هادی معیرینژاد شاعر و نویسنده درباره وضعیت ادبیات معاصر میگوید: به نظرم اوضاع شعر اصلا خوب نیست و خیلی به شعر امیدوار نیستم. شعر در این کشور مرده است، البته به ندرت هم پیش میآید که مجموعه شعری گل کند. امروز حتا از شاعران دهه70 که به نظر من شاعران بسیار خوبی بودند هم خبری نیست!
این نویسنده درباره درونمایه رمان خود توضیح داد: رمان «هیتلر را من کشتم» رمانی در ژانر معمایی-تخیلی است و درباره فردی است که نزد نوه خود اعتراف میکند که هیتلر را او کشته است. نوه او دنبال ماجرا را میگیرد و در انتها هم مشخص نمیشود که آیا ادعای پیرمرد صحت داشته یا نه. داستان از لحاظ تاریخی کاملا تخیلی است البته برخی از ارجاعات آن حقیقی و برخی دیگر از ارجاعات آن شبهحقیقی است.
معیرینژاد درباره آثاری که در دست نوشتن دارد، عنوان کرد: دو رمان بعد از «هیتلر را من کشتم» نوشتهام که یکی از آنها «ساعت باران» نام دارد و قرار است به زودی از سوی نشر نیماژ منتشر شود؛ این رمان در ژانر معمایی است. کار نگارش رمان سوم را هم به تازگی تمام کردهام. این رمان «سفر با اشباح شمالی» نام دارد که هنوز زمان انتشار و ناشر آن مشخص نیست. این سه رمان از لحاظ اسلوب معنایی و معمایی بودن به هم شباهت دارند. ولی داستانها باهم متفاوتند. در رمان سوم به گروههای نئونازی پرداختهام که در کنار آن به نقش هیتلر هم به طور حاشیهای اشاره میشود.
نویسنده «هیتلر را من کشتم» درباره علت پرداختن به ژانر معمایی اظهار کرد: من به این ژانر علاقه دارم و معتقدم برای نوشتن داستان جذابی که مخاطب عام را هم علاوه بر مخاطب خاص درگیر کند، باید از پتانسیل ژانر معمایی استفاده کرد. این ژانر به دلیل تعلیقی که دارد میتواند در افزایش کشش داستان برای مخاطب موثر بیفتد. معتقدم که یکی از ضعفهای ادبیات امروز ما که نتوانسته به داخل مخاطب عام نفوذ کند این است که ما نمیتوانیم میانگینی برای مخاطب عام و خاص در آثارمان قائل شویم. اکثر رمانها سختخوان هستند و مخاطب عام بیش از چند صفحه از آن را نمیتواند بخواند. میتوان با حذف برخی از المانها که ما را به سمت داستانها و رمانهای زرد میبرد، جوری داستان نوشت که مخاطب عام هم از آن لذت ببرد. من در این راستا سعی میکنم بنویسم. چاپ دوم رمانم هم این مساله را تایید میکند که کمی در این راستا موفق بودهام.
هادی معیرینژاد از نویسندگان موردعلاقه خود یاد کرد و گفت: به آثار نویسندهای نروژی به نام «کنوت هامسون» علاقه زیادی دارم. این نویسنده برنده جایزه نوبل است و چند رمان برجسته دارد. از معروفترین کارهای او میتوانم به «رازها» و «میوههای زمین» اشاره کنم. من سبک نوشتاری او را در کنار دیگر نویسندگان اروپایی دوست دارم. و از دیگر نویسندگان مورد علاقهام مارکز و بورخس هستند.
این نویسنده در انتها از وضعیت شعر معاصر انتقاد کرد و گفت: شعر به دست مخاطب نمیرسد. اما با وجود این مجموعه شعری هم در دست دارم به نام «مزرعه رویاهای کال» که هنوز مشغول آمادهسازی آن هستم. به نظرم اوضاع شعر اصلا خوب نیست و خیلی به شعر امیدوار نیستم. شعر در این کشور مرده است. البته به ندرت هم پیش میآید که مجموعه شعری گل کند. امروز حتا از شاعران دهه70 که به نظر من شاعران بسیار خوبی بودند
هم خبری نیست.
نظر شما