حمیدرضا احدی درآیین رونمایی کتاب «بگو ببارد باران» بیان کرد: ما به عنوان خانواده شهید دغدغههایی برای احمدرضاها داریم و آن این است که پیام شهید در نسل جوان ما پویاتر شود. شاید آن چیزی که برای ما مهم است، این است که این شهید در کتاب و روزنامهها دفن نشود.
حمیدرضا احدی برادر کوچک شهید ضمن خوانش یکی از دستنوشتههای ادبی و عرفانی شهید در ابتدای صحبت خود بیان کرد: شاید بهترین کلامی که باید صحبت کرد، کلام خود احمدرضا است. صحبت کردن در مورد شهیدی که در سن 17 تا 20 سالگی مطالبی نوشته که نشان میدهد به اوج عرفان و اوج خلوص خود رسیده، بسیار سخت است و به قول حضرت امام خمینی (ره) این از مزایای جنگ بود که جوانهای ما را در آتش لهیب خود بارور کرد.
وی گفت: احمدرضا انسان متفاوتی بود، نگاه متفاوتی به جنگ داشت و به دنبال داستان دیگری از جنگ بود. اصلا از هواپیما و تیربار آن نمیترسید. کسی بود که از روز اول آبدیده جنگ بود، نگرش متفاوتی به جنگ داشت و خداوند دنبال همین افراد است.
برادر شهید افزود: احمدرضا هنرمند بود. آنهایی که کتاب حرمان هور و کتاب نفیس و گرانبار «بگو ببارد باران» را خواندهاند، میدانند که تمام مطالبی که احمدرضا نوشته از دیدگاه یک شخص هنرمند است که به همه موضوعات زندگی میپردازد و صرف خاطره جنگی نیست. گاه برای بیان آنچه که در وجودش است، میخواهد از محدوده کلمات هم فراتر برود.
احدی اظهار کرد: پدر ما مخالف جبهه رفتن احمدرضا بود. به دلیل حس پدری بارها او را به خاطر ترک دانشگاه و رفتن به جبهه سرزنش میکرد که احمدرضا هیچگاه پاسخی جز سکوت نداشت و حتی سر خود را در مقابل فرمایش پدر بلند نکرد. او علاقه زیادی به مادر و پدر داشت و احترامشان میکرد و تنها یک چیز را مهمتر میدانست و آن حرف امام بود چیزی که الان در مملکت کم شده است. نمونه بارز ولایتمداری احمدرضا است. چون که این همه حرف زده و بعد در وصیتنامه که باید خلاصه همه حرفهایش باشد میگوید: نگذارید حرف امام زمین بماند.
برادر شهید در صحبتهای پایانی خود ضمن سپاسگذاری صمیمانه از تمامی دستاندرکارانی که در دو کتاب حرمان هور و بگو ببارد باران همکاری داشتهاند و قدردانی از خانم مرضیه نظرلو نویسنده اثر، بیان کرد: ما به عنوان خانواده شهید دغدغههایی برای احمدرضاها داریم و آن این است که پیام شهید در نسل جوان ما پویاتر شود. شاید آن چیزی که برای ما مهم است، این است که این شهید در کتاب و روزنامهها دفن نشود. پیام این شهید و خود این شهید باید در کتاب بچهها بیاید و بچهها باید بدانند که این شهید کی است و چهکار کرده و چرا برای احمدرضا احدی اینقدر اهمیت قائل هستند.
شهیدی به مانند چمران و آوینی
امیرمحمد عباسنژاد، منتقد و کارشناس ادبی ضمن عرض تبریک به نویسنده کتاب و انتشارات نارگل برای انتشار کتاب «بگو ببارد باران» اظهار کرد: این کتاب در واقع اقتباس و تعلیقهای از حرمان هور است. زمانی که کتاب بگو ببارد باران را به عنوان یک خواننده حرفهای میخواندم، واقعا یک شخصیت عمقنگر و ژرفنگر در این شهید دیدم که همیشه با خود درونی خودش درگیر است و لقبی که من میتوانم به شهید احمدی بدهم، چمران بسیج است. به دلیل اینکه خصوصیاتی که چمران داشت در او نیز پیدا میشد، مثل تیزهوشی، تحصیلات عالیه و با وجود موقعیت مهم اجتماعی که داشته، به عنوان یک رزمنده و یک چریک بوده و عارفی که دارای ذهن و زبان بسیار لطیف و عاطفی بوده است. رگههای عارفانه چمران در نوشتههای احمدرضا احدی دیده میشود.
وی بیان کرد: شهید احدی جزء شخصیتهای درسخوان بوده که به جنگ رفته است. یک شهید دیگر هم به نام شهید علی بلورچی است که او هم درسخوان بوده است ولی به شهرت نرسید. یکی از دلایل به شهرت رسیدن حرمان هور این است که حرمان هور در زمان خودش منتشر شد. زمانی منتشر شد که هیچ دفتر ادبیاتی وجود نداشت، هیچ کتاب خاصی در ادبیات جنگ وجود نداشت و ادبیات جنگ خلوت بود.
این کارشناس ادبی افزود: نوشتههای شهید احدی مثل هیچکس نیست و شما کسی را پیدا نمیکنید که نوشتههای احمدرضا احدی را داشته باشد. زبانش منحصر به فرد است و با همه چیز صحبت میکند. نوشتههای احمدرضا احدی شبیه شرححال عرفا است. در واقع خط سیر نوشتههای شهید احدی مثل نوشتههای شهید چمران و گفتههایش شبیه به شهید آوینی است.
عباسنژاد گفت: بگو ببارد باران کتابی است که حتما و حتما باید در کنار کتاب حرمان هور خوانده شود. کتاب حرمان هور یک کتاب مستقل است ولی «بگو ببارد باران» مستقل نیست. این کتاب برای من منحصر به فرد است به این دلیل که زمانی که این کتاب را میخوانم باور، صداقت، ایمان و صراحت را در این کتاب و نوشته میبینم. در این کتاب ساختن و درست کردن خاطرات را نمیبینیم. الان چیزی که در کتاب خاطرات داریم این است که خاطرهسازی میشود و این در این کتاب دیده نمیشود.
وی اظهار کرد: من در یک نشست دو بار این کتاب را خواندم. خیلی خوشخوان، خوشدست، خوشحجم و باورپذیر است. مهندسی این کتاب بسیار خوب است و بعضی از نکتههای پنهان حرمان هور را بازگو کرده است و تکمیل شده و راهنمای حرمان هور است. حرمان هور را خواندنیتر و فهمیدنیتر و مطلوبتر میکند.
«رساله لقاءالله» کتابی برای تحول
رحیمی، دوست و همرزم شهید ضمن تشکر و عرض خداقوت به خانم نظرلو نویسنده کتاب گفت: جای احمدرضا واقعا در این دنیا نبود و او فارغالتحصیل واقعی دانشگاه انقلاب و جبهه و جنگ شد. حرکات، رفتار و سکنات او در دبیرستان به گونهای بود که شاید بتوان گفت تمامی بچههای دبیرستان دوست داشتند به او نزدیک شوند.
وی بیان کرد: زمانی که توفیق دیدار حضوری نبود، مکاتباتی که با او داشتم و جواب نامههایی که میداد، حقیقتا سراسر اخلاق و عرفان بود. در سال 61 در جواب یکی از نامهها به من سفارش کرد که اگر میخواهی تحولی داشته باشی کتاب «رساله لقاءالله» را بخوان که تالیف میرزا جواد ملکی تبریزی است که استاد عرفان و اخلاق حضرت امام (ره) است.
دوست و همرزم شهید گفت: او را به اندازه برادرم دوست داشتم و هنوز هم دوست دارم و سخن پایانی اینکه این شهدا حق به گردن ما دارند و فقط باید دعا کرد که مدیون و شرمندهشان نباشیم.
کتابی که مبتنی بر مستند و واقعیت است
مرضیه نظرلو، نویسنده کتاب ضمن تشکر از مهمانان برای تشریف فرمایی و نکات خوبی که اشاره داشتند، از خانواده شهید تشکر ویژه کرد و در ابتدای عرایض خود گفت: وجود ما وابسته به شهدا است و اگر شهدا نبودند نه تنها کتاب «بگو ببارد باران» نبود که ما هم وجود نداشتیم.
وی اظهار کرد: اکثر دوستان شهید احدی امروز به جایگاههای بالایی در کشورمان رسیدهاند در صورتی که شهید احدی در آن ایام رتبه اول رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی بود و اینکه چگونه انسان بتواند از چنین جایگاهی چشمپوشی کند را کار دشواری خواند.
نظرلو در ادامه از تلاش شهید احدی برای قبول شدن در کنکور پزشکی بیان کرد: او ضمن قبولی در رشته پیراپزشکی یک سال پشت کنکور ماندن برای این هدف را ترجیح میدهد و همین مسئله نشان میدهد شهید احدی زندگی را دوست داشته و قصد ادامه تحصیل داشته و در یک دو راهی تصمیمگیری راه شهادت را انتخاب کرده است.
وی درباره چگونگی نوشتن کتاب «بگو ببارد باران» گفت: کار مصاحبه این کتاب را قبلاً موسسه سابقون انجام داده بود و بنده کارهای تکمیل مصاحبه آن را به پایان رساندم که در این راستا خانواده شهید کمک شایانی به تحقیقات و مستندنگاری اثر کردند.
این نویسنده درباره ویژگی کتاب حرمان هور اظهار کرد: کتاب حرمان هور بهخاطر نگاه زیبای شهید احدی یک کتاب زنده و پویاست. نگاه شهید بهگونهای است که ماه را در قطرات خون ریخته شهدا نظارهگر میشود. چیزی که کمتر کسی میتواند آن را تصور کند.
نظرلو عنوان کرد: من قبل از تصمیم گرفتن به نگارش این کتاب 16 بار کتاب حرمان هور را خوانده بودم و سوالاتی در ذهنم باقی مانده بود. در مصاحبههایی که برای کتاب «بگو ببارد باران» انجام دادم تلاش کردم تا به این شخصیتها نزدیک شوم و نکات مبهم کتاب حرمان هور را برطرف کنم.
نویسنده کتاب «بگو ببارد باران» ادامه داد: نکته دیگری که در این کتاب تلاش کردم تحقق داشته باشد توجه به سایر نخبگانی بود که اهل شهر ملایر بودند. شهیدانی چون عبدالله عابدینی و داریوش ساکی که شهید احدی از آنها یاد کرده بود و حتی در شهر ملایر نیز مورد غفلت قرار گرفته بودند.
وی تاکید کرد: این کتاب در عین حالی که یک روایت است اما کاملاً عینی و مبتنی بر مستند و واقعیت است و تلاش کردهام ذرهای از واقعیت دور نشوم چون معتقدم دفاع مقدس به قدری زیباست که لازم نیست ما برای آن جذابیت ایجاد کنیم.
در انتهای نشست آقای خدابخشی، سردبیر خبرگزاری دفاع مقدس از شرکتکنندگان و میهمانان نشست تشکر و قدردانی کرد و هدایایی به رسم یاد بود به میهمانان نشست اهدا شد.
نظر شما