سومز در کتاب «معنا چیست؟: رویکردی فلسفی ـ شناختی» نگاهی نو به گزارهها دارد، نگاهی متفاوت از آنچه در رویکرد سنتی به گزارهها رایج است. گزارهها به مفهوم سنتی خود، ساکنان سرزمین سوم (یعنی سرزمینی فراتر از ذهن و ماده) قلمداد میشوند که توسط شهود رازآمیز افلاطونی دریافت شدهاند.
معناها، فرگه و راسل: مسئله واقعی یگانگی گزاره، چرا شرایط سدق کافی نیست؟، گزارهها و نگرشها: چالش دیویدسون و بینش مغفول راسل، به سوی نظریهای پیرامون گزارهها: یک تبیین انقباضی، نظریه شناخت واقعگرا پیرامون گزارهها و بسط الگوی شناختی واقعگرا عناوین فصول هفتگانه این کتابند.
در بخشی از پیشگفتار مترجم میخوانیم: «در سنتی که از فرگه و راسل به ما رسیده است، نظریههای معنایی را یا بهصورت نظریههایی درباره معناها (گزارههای بیان شده) میبینند یا بهصورت نظریههایی درباره شرایط صدق. اما گزارهها به مفهوم سنتی و کلاسیک خود اصلا وجود ندارند و شرایط صدق نیز نمیتوانند همه اطلاعات موردنیاز یک نظریه معنایی را در اختیار ما قرار دهند.»
در این کتاب، یکی از برجستهترین فیلسوفان زبان راهحلی برای خروج از این بنبست پیش مینهد. سومز نگاهی نو به گزارهها دارد، نگاهی متفاوت از آنچه در رویکرد سنتی به گزارهها رایج است. گزارهها به مفهوم سنتی خود، ساکنان سرزمین سوم (یعنی سرزمینی فراتر از ذهن و ماده) قلمداد میشوند که توسط شهود رازآمیز افلاطونی دریافت شدهاند.
اما در این کتاب، گزارهها به عنوان گونههایی از یک رویداد شناختی دانسته میشوند که در آنها یک کنشگر ویژگیها یا رابطههایی را به چیزها نسبت میدهد و این کار را در زبان، در ادارک یا در اندیشه غیرزبانی خود انجام میدهد. از این رو، آگاهی از گزارههای یک فرد یا دانستن آنها به معنای آگاهی از رویدادهای زندگیِ شناختی آن فرد یا دانستن آن هاست. با این نگاه، مسئله «یگانگی گزاره» که همواره یکی از پرسمانهای چالشبرانگیز در مبحث گزارهها بوده است نیز حل میشود، زیرا میتوان توضیح داد که گزارهها چگونه بهراستی دارای خاصیت بازنمودی و در نتیجه حامل صدقاند.
در نگاه سنتی مسئله از اینجا ناشی میشود که جملهها، پارهگفتارها و وضعیتهای ذهنی را دارای خاصیت بازنمودی میدانند و چون ما برای درک چگونگی بازنمودی بودن این ساختارها راهی مستقل از تفسیرهای کنشگران از آنها نداریم، بنابراین مسئله لاینحل باقی میماند. اما اگر گزارههای را بهعنوان گونههایی از رویداد شناختی در نظر بگیریم آنگاه جهت بحث و استدلال وارونه میشود و راهحلی طبیعی رخ مینماید. از دید سومز، گزارهها بازنمودیاند زیرا با کنشهای نشاختی که ذاتاً بازنمودیاند دارای رابطهای اساسی و سازگانی هستند. کتاب «معنا چیست؟» به عنوان کتابی اصیل در زمینه تبیین چیستی معنا یک گام بلند روبهجلو برمیدارد.
درباره نویسنده
اسکات سومز هماکنون استاد فلسفه در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است و پیش از این در دانشگاه بیل و دانشگاه پرینستون به تدرس فلسفه پرداخته است. وی متخصص فلسفه زبان، تاریخ فلسفه تحلیلی و فلسفه قانون است و کتابهای بسیاری را بهصورت تکنگاری به چاپ رسانده است که عبارتند از بازاندیشی زبان، ذهن و معنا (2015)؛ سنت تحلیلی در فلسفه، جلد یک (2014)؛ فلسفه تحلیلی در آمریکا به همراه چند پژوهش تاریخی و معاصر دیگر (2014)؛ فلسفه زبان (2010)؛ پژوهشهای گردآوری شده، جلد یک و دو (2009)؛ ارجاع و توصیف (2005)؛ تحلیل فلسفی در سده بیستم، جلد یک و دو (2003)؛ فهمِ صدق (1999).
وی همچنین در نگارش دو کتاب به صورت مشترک همکاری داشته است که عبارتند از: اندیشهای نو درباره گزارهها (2014) و استدلال نحوی و ساختار زبان انگلیسی (1979). سومز ویراستاری درو کتاب را نیز بهصورت مشترک برعهده داشته است: بنیادهای فلسفی زبان در قانون (2012) و گزارهها و نگرشها (1988). وی هماکنون سرگرم نگارش جلد دوم از کتاب «سنت تحلیلی در فلسفه» است که بهزودی منتشر خواهد شد.
کتاب «معنا چیست؟: رویکردی فلسفی ـ شناختی» نوشته اسکات سومز به ترجمه پارسا بامشادی با شمارگان هزار و 500 نسخه در 157 صفحه به بهای 15 هزار تومان توسط نشر نویسه پارسی در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما