جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۱
مصادیقی از سقف شیشه‌ای که برای زنان در دانشگاه وجود دارد

مهری طیبی‌نیا نوشت: کتاب «زنان در جهان دانشگاهی» با توضیح فرایند چگونگی تعاملات زنانه شدن دانشگاه، به توضیح مصادیق سقف شیشه‌ای در ارتباط با زنان در دانشگاه پرداخته و توضیح مبسوطی از رویکرد عاملیت و ساختار در تبیین نوع نگاه به زنان در جهان دانشگاهی ارائه می‌­کند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)ـ مهری طیبی‌نیا دکترای جامعه شناسی فرهنگی، پژوهشگر حوزه زنان و دانشگاه، موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی ریاست جمهوری: کتاب «زنان در جهان دانشگاهی»، ویراسته ربه کار راجرز و پاسکال مولینیه که در زمستان 1397 با ترجمه خدیجه کشاورز و عطیه اصغر زاده توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوی به چاپ رسیده، کتابی است که علیرغم اینکه برای تحلیل شرایط زنان دانشگاهی بیشتر به کشورهای غربی می‌پردازد ولی مطالعه تجربیات آن در قالب پیوندهای بین رشته‌ای می‌تواند برای جامعه ایران هم مفید باشد.

این کتاب فراتر از عنوان خود به بررسی مفاهیم، موضوعات، چالش‌­ها و تبعیض‌­های دائمی و کلیشه‌­ای نسبت به زنان و بطور خاص به بررسی این موضوع در آموزش عالی پرداخته است.

ایده اصلی این کتاب فرایند زنانه شدن دانشگاه و جهانی بودن سلطه مذکر و تداوم فرودستی زنان است که در دانشگاه هم بازتولید می‌شود. از آنجا که دانشگاه به عنوان یک نهاد علمی به بی طرفی خودش باور دارد، بنابراین مساله این کتاب بیش از هر چیز تبعیض و نابرابری در جایی است که انتظار برابری داریم. این کتاب نشان می­‌دهد که دانشگاه حتی نسبت به بخش­‌های دیگر اجتماعی مقاومت بیشتری از خود نشان داده و دلیل این امر را مردمحوری و قدرت عقلانی مردانه عنوان می‌­کند. از این جهت ضرورت شناخت این مسیر در جهان دانشگاهی ضرورت می‌یابد و این کتاب نیز سعی دارد که همه افراد، نهادها و ارگانها را در مورد تداوم نابرابری بین زنان و مردان حساس کند.


این کتاب با توضیح فرایند چگونگی تعاملات زنانه شدن دانشگاه، به توضیح مصادیق سقف شیشه‌ای در ارتباط با زنان در دانشگاه پرداخته و توضیح مبسوطی از رویکرد عاملیت و ساختار در تبیین نوع نگاه به زنان در جهان دانشگاهی ارائه می‌­کند.

یکی از مفاهیم مورد تاکید این کتاب ضرورت انجام تحقیقات تطبیقی در حوزه مطالعات زنان است. نیکی لوفور در مقاله‌ای با نام «زنان و علم» به توضیح این امر پرداخته و ضرورت نگاه تطبیقی به این مسئله را درکاهش ریسک بازتولید کلیشه های سنتی مورد تاکید قرار می­‌دهد.

در مقالات متعدد این کتاب سازوکارهای فرایند نامریی از تبعیض‌­ها به خوبی نشان داده و تبیین شده است. همچنین تحلیل­‌هایی مبتنی بر نابرابری جنسیتی در قالب مطالعات فمنیستی که در کبک کشور کانادا انجام شده نشان می‌­دهد ضمن اینکه با وجود دیدگاه‌های متعارضی که نسبت به این نوع مطالعات در سراسر جهان وجود داشته و اغلب این مطالعات را به حاشیه برده است، نه تنها نگاه مثبتی به این نوع مطالعات وجود ندارد بلکه از نظر کتاب این امر برای تحلیل انواع نابرابری­‌ها مغفول مانده است.

نحوه تعامل و مصالحه بین کار و خانه از دیگر موضوعاتی است که چگونگی پیوند کار و خانه را در سنخ بندی‌های متعدد در بین زنان توضیح می‌دهد.

از جمله مواردی که این کتاب توانسته به غنای ادبیات علمی درشناخت تبعیض­‌های کلیشه­‌ای علیه زنان بیفزاید، وجود اصطلاحات و مفاهیمی است که چه بر اساس مفاهیم از قبل طرح شده و چه در قالب کنکاش­‌های مفهومی پژوهشگران در این کتاب عنوان و تعریف شده­ است. ازجمله این عبارت‌­ها می‌­توان به سقف شیشه­‌ای، لوله نشت­دار، صافی پنهان، نهاد حریص، جنبش علم آرام و ....اشاره کرد.

از مصادیق کاربردی این کتاب می­‌توان به شاخص‌­های ارزیابی موثر بودن اقداماتی که تا کنون برای رفع تبعیض در حوزه زنان در دانشگاه‌­ها انجام شده اشاره کرد و همچنین مصادیقی از سیاست­‌هایی که تاکنون در رفع این چالش اعمال شده است.

