یادداشت سید محمد طباطبایی برای ۷۹ سالگی روشنفکر متشرع
نجفقلی حبیبی همین است، همین اندازه متفاوت و متواضع
کتاب بخشی از زندگی نجفقلی حبیبی نیست تمام زندگی اوست. فضل و دانش و اخلاقگرایی که همیشه همراهش بوده را شاید بتوان در همین رابطه عمیقی که با کتاب دارد بررسی کرد.
شاید دکتر نجفقلی حبیبی را هم گذشته از ویژگیهای ممتازی که او را متمایز کرده به دلیل همین تناقضهایش دوست دارم؛ تناقضهایی همچون دانشمند سیاستمدار، سیاستمدار اخلاقگرا، روشنفکر متشرّع، اصلاحطلب پایبند به اصول، مدیر اجرایی فاضل، متواضع بلندپرواز، صبور عجول و بسیاری از تناقضهای دوست داشتنی دیگر. اینگونه است که سخن گفتن و نوشتن درباره نجفقلی حبیبی سهل ممتنع میشود.
بسیار آسان مینماید اما بسیار ویژگیهای خاصی که دارد موجب میشود نتوان درباره دانشمندی چون او به آسانی سخن گفت چه اینکه به راه رفتن بر لبه تیغ میماند. نه میتوان از صفات، اندیشه، رفتار و عملکرد مدیریتی و علمی او چشم پوشی کرد و نه میتوان به راحتی نوشت چرا که شنیدن یا خواندن تمجیدش او را آزرده خاطر میکند از آن رو که تواضع بسیار اگر مهمترین ویژگیاش نباشد از مهمترین آنهاست. با این همه گاه باید چشم بر بعضی عواقب بست و نوشت تا ثبت شود در جایی از تاریخ که آیندگان بدانند دنیا در عصر ما فقط با نادرستیها و ناراستیها شناخته نمیشود و راست کردارانی همچون نجفقلی حبیبی را هم به خود دیده است.
نجفقلی حبیبی از معدود افرادی است که توانست در اندیشه و رفتار خود میان سیاست و اخلاق پیوند عمیق برقرار کند به دور از تبلیغ و شعار. او در همه دوران سیاستورزی هیچگاه نسبت به رقبا، مخالفان و منتقدان سیاسیاش کج رفتاری را روا نداشت که اگر چنین بود در تمامی این سالها دست کم یک نفر یک مورد را در جایی بیان میکرد یا مینوشت.
تلفن که زنگ خورد و گوشی قدیمی دفتر کانونهای فرهنگی هنری دانشگاه را برداشتم منشی دفترش گفت دکتر با شما کار دارد؛ او رییس دانشگاه علامه طباطبایی بود و من دبیر کانونهای فرهنگی دانشگاه. به جای گفتن الو سلام کرد، مثل همیشه و حالا، و بلافاصله گفت همه دانشجویان دانشگاه فرزندان من هستند، لطفا اطلاعیهای را که در حمایت از من به خاطر برخورد تعدادی از دانشجویان صادر کردهاید جمع کنید. آنها فرزند من هستند چنان که شما هستید، رابطه آنها با من به شما ربطی ندارد، او گفت لطفا ولی چنان محکم گفت که من لطفا را باید شنیدم.
او با تناقضی دیگر هم شناخته میشود؛ فعال سیاسی دانشمند یا دانشمند اهل سیاست. این همان ویژگی مهم و لازمی است که فعالان سیاسی عموما و به طور معمول از آن بیبهرهاند و نتیجهاش همانی است که در تمام این سالها در عرصه سیاسی کشور دیدهایم.
نجفقلی حبیبی در زاویهای دیگر از عملکرد و سابقه خود میان دو تناقض موجود در عرصه مدیریتی پیوند برقرار میکند؛ مدیر اجرایی فاضل. او در عین اینکه به شهادت سابقه و عملکردش مدیر اجرایی قابلی به شمار میآید فاضل است و فضلش را در اجرا هم وارد میکند تا کارهای اجراییاش با فضل و دانش همراه شود. تاسیس دانشگاه تربیت مدرس و توسعه دانشگاه علامه طباطبایی به تنهایی مصداقی بر توان مدیریت اجرایی اوست. و حالا جایگاه دانشگاه تربیت مدرس نشانه دوراندیشی اجرایی او در عرصه دانشگاهی و شرایط فعلی دانشگاه علامه طباطبایی (از نظر علمی و امکاناتی ) که ثمره تلاشهای نجفقلی حبیبی در تجمیع دانشکدهها و توسعه دانشگاه در دهه ۸۰ است از همت او در عرصه مدیریت اجرایی نشان دارد.
سالهای ابتدایی انقلاب که او به تاسیس دانشگاه تربیت مدرس همت گمارد و ۲۰ سال قبل که او به تاسیس پردیس دانشگاه علامه طباطبایی و تجمیع دانشکدهها در یک محل فکر کرد او را سرزنش میکردند اما حالا نتیجه این دور اندیشی و همت را جامعه دانشگاهی احساس میکند و این حاصل فضل او در عرصه مدیریت اجرایی است.
این بار من تماس گرفتم، تلفن را پاسخ نداد، شماره منزل را گرفتم، از آن سوی خط خبر رسید دکتر در پی بررسی یک مکتوب خطی به قونیه سفر کرده حال آن که دولت در حال تشکیل شدن بود و از او به عنوان یکی از اعضای کابینه نام برده میشد. وقتی بعد از سفر با او در این باره صحبت کردم گفت: برای من کار علمی ارجحیت دارد، از طرفی ما کاری اگر بلد بودیم انجام دادهایم نوبت جوانهاست که مدیریت کنند. در همان زمان فردی که چند سال از او بیشتر داشت وزیر شد.
نجفقلی حبیبی را گروهی سیاستمدار میشناسند به اعتبار سوابق انقلابی و سیاسیاش. گروهی مدیر میدانند به خاطر سوابقش در مدیریت اجرایی. گروهی او را معلم و استاد دانشگاه میشناسند چه اینکه هیئت علمی دانشگاه تهران بوده و سالها در دانشگاه تدریس کرده است. آری او این همه است اما بسیار بیش از اینهاست، او مولف و مصحح است، صاحب تالیفات و تصحیحهایی که در عرصه فلسفه اسلامی زبانزد است. تالیفاتی که دوبار برگزیده شدن در جایزه کتاب سال را برای او به همراه داشته. در حوزه تخصصی خود هم جسورانه کار میکند؛ شرح او بر آثار و آرای سهروردی مصداق این ادعاست. در فلسفه اسلامی آثار سهروردی پر رمز وراز است و كمتر كسی به این حوزه ورود میكند اما نجفقلی حبیبی یکی از آن معدود افراد است. ارتباط او با کتاب البته تنها از راه تالیفاتش نیست بلکه نجفقلی حبیبی با کتاب عجین است. کتاب بخشی از زندگی او نیست تمام زندگی اوست. فضل و دانش و اخلاقگرایی که همیشه همراهش بوده را شاید بتوان در همین رابطه عمیقی که با کتاب دارد بررسی کرد.
اگر روزی، حتی شاید همین امروز که ۷۹ ساله میشود او را دیدید کنار خیابان منتظر تاکسی ایستاده، یا در پشت ویترین کتابفروشی مشغول تماشای کتابهاست، یا در صف خرید ایستاده اصلا تعجب نکنید، او کاملا معمولی زندگی میکند بدون اینکه به مقامهای سیاسی و اجرایی که داشته فکر کند. نجفقلی حبیبی همین اندازه متواضع است. شاید شما اگر او را نشناسید گمان کنید نگارنده درباره او اغراق میکند اما نجفقلی حبیبی همین است، همین اندازه خاص و متفاوت و متواضع.
نظر شما