کتاب «زیست، سیاستِ ایرانی» نوشته امیر مقدور مشهود تلاش میکند از مفهوم زیست سیاستِ فوکو، مدلی برای مطالعه جامعه ایرانی بسازد.
این کتاب از سه فصل تشکیل شده که عبارتند از «الگوی مشروعیت سنتی در ایران»، «ورود مدرنیسم به ایران» و «زیست سیاست».
تقابل رویکردهای جهان زیست با سیاستهای زیستی دولتِ
پشت جلد کتاب با اشاره به سیاستهای زیستی در ایران دوره پهلویِ اول آمده است: «این کتاب تلاش میکند از مفهوم زیست سیاستِ فوکو، مدلی برای مطالعه جامعهی ایرانی بسازد. به مدل فوکو وفادار است و از ترمینولوژی او برای توصیف وضع جامعه ایرانی و تحولات آن از صفویه به بعد بهره میبرد. زیستسیاست، حضور دولت در زندگی مردم یا ملت است و چنین گفته میشود که بارزترین دوره اجرایی سیاستهای زیستی در ایران را باید دورهی پهلویِ اول دانست. تقابل رویکردهای جهان زیست با سیاستهای زیستی دولتِ بالنسبه مدرن و تلاش برای انطباق این دو ساحت، یکی از جذابترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران به ویژه در عصر رضاشاه است.»
در سطوری از درآمد کتاب نوشته دکتر محمدجواد غلامرضاکاشی میخوانیم: «انسانمداری فرهنگ غربی، و خدامداری فرهنگ شرق و از آنجمله فرهنگ اسلامی، موافقان و مخالفانی دارد. آنها که با این فرض موافقاند، از جهات مختلف به آن توجه کردهاند. از حیث سیاسی، کسانی این تفاوت را مبنایی برای توضیح نظم دمکراتیک در غرب و صورتبندیهای غیردموکراتیک در شرق دانستهاند. این دوگانهسازی مانع، از فهمی درونبنیاد و عمیق از تمایزات سیاسی میان غرب و شرق است. نویسنده کتاب زیست ایرانی، تلاشی درخور برای فهم مناسبات سیاسی متمایز ما انجام داده است.»(ص9)
«الگوی مشروعیت سنتی در ایران» در فصل نخست جای گرفته که در این فصل، الگوی مشروعیت در دوره صفویه تداوم یافته است و این الگو تا دوره ناصری ترسیم میشود. در این مجال درباره اهم زندگی ایلاتی آمده است: «جشن عروسی در ایلات، مهمترین رویداد برای افراد ایل است. این جشن نه تنها به منزله ضیافت ورود عروس و داماد به ساختار سیاسی ایل است، بلکه دیگر افراد ایل با شرکت در آن همبستگی خود را بار دیگر تثبیت میکنند. همبستگی ایلی یکی از کار ویژههای جشن عروسی است. اما آنچه بر عروس و داماد میگذرد از اهمیت بیشتری برخوردار است. پسر ایلی بار دیگر در این جشن حضور افراد ایل را برای دستیابی وی به همسر مشاهده میکند. او دیگر فهمیده که زندگی وی بسته به حضور اقوام و بستگانش است. در جشن عروسی، شاهد وقوع پیوندی وثیق هستیم. اما برخلاف تصویر رایج این پیوند صرفا بین عروس و داماد نیست بلکه پیوند آن با ایل بسیار حیاتیتر است.»(ص78)
کنایه ضربالمثل «اصفهان نصف جهان» به لندن
مولف در ادامه در رابطه با پایتخت صفویه آورده است: «شهر اصفهان نماد حکمرانی شاهعباس است. هنگامی که شاهعباس به سلطنت میرسد، پایتخت ایران قزوین است. در کتب تاریخی، علت تغییر پایتخت را بدشگونی سال 1000 ه.ق میدانند. از اقدامات بعدی شاهعباس چنان برمیآید که چنین روایتی صحت ندارد. بعد از آن که دربار، پایتخت را به اصفهان منتقل میکند، شاهد توسعهی بینظیر این شهر هستیم. بهطوری که شاردن، اصفهان دوره شاهعباس را با لندن مقایسه میکند. ضربالمثل «اصفهان نصف جهان» بهجا مانده از همان دوره است.»(ص82)
