جمعه ۲۴ آبان ۱۳۸۷ - ۰۹:۴۰
شاعری که نقاشی می‌کند

"سطرها در تاریکی جا عوض می کنند"، عنوان سومین مجموعه شعر گروس عبدالملکیان است که به تازگی از سوی انتشارات مروارید روانه بازار کتاب شده است. عبدالملکیان در تصویرسازی شعرهای این مجموعه، نقش یک نقاش را به خوبی ایفا کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، "سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنند"، سومین مجموعه شعر "گروس عبدالملکیان"، در برگیرنده 30 شعر سپید است. شعرهای این مجموعه در شمار شعرهایی قرار می‌گیرد که بی‌تکلف سروده شده‌اند و از بازی‌های زبانی مرسوم، در آن‌ها خبری نیست. این امر موجب می‌شود که مخاطب در همان لایه‌های نخستین زبانی بتواند با شعر ارتباط برقرار کند و درلایه‌‌های بعدی شعر این ارتباط را عمیق‌تر کند و لذت بیش‌تری از شعرها ببرد. در واقع بیش از هر چیزی شاعر در این مجموعه، می‌خواهد به شعریت شعر نزدیک شود و از هر چیزی که میان او و شعریت شعر فاصله می‌اندازد، فاصله بگیرد. 

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شعرهای این مجموعه به کار گرفتن تصاویر است. گویی شاعر در این مجموعه جهانی دیگر می‌آفریند و بر همین اساس از مفاهیم نیز تعریف جدیدی می‌دهد.
 
به عنوان مثال در شعر "پروانه غبار گرفته":
"جهان چایی است که سرد شده/ و گاهی/ پشیمانی، تنها در آوردن سوزن است/ از سینه‌ی پروانه‌ای غبار گرفته"، تعریف جدیدی از جهان ارایه شده. شاعر جهان را به چای سرد شده‌ای تشبیه می‌کند که حتی ارزش لب زدن و جرعه ای نوشیدن را ندارد؛ و در ادامه بدون آن‌که مخاطب را به دشواری بیاندازد، پشیمانی را با تصویری بسیار ساده اما درخشان به در آوردن یک سوزن از سینه یک پروانه غبار گرفته تشبیه می‌کند.
 
اگر شاعر برای بیان چنین مفهومی از نوع بیان دیگری بهره می‌برد، بی‌شک دچار تکرارهای متداول و حرف‌های بی‌ارزش و تکراری می‌شد که از شعریت کار می‌کاست. 

در چنین جهانی است که شاعر در سطرهای:
"کبریت بکش/ تا ستاره‌ای به شب اضافه کنیم/ و خیره شو/ به مردمان تنهایی/ که در آسمان سیگار می‌کشند"، به راحتی می‌تواند با کشیدن یک یا چند کبریت به شمار ستارگان اضافه کند و در ادامه مخاطب را وادارد که در این آسمان عمیق شود، تا مردمان تنهایی را ببیند که گوشه‌ای کز کرده‌اند و سیگار می‌کشند. 

تصاویر در شعرهای گروس عبدالملکیان نقش مهمی بازی می‌کنند؛ مثلا در شعر" بر سیم‌های برق " در سطرهای "و امروز/ آنقدر شفافیم/ که قاتلان درونمان پیداست/ و دریای شهرمان/ چنان خسته ست/ که عنکبوت/ بر موج‌هایش تار می‌بندد"، چنان از شفافیت حرف می‌زند که انگار قاتلان درون هر فردی پیداست؛ یعنی به راحتی می‌توان درون هرکسی را با تمام ضد و نقیض‌هایش دید و در ادامه آرامش و سکون دریا را به دیواری تشبیه می‌کند که بر موج‌هایش عنکبوت‌ها تار می‌تنند، و با این تصویر، ذهنیت ما را از دریا و موج که روحیه آرامش‌ناپذیر و ایستایی ندارد، به شهری خاموش تشبیه می‌کند که بر دیوارش عنکبوت می‌تواند تار بتند. در واقع با تصویری بسیار ساده جهان‌بینی ما را به‌هم می‌ریزد و جهانی نو می‌آفریند؛ جهانی که در آن هر موجودی کارکردی دیگرگونه پیدا می‌کند. 

و یا شاعر در شعر" صدای پای زهر" تصویر جدیدی شاید از آزادی و رهایی از ظلام می‌دهد؛ آنجا که می‌گوید: "و تنها/ مگر که شعبده‌بازی/ از کلاه این شب طولانی/ خورشید را بیرون بیاورد".  

شاعر در این سطرها، به صبح رسیدن و به تعبیری پایان شب سیاه را تنها معطوف به شعبده، و چیزی غیر ممکن می‌داند؛ مگر این که شعبده‌بازی از کلاه خود، خورشید را بیرون بیاورد. اتفاقی که شدن آن ممکن نیست، اما به دلیل زیبایی تصویر و لذتی که مخاطب از این سطرها کسب کرده، به غیر ممکن بودن، آن نمی‌اندیشد. 

از دیگر ویژگی‌های برجسته شعرهای این مجموعه، می‌توان به پایان‌بندی آن‌ها اشاره کرد. 

به هر تقدیر در دوره‌ای که کمتر شاهد انتشار مجموعه شعر خوبی هستیم، کتاب "سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنند"، غنیمتی است که خواندن آن پیشنهاد می‌شود.
 
مجموعه شعر "سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنند"، در 85 صفحه با شمارگان 1100 و با قیمت 19000 ریال از سوی انتشارات مروارید منتشر شده است.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها