سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۹
میری: روس‌ها دست بازیگران ایرانی را در کشورشان باز گذاشته‌اند/ دولتشاهی: دکترین تاریخ روسیه بر اساس وصیت‌نامه پطر است

سید جواد میری، مولف كتاب «پوشكين و شيخ‌الاسلام دربند» گفت: روس‌ها نسبت به کشورهای دیگر دست بازیگران ایرانی را بیشتر در منطقه‌شان باز گذاشته‌اند. حال ما با چنین کشوری نباید مراوده‌ای داشته باشیم و باید بگوییم روس‌ها همیشه روس خواهند بود؟! علیرضا دولتشاهی نیز تاکید کرد که برای وی روسیه همیشه روسیه است چون دکترین تاریخ این کشور در طول تاریخ بر اساس وصیت‌نامه پطر است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی كتاب «پوشكين و شيخ‌الاسلام دربند» (سه‌شنبه 10 آذرماه) با حضور دکتر سیدجواد میری، مولف اثر، علیرضا دولتشاهی و پیام شمس‌الدینی در سرای اهل قلم برگزار شد.

میری، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ابتدای این نشست با بیان اینکه کمتر کشوری در ذهن و زبان ایرانیان به اندازه روسیه برانگیختگی ایجاد می‌کند، گفت: در واقع ما در گفتمان عمومی خودمان از روسیه به عنوان «دیگری» نام می‌بریم. من همواره به دنبال علت این موضوع بودم و با مطالعه کتاب‌های تاریخی و مشاهده فضاهای آکادمیک و... متوجه شدم روسیه در ذهن و زبان ما قلقلکی ایجاد می‌کند.
 
وی ادامه داد: تقریباً به نظر می‌آید بعد از جنگ‌های ایران و روسیه وقتی می‌خواهیم این روابط را روایت کنیم روی جنگ و غلبه‌ای که بر ایران صورت گرفته تاکید می‌کنیم اما آیا رابطه ایران و روسیه معطوف به این روایت است یا روایت‌های موازی هم در این باره وجود دارد و شاید جامعه‌شناسان، ادیبان و... بتوانند فرصت دیگری در این باره ببینند.

میرزا محمدعلی کاظم بیگ و علی هانیبال چه کسانی هستند؟
این استاد جامعه‌شناسی افزود: من در سیر مطالعاتی خود به دو شخصیت برخورد کردم که کمتر درباره آن‌ها در ادبیات و گفتمان آکادمیک صحبت شده است؛ میرزا محمدعلی کاظم بیگ و علی هانیبال. کاظم بیگ در اواخر قرن 19 از دنیا رفته و هانیبال نیز 1344 خورشیدی فوت کرده است. یکی در روسیه متولد شده و در ایران فعالیت های فرهنگی‌اش شکل گرفته و از دنیا رفته است و دیگری در ایران متولد شده و در روسیه فعالیت‌های فرهنگی داشته و از دنیا رفته است.

به گفته میری، در این کتاب درباره زندگی این افراد و تاثیرگذاریشان بر فرهنگ کشورها صحبت شده است. این موضوع نشان می‌دهد وقتی ایرانیان درباره روابط ایران و روسیه حرف می‌زنند به جنبه‌های فرهنگی روابط توجه نمی‌کنند در حالی که ما نباید فقط به حوزه سیاست و اختلافات آن توجه کنیم چون فقط بازتولید الگوهای قبلی در ذهن ماست.

این استاد دانشگاه درباره زندگی کاظم بیگ توضیحاتی داد و گفت: مطالعات من نشان می‌دهد که کاظم بیگ که در ایران به دنیا آمده یکی از نخستین شرق‌شناسان ایرانی در روسیه است و تولستوی تحت تاثیر او می‌گوید: ما در منزل، برادرمان را فردوسی خطاب می‌کردیم. جالب است بدانید که خواهر تولستوی عروس خاندان شیخ الاسلام دربند(کاظم بیگ) بوده و این خاندان از سال 1977 در حوزه تاریخ و فرهنگ روسیه نقش کلیدی داشتند. درباره هانیبال هم چنین موضوعی مطرح است.

میری در ادامه به کتاب «برادران کارامازوف» داستایوفسکی اشاره کرد و افزود: در برادران کارامازوف، یکی از شخصیت‌ها دوستی دارد که مریض است. او به کتابخانه پدرش می‌رود و کتاب امت محمد را پپدا می‌کند و چون پولی ندارد آن کتاب را می‌فروشد و با پول آن برای دوستش که در بستر مرگ است هدیه‌ای می‌خرد. داستایوفسکی  در اینجا از آن کتاب به عنوان سمبل اسلام استفاده می‌کند تا نشان دهد این «دیگری» همیشه دشمن نیست و می‌تواند پلی برای مرهم دردهای ما باشد. عین این مطلب درباره پوشکین هم هست. او وقتی با فاضل گروسی در تفلیس روبه‌رو می‌شود خیلی ابراز ارادت می‌کند که من به ادبیات ایرانی علاقه دارم و شاید از نخستین شعرایی است که از نمادهای ایرانی در اشعارش استفاده می‌کند.
 
نگاه دیسپیلینر ما را از فهم واقعیت دور می‌کند
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به کتاب «روایت‌های موازی در علوم انسانی» اظهار کرد: من در این کتاب بیان کردم که وقتی در ایران یا کشورهای غیر غربی با علم مواجه شدیم دیسپیلین را به رشته ترجمه کردیم، در حالی که معیاری برای تجزیه و تحلیل معرفت است. ما وقتی با واقعیتی روبه‌رو می‌شویم این واقعیت جنبه روانی‌اش را جدای از جنبه متافیزیکی به ما نشان نمی‌دهد بلکه به صورت یک کلیت واحد است اما در ذهن ما تفکیک می‌شود، در معرفت یوروسنتریک و دیسپیلینر ما ساحت‌های معرفت را از هم تفکیک می‌کنیم و این در تحلیل به ما کمک می‌کند تا در حوزه‌های تخصصی کار کنیم در حالی‌که کلیت را از دست می‌دهیم چون نگاه دیسپیلینر ما را از پروژه اصلی که فهم واقعیت است دور می‌کند.

میری یادآور شد: وقتی گفت‌وگوهای هسته‌ای در جریان بود، خبری در یکی از سایت‌ها منعکس شد که گفت روسیه به نظر می‌آید در این گفت‌و‌گوها کارشکنی می‌کند. من مشاهده کردم که این خبر 46 صفحه نظر داشت و مردم نوشته بودند که ایران نمی‌تواند به روسیه اعتماد کند. در حالی که وقتی به رابطه ایران و روسیه نگاه می‌کنیم می‌بینیم این روابط هیچگاه از بالا به پایین نبوده است. شاید در اتحادیه جماهیر شوروی این گونه بوده اما در زمان شاه طهماسب روس‌ها از او تقاضای کمک برای مبارزه با عثمانی‌ها می‌کنند.

وی با بیان اینکه در رابطه ایران و روسیه بحث نباید بر سر اعتماد باشد بلکه بیشتر بحث قدرت است، افزود: هرگاه قدرت در ایران بالا بوده، در سطح منطقه و جهان هم مطرح شده و کشورهای دیگر هم ما را قدرتمند دیدند اما چون ما بعد از قاجار همواره در شیب ضعف بودیم به دنبال تقصیر و مقصر گشتیم. به هر حال در معادلات قدرت نباید از جنبه احساسی برخورد کنیم چون هر چه منابع قدرت بیشتر شود ارزش ما هم بیشتر می‌شود.

میری تاکید کرد: باید از یک جایی برای تغییر نگرش شروع کرد، چون فاعلیت انسان همان‌قدر مهم است که ساختارها مهم هستند، فاعلیت اهل اندیشه می‌تواند روی تصحیح ذهنیت‌ها اثر بگذارد.
 
روسیه دیگر مانند گذشته قوی نیست
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه امروز روسیه یک ابرقدرت نیست، گفت: من نمی‌گویم روسیه قوی نیست اما روسیه امپراتوری تزار و اتحادیه جماهیر شوروی هم نیست و دیگر تبدیل به یک کشور جهان سومی شده است که منابع خام را می‌فروشد و لوازم می‌خرد. شما وقتی از مسکو فاصله می‌گیرید با شهرهایی مواجه می‌شوید که توسعه نیافته است.
 
میری در ادامه به کتاب سه جلدی یکی از نویسندگان روس اشاره کرد و گفت: این کتاب مصادف با زمانی است که روزنامه و صنعت چاپ در روسیه شکل گرفته بود و هر اتفاقی که در ایران می‌افتاده در روسیه منعکس می شده است و اگر کسی می‌خواسته تصویری از 40 سال ایران داشته باشد می‌تواند در این مجلدات هزار و 500 صفحه مطالب زیادی ببیند. از این نوع مطالب و کتاب‌ها در کتابخانه‌های روسیه موجود است که به ما تصویری از دنیای آن روزهای ایران می‌دهد.

وی یادآور شد: در روسیه ایران‌شناسان بزرگی وجود داشتند. اگرچه در زمان اتحادیه جماهیر شوروی ایران‌شناسی برای آنها جنبه استعماری داشته اما اکنون دولت چون بودجه چندانی ندارد به این موضوع نمی‌پردازد، نسل قدیم بالای 70 سال سن دارند و نسل جدید هم کم اقبال‌اند و امروز رایزن‌های فرهنگی سعی می‌کنند تا زبان فارسی را در شهرهای مختلف احیا کنند. حجم مبادلات بین ایران و روسیه نیز از منظرهای مختلف بسیار بالاست و به گونه‌ای به نظر می‌آید یک همگرایی‌هایی به وجود آمده است. یادتان باشد قبل از اینکه روس‌ها باشند بسیاری از این مناطق جز واحدهای فرهنگی ایران بوده است.

روس همیشه روس است!
دولتشاهی نیز در ادامه این نشست با طرح سوالاتی گفت: شما در کتابتان به چند موضوع پرداختید که یکی از آن‌ها سرنوشت علوم انسانی در ایران است. از گذشته تاکنون بحث علوم انسانی غربی و اسلامی مطرح است. انقلاب فرهنگی هدفش ساماندهی علوم انسانی بود. شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاسیس انتشارات سمت 31 سال است که با این هدف فعالیت می‌کند و می‌خواهد تحول اساسی در ساختار علوم انسانی ایجاد کند. بر اساس متونی که سمت مطرح می‌کند سه نسل به وجود آمده اما همچنان علوم انسانی ما مشکل دارد. در واقع سوال این است چیزی که سی سال است نتوانستیم انجام دهیم به این دلیل است که یا طرح مساله اشتباه است یا نتوانستیم کاری کنیم؟ چرا نتوانستیم علوم انسانی وارداتی را علوم انسانی اسلامی کنیم.

وی ادامه داد: ارتباط ایران و روسیه درست است که باید بازتعریف شود اما چه کسانی باید این کار را انجام دهند؟ برای من روسیه، روسیه است و دوره‌های مختلفش فرق نمی‌کند، روس ممکن است همه چیزش را از دست بدهد اما ملیت خودش را از دست نمی‌دهد. روسیه در طول تاریخ همیشه دکترین تاریخش بر اساس وصیت‌نامه پطر است. در بند 9 این وصیت‌نامه آمده است کسی که به هند و قسطنطنیه نزدیک شود، قدرتمند است، بنابراین باید با ایران و ترکیه گاهی جنگ کرد. همچنین باید در انحطاط ایران تسریع شود. این دکترین هنوز هم اجرا می‌شود! با چنین شرایطی چطور می‌توان به روس‌ها نزدیک شد؟
 
این تاریخ‌پژوه گفت: شما در کتابتان محدوده ایراسیا را مشخص کرده‌اید که یمن را هم در برمی‌گیرد. در طول جنگ سرد جهان اعراب به دو بخش تقسیم شده بود بخش کاپیتالیستی شامل تونس و ... و بخش بلوک سوسیالستی مثل یمن جنوبی، عراق، سوریه و لیبی. آشوب و ناآرامی در بخشی که روسیه نیست به وقوع نمی‌پیوندد. ببنید چرا در تونس آشوب نشد اما در کلونی روس‌ها این طور نیست. آیا آشوب این منطقه به دلیل حضور روسیه است؟

وی همچنین بیان کرد: شما در کتاب فهرستی از روس‌های ایرانی‌تبار و ایرانی‌های روس‌تبار نام بردید، شما هویت من یا روس را چگونه مشخص می‌کنید؟ آیا هویت روسی با شهروندی روس یکی است یا خیر؟ خیلی از کسانی که نام بردید روس نیستند بلکه گرجی‌هایی هستند که در ایران فرهنگی زندگی می‌کردند.
 
جمعیت مسلمان روسیه در آینده دو برابر می‌شود
میری نیز در پاسخ به این انتقادها گفت: این جمله که «یک روس همیشه روس است» ذات‌انگارانه نگاه کردن به هویت است، این نگاه از کجا می‌آید؟ واقعیت این است که ما کشوری در شمال غربی خودمان داریم که 139 میلیون نفر جمعیت دارد که آن 25  تا 35 میلیون آن مسلمان هستند. شاخص‌هایی که سازمان ملل درباره جمعیت تعریف کرده می‌گوید در سال‌ها 2040 تا 2050 جمعیت روسیه به 90 میلیون کاهش می‌یابد و فقط در این بین مسلمانان جمعیتشان کاهش نمی‌یابد و حتی جمعیت‌شان دوبرابر می‌شود بنابراین وقتی جمعیت روسیه به 90 میلیون می‌رسد، جمعیت مسلمانان به 60 تا 70 میلیون مسلمان می‌رسد.

وی ادامه داد: این کشوری که در شمال غربی ایران متولد شده در 40 سال آینده این تغییرات دموگرافیک درونش اتفاق افتاده و کشورهای زیادی بر مسلمانان آن سرمایه‌گذاری می‌کنند و روس‌ها نیز نسبت به کشورهای دیگر دست بازیگران ایرانی را بیشتر در منطقه‌شان باز گذاشته‌اند. حال ما با چنین کشوری خوب است هیچ مراوده‌ای نداشته باشیم و بگوییم روس‌ها همیشه روس خواهند بود؟!

میری تاکید کرد: منطقه‌ای به نام داغستان وجود دارد که بزرگترین منطقه شیعه‌نشین روسیه است. آیا ما باید به دلایل سوابق تاریخی روس‌ها از این منطقه استفاده نکنیم. در نظر داشته باشید در لیبی بافت جمعیتی آن مبتنی بر طایفه است در حالی که در تونس این گونه نیست. در یمن چیزی به نام ملت یمن نداریم چون اقوام و مذاهب مختلف داریم اما در مراکش این طور نیست و تفکرشان روی پیر بوردیو است بنابراین روس ‌ها نمی‌توانند در این مناطق و در خلاء چیزی را خلق کنند.
 
بخش پایانی این نشست نیز به پرسش و پاسخ حاضران اختصاص داشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها