مریم مشرف، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: آنچه ما از بایزید در دست داریم، بیش از آن که سخنان او باشد، اعمال اوست. اعمالی که او را مبدل به یک اسطوره کرده است. هرگاه مجموعه میراث بایزید را از منابعی که در دست داریم، مورد مطالعه قرار دهیم، احساس میکنیم که مردم در وجود او یک پیر درد آشنا و حمایتکننده را میدیدند که اعمال او هم همین را نشان میدهد.
مقام ویژه بایزید بسطامی در همهجا مشهود است
علیاصغر محمدخانی ضمن ارائه توضیحاتی درباره نشست، در معرفی بایزید بسطامی گفت: بایزید بسطامی معروف به سلطان العارفین، یکی از مهمترین چهرههای عرفان ایرانی است. شطحیات وی که بسی غلیظتر از سکریات حلاج بوده، به یمن محیطی که در آن میزیسته، نه تنها او را به دار نکشانده بلکه بر روحانیت و قدیسیتش افزوده است. گفتار و کردار بایزید با کوشش یاران و مدیران وی بازتاب وسیعی در متون قدیم داشته و مقام ویژه این عارف ایرانی در آثار ادبی فارسی و عربی همهجا مشهود است.
او ادامه داد: یکی از گردآورندگان گفتار و کردار بسطامی، السهلجی در قرن پنجم هجری است که سخنان بسطامی را به زبان عربی در «کتاب النور» آورده است. ترجمه کامل متن کتاب النور از السهلجی به تصحیح عبدالرحمن بدوی و ترجمه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «دفتر روشنایی» در ایران منتشر شده و به تازگی ترجمه ایتالیایی این اثر با مقایسه با ترجمه فارسی به قلم دکتر ناهید نوروزی در نشر«اِستر» در «مجموعه حقایق قدسی کهن» در سال ۲۰۱۸ در ایتالیا انتشار یافته است.
معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب درباره ترجمه نوروزی از کتاب «النور» بیان کرد: در بخش نخست پیشدرآمد این کتاب که حدود 70 صفحه است، پس از آوردن بیوگرافی السهلجی و بایزید و شرح مطالب متون شناختی، به افکار و توضیح شطحیات بسطامی پرداخته است. در بخش دوم آن، مترجم دو متن از معراج بایزید متعلق به عطار و ابوالقاسمالمعارف را با تکیه بر الگوی معراج پیامبر (ص)، برگردان و مقایسه کرده است. متن ترجمه هم با بیش از 400 پاورقی همراه شده که اصولا به منظور توضیح واژههای ویژه تصوف و شرح حال مختصر اشخاص عارف آمده است. این کتاب با معرفیای از استاد «کارلوس سکونه»، اسلامشناس و ایرانشناس ایتالیایی آغاز میشود که در آن نویسنده بر اهمیت این متن السهلجی و ترجمه آن تاکید دارد.
در ادامه محمدخانی ضمن اشاره به دیگر ترجمهها و آثار ناهید نوروزی، متن نامه ناهید نوروزی که برای این نشست نگاشته بود را قرائت کرد و پس از آن پیام تصویری، کارلوس سکونه نمایش داده شد.
بایزید همانگونه در میان ماست که جبرئیل در میان فرشتگان
فابیو تیدیا هم که چندین سال درباره عرفان و فلسفه و به ویژه در کارهای هانری کربن در ایتالیا کار کرده، گفت: زمانی که از من خواسته شد درباره بایزید و کتاب او صحبت کنم، خیلی زود پذیرفتم، چون برای این عارف بزرگ احترام زیادی قائلم. «بایزید همانگونه در میان ماست که جبرئیل در میان فرشتگان.» شیخ جنید بغدادی به نقل از تذکرهالاولیا عطار درباره بایزید بسطامی اینگونه سخن میگوید و بر بزرگی این استاد تصوف در ایران تاکید میکند. با ترجمه کتاب «النور» به زبان ایتالیایی، سرانجام خوانندگان ایتالیایی به یکی از پنج منبع مفصل درباره تعلیمات و شرححال سلطان عارفان دسترسی دارند و این حاصل کوشش محقق ایتالیایی- ایرانی یعنی ناهید نوروزی است که با شرح و پیش درآمدی قابل توجه از منظر تاریخی- انتقادی، بر ارزش این ترجمه افزوده است.
او ادامه داد: مترجم کتاب سهلجی، با کاری برجسته در زمینه متنشناسی، ترجمه کامل اثری را فراهم کرده که نه تنها شامل گفتههای بسطامی و سلسله اسناد مربوط به آموزههای او است، بلکه شرححال برخی از شخصیتهای برجسته راویان این آموزهها را هم دربر دارد. دقت کار سهلجی در جمعآوری اسناد گفتههای بایزید، تصویری از سرمنشاء این تجربیات معنوی را فراهم میآورد. پروفسور کارلو سکونه در معرفی خویش بر این ترجمه، به درستی به وجوه ساختاری این اسناد که تقریبا «انجیلوار» هستند، اشاره میکند.
فابیو تیدیا
این پژوهشگر ایتالیایی ضمن اشاره به گفتههای کارلو سکونه بیان کرد: بخش عظیمی از کلمات قدیس بسطامی دارای وجوه دیالکتیکی- شناختی هستند؛ بر اساس حدیث پیامبران، قلب این دکترین عشق عرفانی به منزله رابطهای عاشقانه و متقابل میان انسان و خداوند و یگانگی آن دو با هم است. در اینجا ما در مقابل عرفانی وجدآمیز هستیم که به منزله شناخت و عشق به خداوند از طریق خداوند و تنها به واسطه خداوند تحقق مییابد. بسطامی در سخنان خویش این علم جاودانی را به نور که وجه مشخصه عرفان ایرانی است، پیوند میدهد و جای تعجب نیست که بسطامی عرفان را به نوری که ابتدا چشمان را کور کرده و سپس از آن نگهبانی میکند، تشبیه کرده است.
از وجوه پیام بسطامی شطحیات اوست
وی در ادامه گفت: یکی دیگر از وجوه پیام بسطامی شطحیات اوست که شمار آنان، همعصران وی را به شگفتی وامیدارد. شطحیاتی که از فردیت آنان سرچشمه نمیگیرند و درواقع نوعی شیوه زبانی سمبلیک و کنایهآمیز و در حقیقت وسیلهای برای بیان اسرار الهی است که در نهایت نمیتوانند به زبانی معقول بیان شوند و اگر حلاج، شهید عرفانی اسلام، معروفترین نماینده این شطحیات است، در بایزید شاهد اولین مثال مبرهن و محکم اینگونه رفتار در تاریخ دینی اسلام هستیم. دقیقا از زمان بایزید بسطامی است که در عرفان بها ندادن به بهشت شکل میگیرد و جستوجوی بهشت، جاهطلبی به شمار میرود که از دید عارف، هدفی حقیر است.
تیدیا در ادامه صحبتهای خود درباره شطحیات بایزید گفت: در این شطحیات بیش از آنکه با خداوندی قادر و دور که با بنده خویش مناسبات دارد، در برابر خداوندی هستیم که عشق میورزد و در جستوجو است؛ عاشقی است در جستوجوی عارفان و عاشقان خویش. ولی باید توجه داشته باشیم که بایزید عارف که کعبه را در طواف خویش میبیند و نه برعکس. هرگز دیگران را به شکستن رابطه با قوانین شرعی دعوت نمیکند، وی شریعت را نقطه عزیمت و لنگری برای عرفان تلقی میکند و از هواداران سرسخت قوانین دینی بود.