در همین قسمت با اشاره به تفاوت مدرنیسم دوره فتحعلیشاه با دوره ناصرالدینشاه میخوانیم: «در دوره قاجار، علیالخصوص دوره فتحعلیشاه تلاش گستردهای برای استقرار تمام ارکان مشروعیت صورت پذیرفت. اما با ظهور مدرنیسم و بهدنبال آن جنگهای پیاپی با روسیه، کارایی و تاثیر این ارکان با چالش مواجه شد؛ به نحوی که شاهد دوپارگی حاکمیت در ایران بودیم. مدرنیسم پیش از آنکه با صورتبندی از دانایی و گفتمانهایی حقیقتساز به ایران روانه شود، با شکل و شمایلی جنگی و نظامی ـ ارتش روسیه ـ به ایران یورش آورد که در نهایت موجب تحقیر دربار و مقام شاه شد و فرصت برای فقهای شیعی در ایفای نقش ناجی اتباع و حافظ ساختار زیستی مستقر فراهم شد. اما در دوره ناصرالدینشاه، مدرنیسم بیش از آنکه رنگ و رویی نظامی و جنگی داشته باشد، شکل گفتمانی و دانشمحور به خود میگیرد که موجب بروز شکافهایی جدید در عرصههای اجتماعی و سیاسی ایران میشود.»(ص116)
فصل دوم به «ورود مدرنیسم به ایران» اختصاص دارد که مولف در شرح ارتباط مدرنیسم و وضعیت پوشش زنان مینویسد: «نحوه حجاب و لباس زنان به خوبی نشاندهنده این وضعیت است. بدن زن باید پوشیده باشد و هیچکجای آن دیده نشود. حتی در محیط خانه نیز معماری بنا بهگونهای است که اندرونی خانه، مخفیترین فضای آن محسوب میشود. ورود میهمانان و محل پذیرایی از آنها بهگونهای بود که با اندرونی خانه هیچ تماسی نداشته باشند. زن در دورهی ناصری، مخفیترین موجود بود. بررسی جزئیات و زوایای مختلف این اختفا، گویای یک چیز است: زن باید اسرارآمیز باشد. زن در جامعه قاجاری سِر و راز هر خانه است.»(ص149)
در همین مجال درباره علت ختم شدن مشروطه به کودتای 1299 آمده است: «نیروهای سنتی و ریشهدار در ایران همچون فقها برای حفظ ناموس و سازوکار سنتی بازار، خود را برای همراهی با انقلاب مشروطه آماده میکنند. از سوی دیگر، روشنفکرانی هستند که همراهی با فقها و استقرار نظام مشروطه را یکسان میانگارند و در این جهت با آنها همداستان میشوند این وضعیت موجب میگردد که پس از انقلاب، کش مکشهای فراوانی دامن ایران و گرفته، و راهحلنهایی در کودتای 1299 خلاصه شود.»(ص170)
نیروهای سنتی، مانعی در مقابل مدرنیزاسیون رژیم پهلوی
«زیست سیاست» شاهبیت کتاب و عنوان فصل پایانی است، دوره رضاشاه بارزترین دوره اجرای سیاستهای زیستی در ایران است. در این فصل تاثیر تعاملات بینالمللی در عرصه خرد زیست انسان ایرانی تبیین میشود که در اشاره به پروژه ملتسازی میخوانیم: «تبارشناسی زیست سیاست در ایران نشاندهنده آن است که تمام رفتارهای زیستی و عقلانیت وابسته به آن ناشی از نیل به استقلال سیاسی و تمامیت ارضی است. در ابتدای این فصل گفته شد که ایران در آغاز قرن بیست و چهارراهی واقع شده بود که اگر میخواست تمامیت ارضی و استقلال سیاسی خود را حفظ کند بایستی یکی از این راهها را انتخاب میکرد.
در ابتدای فصل، فرض بر این بود که نیروهای سنتی درک درستی از اوضاع جهانی نداشتند و به همین دلیل، مانعی در مقابل مدرنیزاسیون رژیم پهلوی محسوب میشدند. اما با آگاهی یافتن به تبار عقلانیتهای نوین مشخص میشود که تمام کردارهای معطوف به این عقلانیت، از همان خواسته و هدف نیروهای سنتی نشات گرفته است. تحلیل گفتمان غالب آن دوره نشان از آن دارد که پروژهی ملتسازی از یک سو با ابزارهای مدرن جهت مقابله با پیمان صلح ورسای و تقسیمبندی نوین اراضی پس از جنگ اول جهانی بوده و از سوی دیگر در تقابل با نیروها و الگوی کمونیستی است.»(ص270)
در دنباله این بحث با اشاره به فروپاشی نمادهای مدرن در فروپاشی رازبودگی زن آمده است: «ازدواج و مادری: فیلمفارسیهای قبل از انقلاب، شاخصترین پدیده فرهنگی برای شناخت درست این دو واژه و رابطه آن با اداره حفظ ساختار سنتی قدرت است. در این پدیده، تمام مؤلفههای مورد بحث قابل شناسایی است. روسپیان، عشقهای افسانهای، ازدواج محضری، تشکیل خانواده و زادوولد از عناصر اصلی این دست از فیلمها است.
ورود مدرنیسم از طریق حضور زنان نسبتا برهنه غربی موجب فروپاشی رازبودگی زن در جامعه شهری ایران گردید. این فروپاشی به اعتراض زنان با همراهی بازاریان منتهی شد. ادامه این روند یعنی حضور زنان غربی و فاششدگی اندام زنانه، به نزول هرچه بیشتر جایگاه زن در جامعهی سنتی انجامید. تداوم این امر به معنای تهی شدن اندرونی خانههای افراد از گنجهای پنهان بود؛ یعنی چنانچه زن از آن مقام رازآلود خود نزول کند، تمام الگو و ساختار سنتی قدرت متلاشی میشود. لذا برای آنکه بتوان از این روند جلوگیری کرد، به مفاهیمی همچون عفت، عصمت و امثالهم رجوع گردید.»(ص271)
تقسیمبندی مدرن ـ سنتی در ایران کاملا اشتباه است
مولف درباره رویکرد رژیم پهلوی در برخورد با مدرنیسم آورده است: «رویکرد ما به زیست سیاست ایرانی نشاندهنده آن است که تقسیمبندی مدرن ـ سنتی در ایران کاملا اشتباه است؛ زیرا از این منظر، حکومتگران پهلوی بهعنوان عاملان مدرنیزاسیون به هیچ عنوان در پی مدرنیسم نبودند. آنها در عین ترویج ارزشهای نوین، حفظ ساختار سنتی قدرت را مدنظر داشتند. دولتمردان پهلوی با نمایشهای گوناگون در پی احیای تمدن چندهزارساله ایران بودند و سعی بر آن داشتند تا این مدنیت طبق الگو معیار غربی ترسیم گردد. به نحوی که برای نیروهای فایق بینالمللی درکپذیر باشد. بدیهی است اقدامات دولت چندان به مذاق نیروهای سنتی همچون فقها، بازاریان و ایلچیان و غیره خوش نیامده به دوری این نیروها از حکومت مرکزی ختم میگردید.»(ص279)
مولف در صفحات پایانی کتاب با عنوان نتیجهگیری کتاب با اشاره به ویژگیهای روابط اجتماعی در ایران مینویسد: «روابط اجتماعی در ایران با محور قدرت شکل گرفته است. این روابط نشان از آن دارد که جامعه ایرانی پیش از هر چیزی یک جامعه سیاسی است. اساسا روابط اجتماعی ایرانی روابطی است که با ترسیم غشای کلونی یا اقتدار میسر است. فرایندی که در روابط اجتماعی حاکم است دو جهت دارد: یکی شکلدهی به چگونگی شناسایی واحدهای درون کلونی که با سفره و انحصار جنسی صورت میپذیرد و جهت دیگر، وابستگی خود کلونی به کلونی بزرگتر یعنی کلونی الهی است.»(ص297)
کتاب «زیست، سیاستِ ایرانی» در 312 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و به قیمت 26 هزار و 500 تومان از سوی نشر گام نو روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما