محسن رحمتی، برگزیده نهمین و یازدهمین جشنواره نقد کتاب، در یادداشتی بر «کیسانیه، جریانهای فکری و تکاپوهای سیاسی» معتقد است انتشار این کتاب در راستای فهم بهتر تکوین نهضت عباسی قدم بزرگی به شمار میآورد.
یکی از مهمترین گرایشها و انشعابات این مذهب، تشیع کیسانیه است که علاوه بر رویکرد مذهبی در مسایل سیاسی- اجتماعی نیز حضور و نقش داشته است. سیالیت و نداشتن تصلب مذهبی حدود و اندیشههای این فرقه، زمینهای به وجود آورد تا افرادِ زیادی از دیگر فرق با انگیزههای سیاسی-اجتماعیِ متفاوت به این گروه پیوسته و به موضعگیریِ شدیدِ آنها در قبالِ حوادث سیاسی- اجتماعی منجر شد. این امر باعث شد که هواداران تشیع کیسانی در نیمه دوم قرن اول و نیمه اول قرن دوم در تحولات اجتماعی و فرهنگی جهان اسلام نقشی اساسی داشته باشند.
بدون تردید مهمترین رویداد سیاسی-اجتماعی در این مقطع زمانی پیدایش نهضت عباسی و زوال قدرت سیاسی امویان در آسیای غربی بود. بر اساس منابع موجود، مهمترین عنصر حاضر در این نهضت که یکی از عوامل اتحاد انقلابیون علیه بنیامیه شود، تشیع کیسانی بوده و این امر چنان پر رنگ است که درک و فهم عمیق و درستِ این واقعه موقوف و منوط به شناخت درست و دقیق کیسانیه است.
مؤلف کتاب حاضر با درک این قضیه و برای روشن کردنِ نقشِ تشیعِ سیاسیِ کیسانی در تحولاتِ تاریخی این دوره، بر اساس روشهای پژوهش تاریخی و رویکردهای جامعهشناسی دینی، به نگارش پرداخته است. او برای رسیدن به این هدف، به بررسی و شناخت سرچشمههای فکری و سیاسی کیسانیه و علل و ضرورتهای حضور آنها در مسایل سیاسی-اجتماعی از آغاز پیدایش تا سقوط امویان پرداخته است.
مؤلف کتاب نخست با واکاوی جنبش مختار و زندگی کیسان ابوعمره و محمدبنحنفیه، علاوه بر نقش این دو تن در شکلگیری و توسعه جنبش مختار، شکلگیری تفکر کیسانیه حولِ محورِ کیسان و محمدبنحنفیه را نشان داده و سپس با تبیینِ تقابل ابن زبیر با محمدبنحنفیه، شکلگیریِ گروه خشبیه کیسانی را مورد بررسی قرار داده است. پس از آن با تمرکز بر اندیشههای کیسانیه، کم و کیف اندیشه موعودگراییِ کیسانیه را توصیف کرده و با شرح چگونگی انشعاب و انقسام فرقه کیسانیه به سه دسته موعودگرا، غالی و معتدل، بعد از مرگ ابوهاشم فرزندِ محمدحنفیه و نقش آنها در زوال امویان را برجسته و تبیین کرده است.
وی همچنین با تأمل در خاستگاه و پایگاهِ اجتماعیِ رهبران کیسانی، توانسته ماهیت اجتماعی جنبش کیسانی را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. بنابراین در این کتاب، ضمنِ تبیینِ چگونگیِ گسترشِ تشیعِ سیاسیِ کیسانی در میانِ عناصرِ اجتماعیِ ناراضی و تشریح همراهی عباسیان با ابوهاشم را توانسته نشان دهد که چگونه عباسیان با بهرهبرداری از این فضایِ ایجاد شده، خود را به عنوان وارث کیسانیه معرفی کرده و ریاست قیام علیه امویان را در دست گرفتند.
نکته آخر اینکه کتاب «کیسانیه، جریانهای فکری و تکاپوهای سیاسی» ثابت کرده که به رغم تفاوت در خاستگاه و ماهیت اجتماعیِ مخالفانِ دستگاهِ اموی، ایدئولوژی کیسانی-هاشمی عامل مهم ایجاد پیوند میان این ناراضیان بوده و به اتحاد آنها حول یک محور مشترک کمک کرد و عباسیان با فرصتطلبی از این بسترِ فراهم شده استفاده کردند. بنابراین، انتشار این کتاب در راستای فهم بهتر تکوین نهضت عباسی قدم بزرگی بهشمار میآید.
نظر شما