در ایام بزرگداشت سعدی، فضای اطراف آرامگاه این شاعر قرن هفتم، مانند سالهای گذشته نبود و خالی از جنبوجوشها و گرمی و حضور پرشور علاقهمندان ادبیات بود.
در ایام بزرگداشت سعدی، فضای اطراف آرامگاه این شاعر قرن هفتم، مانند سالهای گذشته نبود و خالی از جنبوجوشها و گرمی و حضور پرشور علاقهمندان ادبیات بود.
بلوار بوستان که منتهی میشود به آرامگاه سعدی، همواره در روزهای گرامیداشت این شاعر و استاد سخن، افزون بر اینکه رونق اقتصادی برای ساکنان محله سعدی به دنبال داشت، محلی برای گردشگری به شمار میرفت.
امروز این حال و هوا، استثنایی و با دورههای گذشته متفاوت است؛ چراکه شیوع کرونا بیش از ۵۰ روز تمامی جاذبههای توریستی شهر شیراز را تحت شعاع خود قرار داد و به تعطیلی کشاند.
به درهای ورودی سعدی که میرسید، قفلی بزرگ روی این درِ تاریخی نمایان است و باجههای فروش بلیط، کرکرهها را پایین کشیده تا کسی نتواند میهمان آرامگاه او باشند.
گرچه زندگی در جوار سعدی ادامه دارد، اما رونق این محله که از محلات قدیمی شیراز به شمار میرود، این روزها دیگر مانند گذشته نیست و رفت و آمدها محدود به اندکشماری از اهالی سعدیه است که برای کارهای روزانه و امرار معاش بیرون از خانه به سر میبرند.
از در اصلی با هماهنگی وارد میشوم تا دمی از گلستان و بوستان شیخ بهره بجویم و در میان گلدانهای شمعدانی که این حیاط مصفا را زینت بخشیده است، لذت ببرم. نوای موسیقی سنتی همراه با شعرهای سعدی فضا را آنچنان شاعرانه کرده که هر دوستدار ادبیاتی را شیفته خود میکند.
این روزها اردیبهشت زیبای شیراز با هوای نیمه ابری و گاهی بارانی، فقط شعر را میطلبد و کجا بهتر از آرامگاه سعدی و حافظ و خواجوی کرمانی که زیبا و دلفریب است اما افسوس که دست زمانه و همهگیری بیماری جانها را شیفته زندگی کرده است و جای گُلگشت برای کسی باقی نگذاشته است.
به درگاه مقبره شیخ که میرسم، نگاه حسرتبار و خسته باغبان پیر و فرتوت سعدیه، رهسپارم میکند تا فاتحهای برای شادی روح سعدی بخوانم و خلوت شیخ را در این روز بیش از این برهم نزنم.
برای زائران درگاه سعدی همواره تماشای حوض ماهی دارای جذابیتی است که با انداختن سکه و نیت کردن دوچندان میشود اما اکنون درهای این حوض که با پلکانی سنگی از فضای بیرونی مقبره جدا میشود، بهروی زائران بسته است همچنان که غرفههای کتابفروشی، سوغاتی و عکاسخانه آرامگاه در خواب بهاری به سر میبرند.
اما جنب و جوش خاصی میان باغبانها و نیروهای خدماتی آرامگاه دیده میشود، شاید مهمانی از نظر آنها بهرسم هرساله برپاست و مهمانان شامگاه راهی اینجا خواهند شد. فرشهای گل آراسته شده و گلدانها به ردیف روی لبه حوض قرار گرفته و چمنها طراوت صبحگاهی را دارند.
شب گذشته در آستانه یادروز سعدی، گروه همنوازان ایران اجرای زنده در آرامگاه داشتند که ترنم ابیات را به مهمانی ساز و آواز آوردند.
وقت ترک آرامگاه فرا رسیده است و همزمان این حکایت از باب دوم در اخلاق درویشان سعدی در گوشم زمزمه میشود:
مریدی گفت پیر را: چه کنم کز خلایق به رنج اندرم از بس که به زیارت من همی آیند و اوقات مرا از تردّد ایشان تشویش میباشد؟
گفت: هر چه درویشاناند، مر ایشان را وامی بده و آنچه توانگراناند، از ایشان چیزی بخواه که دیگر یکی گرد تو نگردند!
گر گدا پیشرو لشکر اسلام بود
کافر از بیم توقع برود تا در چین
یادآور میشود، برنامههای یادروز سعدی طی یک هفته در فضای مجازی ادامه خواهد یافت.
نظر شما