در یک نگاه تحلیلی و طبقه‌­بندی مفهومی کلان به نظر می‌­رسد این کتاب در محتوای مقالات خود به توصیف خصوصیات و ویژگی‌­های زنانه و شرایط و موقعیت‌های زنان در دانشگاه پرداخته است؛ ویژگی‌­هایی که بر اساس منطق شایسته سالارانه با آنچه در دانشگاه در حال ترویج است در تضاد قرار گرفته و این در حالی است که این کتاب در لوای توصیف تاریخ زنانه شدن دانشگاه، فرایند محرومیت زنان در مدارج دانشگاهی را مساله اصلی خود قرار داده است.

از سوی دیگر این کتاب به تبیین علل و چرایی این مسئله پرداخته و سعی کرده علل این بی عدالتی و نابرابری در دانشگاه در مورد زنان را در قالب علل فردی و ساختاری توضیح دهد.

در بیان علل فردی اغلب به میزان شایستگی و توانمندی زنان و به بیان اختلالاتی که در فرایند اجتماعی شدن زنان وجود داشته پرداخته شده است. همچنین می­‌توان به نوع تفسیر فردی زنان از شرایط و همچنین موانعی که بر سر راه پیشرفت فردی آنها قرار دارد اشاره کرد. در این محور می­‌توان مصادیقی از زنان پیشگام و یا موارد استثنایی از پیشرفت فردی زنان که در کتاب به آن اشاره شده است را مورد تامل قرار داد. همچنین تیپ­‌های شخصیتی از زنان در دانشگاه که می­‌تواند وجوه پرداختن کتاب به تبیین‌های فردی برای زنان را پررنگ تر کند.

در بخش دیگری از تبیین‌­ها به مفاهیم و چالش­‌های ساختاری پرداخته شده است. ذکر چالش‌هایی که در متن و زمینه اجتماعی اجازه چیزی بیش از موقعیت‌های حاشیه‌ای به زنان را نداده است. مواردی همچون جنگ و یا توسعه نوع جدیدی از تولیدات صنعتی که بر اساس منطق نیاز اجتماعی توانسته بصورت نوعی جایگزینی اورژانسی حضور زنان در جامعه را موجه کند و نه بعنوان یک حرفه، بلکه از طریق عادت به حضور زنان، توانسته نوعی تسهیل کننده حضور موفق اجتماعی زنان شود. این در حالی است که این کتاب نشان می دهد که در این شرایط هم این ایده اصلی که «جای زن در خانه است» همچنان بصورت پایدار باقی مانده است.

در ادامه این تبیین‌­ها کتاب به مفاهیم و هنجارهایی همچون هنجار مردانه موفقیت که با رسانه‌ای بودن الگوهای خود منجر به بازنمایی موفقیت مردانه شده و با ویژگی‌ها و شرایط زنان در تضاد قرار گرفته اشاره می‌­کند و راهکار «جنبش علم آرام» از بطن چالش هنجار موفقیت بعنوان پیشنهادی برای یک الگوی جدید ازموفقیت طرح و به بحث گذاشته شده است.

تحمیل شرایط ایدئولوژیکی و ساختاری و همچنین چالش­‌هایی همچون رنجوری زنان در تداخل کار و زندگی ناشی از ساز و کارهای اجتماعی ـ سیاسی ذکر شده و با اشاره به این نکته که هنجارها بصورت ذاتی مشمول نابرابری نیستند ولی عمیقا از کلیشه‌ها جنسیتی تاثیر می‌پذیرند، نحوه استمرار این هنجارها که در سطح جامعه منجر به تقدم اختصاص زنان به خانه و مراقبت شده است را به چالش می‌کشد.

نقد دیگر کتاب به سیاست‌هایی است که همواره بر اساس خواست سیاسی بنا شده و بدلیل تدوین نادرست قانونی امکان عقب­گرد در آنها وجود دارد.

در پایان به نظر می رسد راهکار اصلی کتاب با تاکید بر ضرورت نگاه تطبیقی و زمینه‌­مند برای تحلیل مسائل زنان و اهمیت داشتن روابطی که بر اساس آن مردان بتوانند از شایستگی­‌های زنان و کارهای موثر آنها تقدیر کنند و مرجعی برای حضور زنان باشند و همچنین راه را برای ارتقای آنها بازکنند تا رسیدن به ارایه دیدگاه‌­هایی نظام مند برای برنامه‌های برابری و عدالت محوری در حوزه زنان بر اساس نظام جنسیتی جامعه و نه لزوما نگاهی خنثی‌­گرا می‌تواند در مورد جامعه ایران نیز دارای اهمیت و قابل تامل باشد.

از نگاه این کتاب آنقدر دلایل ساختاری متعددی برای توضیح علت این تبعیض­‌ها در جامعه برای زنان داریم که مسئولیت خانوادگی و در دسترس نبودن زنان آنقدرها هم امری بدیهی برای تحلیل این تبعیض نیست.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها