زهرا شاهی در «بچهغازی که اسب آبی بود» یکی از موضوعات مهم دنیای امروز یعنی فرزندخواندگی را در داستانی ساده برای کودکان شرح میدهد.
داستان درباره اسب آبی کوچکی است که با مامان غاز و بابا غاز در یک برکه کوچک در پشت نیزارها زندگی میکند و فکر میکند فرزند آنهاست. تا اینکه روزی بچه غاز دیگری پیدا میشود و به او میگوید: نه خیر، ما اسب آبی هستیم! پس از آن سوالاتی برای اسب آبی کوچک پیش میآید.
فرزندی که پدر و مادرش را از دست داده و در خانوادهای دیگر با پدر و مادری کاملا متفاوت زندگی میکند، اما بهایی که برای حضور در این خانواده میپردازد انکار هویت خودش است و زمانی که متوجه حقیقت و تفاوتها میشود خانواده را ترک میکند. اما در نهایت، هم خانواده و هم کودک یاد میگیرند که بدون انکار خویشتن و تاریخ و تبار خود، به سازگاری و آشتی جدیدی برسند و درک کنند که احساسات انسانی بزرگتر از این تفاوتهاست.
همگونی در عین ناهمگونی یکی از مسائل انسان امروزست. در جوامع امروزی افراد در طبقهها، فرهنگها و نژادهای مختلف درکنار هم زندگی میکنند. آنچه در این میان اهمیت دارد آموزش سازگاری و درک همگونی و نگاه انسانی ورای این تفاوتهاست و «بچهغازی که اسب آبی بود» به دنبال نگاهی نو به این مسأله است. میتوان گفت این کتاب دعوتی است به حفظ تفاوتها و در عین حال فراتر رفتن از آنها.
انتشارات علمی فرهنگی، کتاب «بچهغازی که اسب آبی بود» را با قیمت ۲۹ هزار تومان به بازار کتاب عرضه کرده است.
نظر شما