شنبه ۲۵ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۰
زنی در قواره‌های یک قهرمان ملی

«مگر چشم تو درياست» روايت ساده و سرراست زندگي چهار شهیدِ يك خانواده است كه راوي آن، حاجيه خانم جنيدي،‌ مادر شهداست.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- احسان احمدی خاوه، نویسنده دفاع مقدس: با خواندن «مگر چشم تو دریاست» با تصوير زنی مواجه می‌شويم كه بيش از هر صفت ديگر، صبر و استقامتش ما را به شگفتی وا‌می‌دارد. نمی‌دانم چند نفر از اين دست مادران در كشور ما هستند اما به راحتی مي‌توانم بگويم که شخصيت اصلی اين كتاب، ظرفيت مطرح شدن در سطحی حتی فراتر از ايران را دارد؛ نه به اين خاطر كه مادر چهار شهيد و همسر امام جمعه‌ا‌ی فاضل و مردم‌دار بوده است بلكه به دلیل همه‌ ويژگی‌های متعالی انسانی كه از او در اين اثر می‌توان يافت. تمام زنانی كه به عنوان چهره‌های برتر صلح و نوع‌دوستی در دنيا مطرح شده‌اند، چيزي بيشتر از اين بانوي مكرمه نداشته‌اند.

او نماد يك زن قهرمان است و بايد او را در سطح يک قهرمان ملی ستود. شيوه فرزندپروری و تربيت او بود كه موجب شد تا چهار دلير مرد، پا در راهی بگذارند كه می‌دانستند جز ايثار جان، در آن راه معنا ندارد اما متاسفانه اين اثر آن طور كه بايد و شايد، معرفي و ديده نشد.

از مهمترين ويژگي‌هاي روايت راوي، رعايت صداقت و پرهيز از درشت‌نمايي‌هاي معمول در رابطه با زندگي‌نامه‌ شهداست. راوي با آنكه مادر اين شهداست و قهراً بايد به حكم غريزه‌ مادري، خطاها، شيطنت‌ها و ضعف‌هاي فرزندانش را سرپوش بگذارد، اما صادقانه و بدون اينكه بخواهد چيزي به اصل ماجرا بيفزايد، زندگي فرزندان شهيدش را روايت مي‌كند و اصلاً در پي برساختن تصويرهاي آرماني تصنعي از خود و خانواده‌اش نيست و حتي از ناراحتي‌ها، دردها و زجرهاي خودش نيز بدون سانسور سخن مي‌گويد.

رعايت امانتداري و در عين حال، پايبندي به قواعد و اصول نگارشيِ قالب روایت، از مهمترين ويژگي‌هاي اين كتاب است. براي من كه رگ و ريشه‌ام از روستاهاي اطراف پيشوا سيراب مي‌شوند، خواندن متن اين كتاب بسيار لذت‌بخش بود. نه فقط به‌خاطر اين‌كه اين كتاب، روايتگر حماسه‌ چند تن از همشهريانم هست بلکه بيش‌تر از هر چیز، شيفته‌ لحن و سادگي روايت كتاب شدم.

تصويرهاي نابي كه راوي از سبك زندگي خود و ديگر مردم در سال‌هاي دور همین سرزمین ارائه مي‌دهد، اصطلاحات و تكيه‌كلام‌هايي كه هنوز هم گه‌گداري در تداولات عامه‌ مردم پيشوا و ورامين كاربرد دارد، بر ملاحت و سلاست متن روايت، افزوده است و مي‌تواند در حكم يك سند با ارزش از فرهنگ گفتاری و رفتاری مردم آن خطه تلقي شود.

اين مختصر را با پاراگرافي از متن كتاب به پايان مي‌برم: «بعد از رحلت حاج آقا، رفتم چشم‌هایم را نشان دکتر دادم. چشم‌هایم خشک شده بود. گفتم «آقای دکتر، جگرم می‌سوزه، آتش می‌گیرم، حالت گریه دارم، ناله‌ می‌کنم، اما دیگه اشکم نمی‌آد. این چشم‌های من دیگه آب نداره آقای دکتر، خشک شده‌ند.» دکتر درآمد گفت «حاج‌خانم، آخه مگه چشم تو دریا بوده؟!!»»

و من مي‌گويم، آري اگر چشمان تو دريا نبودند، اما دلت «دريايي» بود.

احسان احمدی خاوه، متولد 1358 است. از وی تاکنون کتاب‌های «آموزگار عشق»، «سوت آخر»، «نقطه و پرگار؛ مقدمه‌ای بر مبانی حکومت دینی و ولایت فقیه»،«بر فراز گلان»، «نوزده، صفر، چهار»، «نهضت تولید علم: نظرگاه‌های رهبر معظم انقلاب در دیدار با نخبگان حوزوی، دانشگاه و سایر اقشار»، «در قلمرو سایه‌ها» و «رویا قلمرو نامرئی ذهن» منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها