توانمندی‌های روانی و شخصیتی بودند که بنیانگذار پهلوی داشته است.

وی در ادامه افزود: این وجه چهره‌پردازی از رضاشاه و سیمایش را در تاریخ‌نگاری رسمی آن دوره ترسیم و نشان دادم که چگونه مورخان رسمی از این مسائل نتیجه می‌گرفتند تا اندیشه، عمل رضاشاه و تخت‌دوستی‌اش را ترسیم و در تاریخ‌نگاری آن دوره منعکس کنند.
 
ملایی‌توانی بیان کرد: «قهرمان‌پردازی و مشیت‌گرایی در تاریخ‌نگاری» عنوان فصل ششم است که به بحث تفکر قهرمان‌گرایانه می‌پردازد و بر نظریه مردان بزرگ در تاریخ تکیه کرده که این ایده پس از جنگ جهانی نخست به یک ایده فراگیر در میان نظریه‌پردازان تبدیل شده بود و بسیاری از نظریه‌پردازان نخبه‌گرا پس از جنگ جهانی نخست این ایده را مطرح کردند که بعدا تحت عنوان دیکتاتوری روشنفکرانه یا استبداد منور وارد فضای ایران شد و در ادبیات ایران بازتاب پیدا کرد یا مرد آزاد که علی داور از آن سخن می‌گفت.

رئیس پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: در این مجال این وجه از چهره و شخصیت رضاشاه را در تاریخ‌نگاری آن دوره بررسی کردم. ضمن این‌که در اینجا کودتا به عنوان اقدامی قهرمانانه و اعمال رضاشاه به مثال شاهکارهایی از تمدنی تاریخی در ایران بررسی شده و جایگاهش با شخصیت‌های برجسته و بارزی که در تاریخ ایران (مانند شاه عباس، کوروش، داریوش، اردشیر بابکان و غیره) بودند و نه با شخصیت‌های متعارف مقایسه شده است.
 
وی اظهار کرد: در این بخش نظریه مشیت‌الهی و دیدگاه‌های فراتاریخی که درباره رضاشاه در تاریخ‌نگاری رسمی وارد کردند، مدنظر قرار گرفته و از جمله این ایده تبلیغ می‌شد که یک دست غیبی و یک نوع حمایت الهی پشت رضاشاه بوده که این مطالب را در تاریخ‌نگاری این دوره ارزیابی کردم.
 
این تاریخ‌پژوه عنوان کرد: فصل هفتم و هشتم کتاب یک موضوع واحدی را دنبال می‌کند و آن بحث کودتای 1299 هجری شمسی است که یک کودتای معمولی نبود، حادثه‌ای که هم تحولی در تاریخ ایران پدید آورد و هم تغییری در سرنوشت رضاشاه و جایگاهش ایجاد کرد و با این رویداد رضاشاه به صحنه سیاسی ایران پا گذاشت و از آن پس راهش را برای وزارت جنگ، نخست‌وزیری و پادشاهی ایران هموار کرد. در ادبیات تاریخ‌نگارانه رسمی دوره پهلوی این حادثه نه به عنوان یک کودتای سیاه (که پس از انقلاب رایج شد) بلکه به عنوان یک نهضت، قیام، انقلاب و یک حرکت رهایی‌بخشانه که کشور را از آستانه فروپاشی کامل نجات بخشید، یاد شده است.
 
ملایی‌توانی گفت: روایتی که تاریخ‌نگاران رسمی درباره کودتا ساختند و بخش مهمی از متن‌های تاریخ‌نگارانه این دوره در رابطه با آن است از زوایای گوناگون نقد و ارزیابی کردم و همچنین روایت‌های گوناگونی که درباره کودتا از جمله نقش‌آفرینی سیدضیاء و انگلیسی‌ها در آن ایفا کردند تا نقشی که خود رضاخان داشته به بحث و گفت‌وگو درباره آن پرداختم. از طرفی چند روایت مختلفی که درباره رخداد کودتای سوم اسفند 1299 شکل گرفت و بیش از 10 روایت آن را در کتاب به تفصیل بحث کردم.
 
وی با اشاره به موضوع فصل نهم با نام «گفتمان رسمی تاریخ‌نگاری پهلوی اول» گفت: بازتاب مسائل بحث‌انگیز در دوره رضاشاه که در گفتمان تاریخ‌نگاری آن دوره مطرح شده از مسائل مختلف، تحولات تاریخی است که روایت‌های کاملا متناقضی پس از شهریور 1320 و سرنگونی حکومت پهلوی در ایران شکل گرفت و یا متن‌هایی که مورخان و تاریخ‌نگاران از این رخدادها نوشتند و در تاریخ‌نگاری رضاشاه بازتاب متفاوتی داشت، از جمله مسائلی مانند کابینه‌های پس از کودتا مانند حضور سیدضیاء در دولت، اندیشه جمهوری‌خواهی، بحران خزئل، ماجرای سلطنت، مهاجرت علما، کشف حجاب، تجدید قرارداد دارسی و ورود ایران به جنگ جهانی دوم بررسی شده است.
 
رئیس پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: فصل دهم با نام «بازتاب اصلاحات رضاشاه در تاریخ‌نگاری رسمی دوره پهلوی» به نقد و ارزیابی اصلاحات دوره رضاشاه مانند اصلاحات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، صنعتی و موسسات گوناگونی که موسس سلسله پهلوی در ایران راه‌اندازی کرد و همچنین به وضعیت و نحوه انعکاس آنها در تاریخ‌نگاری پرداخته است.
 
ملایی‌توانی گفت: «گفتمان انتقادی و مبارزه اجتماعی» فصل پایانی کتاب است که بحث متفاوتی را مطرح و تلاش کردم با بهره‌گیری از نظریه گفتمان به نقد کارکردهای زبانی، اجتماعی و ایدئولوژیک تاریخ‌نگاری رسمی به طور عام بپردازم و بگویم تاریخ‌نگاری رسمی نه تنها درباره پهلوی، بلکه پیش و پس از آن چه مخاطراتی ممکن است برای کشور داشته باشد و ما چگونه باید با آن مواجه شویم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها