چهارمين شماره فصلنامه تخصصي «فلسفه» در سيو پنجمين سال انتشارش، به صاحبامتيازي گروه فلسفه دانشگاه تهران، مدير مسئولي دكتر حسين غفاري و سردبیری دكتر محمود خاتمي، منتشر شد.\
دكتر غلامرضا اعواني (استاد دانشگاه شهيد بهشتي و رییس انجمن حکمت و فلسفه ایران)، دكتر محمدعلي اژهاي (استاد دانشگاه اصفهان)، دكتر نصرالله پورجوادي (استاد دانشگاه تهران)، دكتر رضا داوري اردكاني (استاد ممتاز دانشگاه تهران)، دكتر محسن جهانگيري (استاد ممتاز دانشگاه تهران)، دكتر حميدرضا آيتاللهي (دانشيار دانشگاه علامه طباطبايي)، دكتر محمد ايلخاني (دانشيار دانشگاه شهيد بهشتي)، دكتر شهرام پازوكي (دانشيار مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران)، دكتر روحالله عالمي (دانشيار دانشگاه تهران) و دكتر محمدرضا حسيني بهشتي (استاديار دانشگاه تهران) دیگر اعضای تحریریه این نشریهاند.
در آخرين شماره اين فصلنامه مقالات زیر منتشر شدهاند: دو مقاله «روش علمی نيوتن در اصول» از سعید زیباکلام و شهید صدر و «مسأله استقراء» از یحیی کبیر به فارسی؛ و سه مقاله «براهین وجودشناختی و باور به خدا» از روح الله باک میر، «بحثی در فلسفه دین» از آری ل. ملندیک و «ایمان، امید و شک» از لویس پویمن به انگليسي.
مقالات شمارههاي پيشين دوره جديد انتشار اين فصلنامه نيز به قرار زير است:
شماره اول:
«نظريه تشابه در آثار آلبرتوس كبير و توماس آكوئيني» دكتر محمد ايلخاني (دانشگاه شهيد بهشتي)؛ «بنياد تاريخ در تفكر هگل» محمد تقي چاووشي (مؤسسه پژوهشي حكمت وفلسفه ايران)؛ «روانشناسي و وضعيت پستمدرن: يك رهيافت فلسفي» جان پيكرينگ (دانشگاه وارويك)؛ «فراسوي شرقشناسي: بررسي (ديگري) در انسانشناسي خاورميانه» كوين واكر (دانشگاه بركلي كاليفرنيا).
شماره دوم:
«مفهوم و اهميت فلسفه فرهنگ» علي اصغر مصلح (دانشگاه علامه طباطبايي)؛ «منطق ترجيح» اميرحسين فراهاني (دانشكده صدا و سيما)؛ «تفسير هگل از استعلايي نزد كانت» محمود خاتمي (دانشگاه تهران)؛ «احتجاجات فمينيسم و روانشناسي تحولي» مريم. س. مير (مؤسسه مطالعات فرهنگي).
شماره سوم:
«اصل بيانناپذيري» محمد علي عبداللهي (دانشگاه تهران، پرديس قم)؛ «آگاهي و مسأله شكاف تبييني» ياسر پوراسماعيل (دانشگاه مفيد)؛ «راهحل فيلسوفان اسلامي در مسأله رابطه نفس و بدن» علي م. افضلي (مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران)؛ «در جستوجوي ناآگاه» ويليام هافمن (دانشگاه فيلادلفيا)؛ «تبيين تكاملي خود-فريبي» رابرت رابينسن (دانشگاه فلوريداي جنوبي)؛ «فرارخدادگي بدون دولايگي» فيليپ بوكنز (دانشگاه تيلبرگ).
اين چهار شماره به صورت دو زبانه منتشر شدهاند؛ اما شماره پنجم آن كه هماكنون زير چاپ است و به زودي در دسترس علاقهمندان قرار خواهد گرفت به زبان انگليسي منتشر خواهد شد.
در زير، چكيدهاي از مقالات فصلنامه تخصصي فلسفه، سال 35، شماره 4، زمستان 1386 به اطلاع مخاطبان ايبنا ميرسد:
مقاله «روش علمی نيوتن در اصول» نوشته دکتر سعید زیباکلام، از دانشگاه تهران:
عموماً تصور میشود که نيوتن از بدو کاوشهای طبيعتشناسانهاش دارای روشی بوده که همواره از آن پيروی میکرده است و دو کتاب ماندگار و فوقالعاده تأثيرگذارش، «اصول رياضی فلسفه طبيعی» و «علمالابصار»، محصول پيروی از آن روش است. اما اینشتاین هشدار میدهد که اگر میخواهيد چيزی از فيزيکدانان درباره روشهايی که بهکار گرفتهاند بدانيد "به حرفهای آنها گوش ندهيد و توجه خود را معطوف به اعمال آنها کنيد." با توجه به هشدار تأملانگيز و جالب توجه اینشتاین، در اين مقاله کوشيدهام تا اولاً هر آنچه نيوتن در طبعهای مختلف «اصول رياضی فلسفه طبيعی» و «علمالابصار درباره روش علمی»، قواعد روششناختی و معرفتشناختیاش اظهار کرده مورد بازيابی و شناسايي قرار دهم.»
«ثانياً، تلاش شده تا آن چه را نيوتن در عمل انجام داده، شناسايي و ارائه کنم. در جريان اين شناساييها، آشکار میشود که ميان آنچه نيوتن درباره روش کار و کاوشش گفته و آنچه در عمل انجام داده، تغاير و بعضا تعارضات روشنی وجود دارد. همچنين، آشکار میشود که ابدا چنين نبوده که او از ابتدا به يک مجموعه خاص از قواعد روشمعرفتشناختی آگاهی داشته و از آنها آگاهانه پيروی کرده است. نيوتن تنها پس از مواجهه با سيل خروشانی از انتقاداتی که متوجه طبع اول «اصول رياضی» شد، به قواعد روش - معرفتشناختی روی آورد. در طول چهل سال پس از طبع نخست اصول (1687) و آخرين طبع آن (1726)، عمده تلاشهای نيوتن مصروف طراحی و ابداع و اعلام قواعد جديد بازی علم شد تا اولا نظريهپردازیهای طبيعتشناسانه خود را با عطف به آن قواعد موجه و مقبول نشان دهد و از آنِ دکارتيان را ناموجّه و نامقبول. و ثانيا به تبع، سيل انتقاداتی را که وی را به شدت آزردهدل و رنجور کرده بود تضعيف و تخفيف کند.»
چكيده مقاله «شهيد صدر و مساله استقرا» نوشته يحيي کبير از دانشگاه تهران - پرديس قم:
«استقراء مسالهاي است که از زمان ارسطو تاکنون فيلسوفان درباب آن سخن گفتهاند. مشکل اساسي در مساله استقراء اين است که چگونه ميتوان با مشاهده چند مصداق به نظريه يا فرضيه کلي دست يافت. فيلسوفان علم نظرات گوناگون عقلگرايي، تجربهگرايي، حساب احتمالات و غيره را مطرح کردهاند. شهيد صدر در کتاب «الاساس المنطقيه للاستقراء»، ضمن نقد ديدگاههاي فيلسوفان غرب به ارائه نظريه نويني پرداخته است. وي در اين نظريه، دليل استقرايي را در مرحله توالد موضوعي و توالد ذاتي تفسير کرده و با تقسيم يقين به منطقي، ذاتي و موضوع، و با استمداد از علم اجمالي در علم اصول، يقين در دليل استقرايي را موجه ميسازد. چالشهاي مباني منطقي استقراء در مرحله توالد موضوعي و تولد ذاتي و نقدهاي اين نظريه در پايان مقاله بيان شده است.»
چكيده مقاله «ایمان، امید و شک» اثر لویس پویمن از دانشگاه کمبریج، انگلستان:
«مردم متدین غالبا با مساله شک در اظهارات ایمانی مندرج در ادیان خود روبرویند. اغلب باورهای گزارهای شرط لازم و نه کافی برای رستگاری تلقی میشوند. این امر موجب اضطراب در شکاکان میشود و سبب پرسش از اهمیت باور در دین و بهطور کلی در زندگی میشود. این پرسشی است که در فلسفه دین و کلام مسیحی فراموش شده است. در این مقاله رهیافت دیگری به ایمان عرضه میشود که به نظر نویسنده میتواند در صورت فقدان ایمان دینی بدیل کافی برای آن باشد. این رهیافت عبارت است از امید.»
«نویسنده برداشتی از ایمان به عنوان امید ارایه میکند که بدیل تلقی مرسومی است که باور گزارهای "خدا وجود دارد" را چنانکه قول پلنتینگا مستلزم آن است، به عنوان شرط لازم ایمان معرفي میکند. به منظور سادهسازي مطلب، نویسنده تحلیل خود را به مهمترین گزاره در عقاید دینی غربی، یعنی این گزاره که "خدا وجود دارد"، منحصر میكند؛ اما این تحلیل را میتوان در مورد دیگر گزارههای دینی هم بهکار بست. نویسنده اطمینان ندارد که آیا این مباحث مناسبتی با تفکر اسلامی هم داشته باشد، اما تصور میکند که این مقاله میتواند فتح باب مباحثهای باشد در باره ایمان و شک میان فلسفههای اسلامی و مسیحی.»
چكيده مقاله «بحثی در باره فلسفه دین» اثر آری ل. ملندیک از دانشگاه گرونینگن، هلند:
«این مقاله در صدد نشان دادن این نکته است که فلسفه دین بر خلاف اهداف گذشته نباید مثلا در پي هستیشناسی، معرفتشناسی و فلسفه زبان دینی باشد؛ بلکه باید پدیدارهای دینی را در تمامیت خود لحاظ كند. فلسفه اجتماعی قلمرو اصلی در این مرحله است. این مقاله تلاشی است برای درگیری و گفتوگو با آن مباحث علمی که در مورد جایگاه دین در (پست)مدرنیته میاندیشند. این حكم كه گفته ميشود تنها حوزه ویژه و مقبول دین در دوران مدرنیته عبارتست از حوزه شخصی، حكم صحيحي نيست. ظهور حوزه عمومی از دوران روشنگری نیز فرصتهای جدیدی به دین داده است. فیلسوفان دین باید در مورد این گونه تغییر شکلها تامل کنند.»
چكيده مقاله «براهین وجودشناختی و باور به خدا» اثر روح الله باک میر از مدرسه امام خمینی(ره):
«این مقاله به ارزیابی کتاب براهین وجودشناختی و باور به خدا نوشته گراهام اپی میپردازد. این کتاب مبسوطترین کتاب در این موضوع است. او پس از درآمد تاریخی به این موضوع در غرب دستهبندی جامعی از موضوع انجام داده است و در ضمن از هر برهان، صورتبندی و انتقاد کرده است. هر چند وی از موضع آگنوستیک و در بستر فلسفه تحلیلی به بحث پرداخته و نه فلسفه اسلامی، اما مطلب او برای خواننده مسلمان هم ارزشمند و قابل استفاده است.»
گزارشگر: محمد نجفي
نظر شما