کتاب «النور» به ما اسلامی دیگر را مینمایاند
وی در ادامه ضمن اشاره به معراج بایزید که شبیه سفر پیامبر اسلام (ص) به آسمان است، گفت: این روایت در کتاب النور به طور کامل وجود ندارد و تنها بخشهایی از آن را به صورت پراکنده میبینیم که از شایستگیهای ناهید نوروزی در ترجمه کتاب این است که مقدمهاش دو روایت این معراج روحی را دربر میگیرد و آنها را از نقطه نظر تطبیقی مورد بررسی قرار میدهد؛ یکی روایت غنی و پرقوام شاعر و عارف ایرانی، عطار است که در تذکرهالاولیا آمده و دیگری روایتی است که در آن بایزید معراجش را در خواب دیده است. این روایت به ابوالقاسمالعارف نسبت داده شده و با عنوان «القصدالیالله» در سال 1945 میلادی مورد توجه و تحقیق رینولد نیکلسون قرار گرفته است. این معراج بایزید از منظر تاریخی مهم است، یعنی به احتمالی اولین سند الهام سفر آسمانی پیامبر از جانب یک عارف صوفی است و از این جهت نیز ارزشمند است که درک تولد و رشد نوعی ادبیات رایج بسیار غنی و ظریف را میسر میکند.
تیدیا در پایان گفت: به طور خلاصه با این کتاب السهلجی در برابر اثری مهم هستیم که به ما اسلامی دیگر را مینمایاند؛ اثری معنوی که چنانکه پروفسور سکونه یادآوری میکند، وجهی ناشناخته از اسلام را به ما میشناساند، وجهی سوای آنچه رسانههای ارتباط جمعی که کاملا تحت تاثیر سکولاریزم و افراطگرایی، نشان میدهند. اثری که بر معنویتی یگانه و زنده که تصوف ایرانی و بسطامی نماینده آن هستند، شهادت میدهد.
مقبره بایزید در بسطام، بازدیدکنندگان مشهوری چون ابونصر سراج، علیبن عثمانبن علی جلابی هجویری و ناصر خسرو داشته و درحال حاضر نیز مقصد زائران بیشماری است. با امید و آرزوی اینکه پیام بایزید که از عشقی بزرگ به یگانگی خداوند و تواضع و همدردی جهانی اکنده است، از طریق این ترجمه به خوانندگان ایتالیایی برسد.
کتاب «النور» در ژانر ولینامهها قرار میگیرد
مریم حسینی دیگر سخنران نشست ضمن ابراز خوشحالی از اینکه در دورانی که اسلام و ایران هراسی رواج دارد، جوانانی از ایتالیا به دنبال اسرار حقیقی پنهان در تفکر ایرانی- اسلامی بایزید میروند، گفت: کتاب «النور» که توسط خانم نوروزی ترجمه شده و ما آن را در زمره کتابهای «ولینامه» یا «پیرنامه» قرار میدهیم، در حقیقت خودش یک شاخه از کتابهایی است که ما آنها را با عنوان «طبقات صوفیه» پیش از این کتابها داشتهایم و سابقهاش هم قدیمتر است؛ اما کتاب السهلجی که مورد بحث ماست و به نوعی پیرنامه بایزید بسطامی به حساب میآید، در ژانر ولینامهها قرار میگیرد.
او ادامه داد: کتابهایی از نوع کتاب النور بایزید بسطامی معمولا از یکسری ساختارهای واحد تبعیت میکنند. به طور کلی کتابهای ابتدایی که درباره صوفیه نوشته میشد، معمولا نام «سیره» را به خود میگرفت و لفظ سیره هم اولین بار درباره زندگی پیامبر اکرم (ص) به کار رفت و برای کسانی که اهتمام به جمعآوری حقایق و نکتههای زندگی پیامبرداشتهاند، از این واژه استفاده میکنیم.
این استاد دانشگاه درباره ویژگی کتابهایی مانند «النور» گفت: از مهمترین ویژگیهای کتابهای مناقب اولیا این است که در آنها، بخشهایی درباره زمان کودکی آن صوفی داریم؛ در برخی از آنها شگفتیهایی که معمولا در زمان تولد آنها پدید آمده، رویاها و خوابهایی که صوفی معمولا در زمان کودکی دیده و بعضی تجربههای خاصی که داشتهاند هم آورده شده است.
مریم حسینی
وی افزود: نکته مهم دیگر مخصوصا درباره بایزید، بخشی است که با عنوان معراج بایزید در کتاب «القصدالیالله» نقل شده است. این معراجنامه که به بایزید بسطامی نسبت داده شده، جزو اولین معراجنامههای صوفی است که تلاش میکند طرح و ساختار معراج پیامبر(ص) را در خود داشته باشد. بعد از بایزید، هم در میان عارفان شبیه به این را داریم و هم خود معراجنامههای که درباره پیامبر اکرم (ص) پس از این نوشته میشود، شکل داستانیتر و قصهوار میگیرد که تحت تاثیر همین روایتهای مکرری است که توسط خود صوفیه از معراج پیامبر نوشته شده است.
حسینی ضمن اشاره به اینکه سلسله سند روایتی که در دورههای اول نوشتن پیرنامهها مثل «النور» بایزید وجود دارد، عینا در سیره پیامبر اسلام وجود داشته؛ مرگ آگاهی صوفی را یکی از مهمترین ویژگیهای ولینامهها خواند و اضافه کرد: مهمترین بخش کتابهای پیرنامه، بحث درباره کرامتهای شیوخ صوفیه است. ما پیامبران را با معجزاتشان میشناسیم و درواقع پیامبران با آوردن معجزات، اثبات پیامبری کردهاند. عینا واقعه کرامات که در یک سطح نازلتر و پایینتر برای صوفی اتفاق میافتد،نوعی تنازع با مسئله معجزه که برای پیامبر اتفاق میافتد و نمونههای آن در کتاب «النور» درباره کرامتهای بایزید بسطامی و پس از این کتاب درباره دیگر کرامتهای صوفیه میبینیم.
کتابهای سیره صوفی را تا حد قدیس بالا میبرند
این استاد دانشگاه در پایان گفت: کتابی که امروز مورد بحث ما قرار گرفته، یک نوع سیرهنویسی برای عارفی است که تشبه میکند، یا سیرهنویس میخواهد آن عارف را به رفتار و اعمال پیامبر اسلام تشبه کند. مهمترین ویژگی کتابهای سیره این است که شیخ صوفی را تا حد قدیس بالا میبرند و کتابی مینگارند که در حقیقت نامه قدیسان است. در این کتابها اغراق در بزرگی، عظمت و کرامتها به شدت دیده میشود و این شیوه به همین ترتیب ادامه مییابد. بنابراین در مجموع نمیتوان گفت که مهمترین ویژگی کتابهای نظیر «النور» این است که این نوع کتابها در حقیقت روایتهای آئینی و مقدس از حیات مشایخ هستند؛ روایتهایی که از سطح تاریخی مشایخ را تا سطح قدسی بالا میبرند و عموما همه آنها تلاش دارند که به سنتی که منسوب به سنت محمدی بوده، اقتدا کند.
سخن گفتن راجع به بایزید دشوارتر از دیگر عارفان است
مریم مشرف آخرین سخنران این نشست بود که سخنان خود را با قرائت شعری شروع کرد و گفت: سخن گفتن راجع به بایزید دشوارتر از دیگر عارفان است. شاید به این سبب که او به کلی با همه فرق دارد. هرچند تمام عارفان با ویژگیهای خاص خود، هر کدام پدیدهای جداگانه و گونهای منحصر به فرد هستند ولی باز از جهاتی در مجموعه واحدی قرار میگیرند و مشابهتهایی آنها را کنار هم قرار میدهد، ولی بایزید در هیچ مجموعهای نمیگنجد. او شبیه هیچکس نیست و هیچ خط فکری اسمورسمداری را نمیتوان به او منسوب کرد.
او ادامه داد: سخنان بایزید بسیار اندک است. حتی اگر مجموعه مطالب روایی و اخبار دیگران را از کتاب «النور» که مجموعه سخنان منسوب به او است، حذف کنیم و تنها کلام خود بایزید را به حساب بیاوریم، خواهیم دید چقدر کم سخن گفته است؛ چرا که او مجلس نداشت و منبر نمیرفت. هیچ چیزی ننوشته است و اگر مجموع سخنان شطحآمیز او را هم کنار بگذاریم، از دو سه صفحه بیشتر نمیشود.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی اعمال بایزید را علت برجستهبودن او خواند و افزود: به گمان من، آنچه ما از بایزید در دست داریم، بیش از آن که سخنان او باشد، اعمال اوست. اعمالی که او را مبدل به یک اسطوره کرده است. هرگاه مجموعه میراث بایزید را از منابعی که در دست داریم، مورد مطالعه قرار دهیم، احساس میکنیم که مردم در وجود او یک پیر درد آشنا و حمایتکننده را میدیدند که اعمال او هم همین را نشان میدهد.
مشرف با اشاره به اینکه بایزید به ندرت دست به تفسیر قرآن زده و به جز تفسیر «لا اله الا الله» که آن را اصل توحید میدانست، تفسیر دیگری از آن را ندارد، بیان کرد: محققان اختلاف کردهاند که بایزید ایدهها و افکارش را از کجا آورده. حتی نیکلسون که اینقدر خوب عرفان را میشناخت، به این باور رسیده بود که بایزید از عرفان هندی متاثر بوده و از استادش ابوعلی سندی که 10سال قبل از فوت بایزید درگذشت، اصول اعتقادی و ریاضت هندی را گرفته بود. آنها این برداشت را داشتند که اصل فنای فیالله که بایزید را مبتکر آن دانستهاند، متاثر از مفهوم نیروانای هندی است، اما آنها به این توجه نداشتند که مفهوم فنا را به عنوان یک نظر، ابوسعید خراز مدون کرد، نه بایزید.
وی افزود: ریشه کلام و سخنان بایزید در خود قرآن است. در میان محققان خارجی اولین کسی که به این امر اعتراف کرد، لویی ماسینیون بود. البته آربری هم بعضی حقایق زندگی بایزد را معرفی کرد؛ حتی هلموت ریتر نیز با شناخت بالایی که از عرفان داشته، بایزید را متاثر از نظریات زرتشتی و هندی و ادیان غیر اسلامی دانسته، ولی ماسینیون روح کلام بایزید و اصالت ان را به درستی دریافت.
مشرف عدم پیچیدگی در کلام بایزید را از ویژگیهای سخن او خواند و گفت: حتی اگر معراجنامه را که از او نقل کردهاند، کنار بگذاریم، میتوان گفت نسبت استفاده از تشبیه، مجاز و استعاره در کلام او اندک است، مگر مواردی بسیار ساده و همه فهم. از لحاظ توحید را زندگی کردن و ساده گفتن پیچیدهترین تجربه توحیدی هم شاید بایزید را فقط بتوان با ابوسعید ابوالخیر مقایسه کرد، ولی باز هم بایزید سادهتر است. البته منظور از سادگی این نیست که برای همگان قابل حصول باشد، بلکه بایزید اصولا اصراری به رواج دیدگاههای خود نداشت. این جاذبه و مغناطیس او بود که مردم را بر گرد او جمع میکرد. او مجذوب بود و نمیخواست در نظر مردم جلوه کند.
او ضمن اشاره به احوالات مجذوبانه بایزید، به عنوان سخن پایانی گفت: بایزید چون اهل علم نبود، به فارسی بسیار ساده سخن میگفت. بسیاری از سخنان او که در کتاب النور جمع شده، در اصل فارسی بوده است. این کلام را بعدها یارانش به عربی ترجمه کردند و میگویند جنید در این کار نقش اساسی داشته است و در اللمع بسیاری از سخنان بایزید از قول جنید به ما رسیده است.
نظر شما