شرمین نادری در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
«ماهشرف» نماد زنی است که میخواهد مستقل باشد/ ادبیات در پشتی است
شرمین نادری گفت: ماهشرف نماد زنی است که میخواهد مستقل باشد و درست انتخاب کند. این زن شبیه بسیاری از زنهای ایرانی است که همیشه سعی کردند بهترین کار را انجام دهند.
از رمان جدیدتان، «ماه شرف» بگویید.
«ماهشرف» داستان دختری است که روزهای آخر عمرش را میگذراند و مسلول است. داستان به اوایل قرن، یعنی 100 سال پیش برمیگردد و در ابتدا مخاطب متوجه میشود که به دلیل تغییرات حکومتی، خانواده ماهشرف افول پیدا کردهاند و او را هم رها کردند تا بمیرد. ماهشرف تصمیم میگیرد که به باغ خانوادگی در گلابدره برود و آنجا با یک جهان جدید روبهرو میشود. او به یک شکل دیگر در مقابل مرگ قرار میگیرد. ماه شرف با تصمیمهای عجیب و غریبی خود بین مرگ و زندگی در جهانهای دیگر در رفتوآمد است.
هنوز داستانهای شاهزادهها خریدار دارد؟
این داستان یک زن است و به خاطر شاهزاده بودنش هیچ اتفاق خاصی برای او رخ نمیدهد. اگر من هم به شاهزاده بودنش اشاره کردم، به این دلیل است که افول این خاندان در آن دوره برای من جذاب بوده است. من این بخش از تاریخ را خوب میشناسم و درباره آن تحقیق کردهام و زمانی که قصه خیالی مینویسم با پیوند زدن به تاریخ میتوانم به باورپذیر بودن اثر کمک کنم.
مخاطب امروز، مخاطب کم حوصلهای است؛ تاریخ را چطور باید تعریف کرد تا برای مخاطب جذابیت داشته باشد؟
واقعیت این است که اگر تاریخ را درست تعریف کنیم، هیچ وقت از دهن نمیافتد. من با شاهزاده بودن ماهشرف کاری ندارم و فکر میکنم که او زنی است که امکانات بیشتری نسبت به زنهای دیگر داشته است. از طرفی مجبور بودم که چنین شخص توانمندی را انتخاب کنم. برای من مهم این است که تاریخ را به شکلی تعریف کنم که وقتی مخاطب قصه را میخواند، ناخودآگاه آن بخشهایی را که شاید حوصله نکند در کتاب تاریخی بیابد، در دل قصه بخواند. میخواهم بگویم که قصه و تاریخ برای من در هم تنیده شده است و نمیتوانم آنها را از هم جدا کنم.
جذابیت تاریخ کجاست؟
به نظر من در خود تاریخ به قدری قصه است که لازم نیست قصه بیافرینیم و این یعنی جذابت.
در این کتاب قصه در اولویت است؟
صددرصد. همیشه برای من قصه در اولویت بوده است. البته تاریخ هم جذاب است. به نظر من تاریخ به قصه کمک میکند تا فضا کمی حقیقیتر به نظر برسد.
در این کتاب هم به سراغ تهران رفتید. به نظرم اتفاقاتی که برای محمدعلی سپانلو در شعر افتاد برای شما نیز در داستان دارد میافتد و کمکم باید تهران را جزو المانهای حذف نشدنی داستانهای شرمین نادری بدانیم. آیا چنین اتفاق در حال رخ دادن است؟
استاد سپانلو که عزیز همه علاقهمندان به ادبیات بودند و هستند و همیشه اسم و آثارشان در ادبیات ماندگار است و همه از آن صحبت میکنند. با این حال من در کتاب «زار» که پیش از این کتاب منتشر شد، قصه از شهرهای مختلف دارم و حتی خود کلمه «زار» از یک فرهنگ جنوبی میآید؛ اما با همه این تفاسیر از تهران نمیتوانم فاصله بگیرم و باید برگردم به قصههایی که میشناسم. در حقیقت قصههای شهرهای مختلف را دوست دارم و مینویسم اما قصههای تهران جذابتر از آب درمیآید و شاید دلیل آن این است که شناخت بیشتری نسبت به تهران دارم تا شهرهای دیگر.
ماهشرف به دنبال چه میگردد. این دختر نماد چیست؟
ماهشرف نماد زنی است که میخواهد مستقل باشد و درست انتخاب کند. این آدم نمیخواهد تصمیماتش تحتتاثیر و وابستگی کسی باشد. این زن شبیه بسیاری از زنهای ایرانی است که همیشه سعی کردند بهترین کار را انجام دهند و به هیچ مرد یا زن دیگری تکیه نکنند.
ماهشرف شبیه زنهای قاجاری است؟
خیلی شبیه نیست؛ چراکه در دوره پهلوی و انقلاب هم ما با چنین زنهایی مواجه میشویم و نمیتوان ماهشرف را تنها مربوط به دوره قاجار بدانیم.
شخصیت اصلی داستان شما شباهت عجیب و غریبی با دختران امروزی جامعه دارد؛ موافق هستید؟
خیلی شبیه است و من هم به همین دلیل در پایان داستان به او اجازه دادم تا پیش ما بیاید. همه ما از بچگی یک ماهپیشونی در ذهن داریم که خیلی دختر زیبا و خوبی است که زنبابای بدجنس دارد و با دیو میجنگد و آخر قصه یک شاهزادهای میآید و او را نجات میدهد. برای منی که قصهگو هستم و برای بچهها قصه تعریف میکنم، این یک قصه اشتباهی است. یعنی من فکر میکنم که آن شاهزاده هم دوست دارد سمت ماهپیشانیای بیاید که زن توانمند و مستقلی است و میتواند از پس مشکلات زندگی برآید. بر همین اساس قصه من قصه زنی است که با اینکه مردی را دوست دارد و میداند که میتواند به آن اعتماد کند، اما دلش میخواهد که خودش بجنگد. چنین زنانی در تاریخ بسیار بودهاند؛ بنابراین محدودیت زمانی ندارد.
کمی درباره شخصیت منصورخان توضیح دهید. او میآید، گرههایی ایجاد میکند و دائم در حال رفتوآمد است.
منصورخان در واقع رویاست؛ رویایی که از آینده میآید. خود من در همین روزگار کرونا منتظر کسی هستم که از آینده بیاید و برای ما واکسن کرونا بیاورد و ما را نجات دهد. ما همه منتظر هستیم تا کسی از آینده بیاید و ما را کمک کند؛ چراکه تصور ما این است که مشکلات امروز جامعه بشری در آینده حل شده است. منصورخان خیال ماهشرف یا خیالی است که خیلی آدمها دارند؛ با این حال واقعیت این است که اگر ما خودمان بیشتر تلاش کنیم، نتیجه بهتری خواهیم گرفت.
ما در این کتاب شاهد رابطهای بین تهران قاجار با تهران امروز هستیم، شما با رقم زدن این اتفاقات به دنبال چه چیزی هستید؟
اگر کتاب «قمردرعقرب» من را خوانده باشید، مجموعهای از قصههای تاریخی است. اسم اصلی آن کتاب این است که «تاریخ حال ما را عوض میکند» یعنی ما با تجربه گذشتگان میتوانیم حال بهتری داشته باشیم. این رفت و بازگشت باعث میشود حال خوبی داشته باشیم و باعث میشود دوباره تجربیات گذشته را تکرار نکنیم. جمله معروفی هست که میگوید دلیل نویسنده شدنم این است که من میتوانم به یک دنیاهایی بروم که در حالت عادی نمیتوانم چنین کارهایی انجام دهم و من هم دوست دارم در ادبیات سفر کنم و از هر جایی که دوست دارم و دلم میخواهد سر در بیاورم.
شرمین نادری با داستانهایش میخواهد از انسان امروز فاصله بگیرد؟ من یک نوع فرار از گرفتاریهای انسان امروز را در داستانهای شما میبینم. خود شما این موضوع را حس کردهاید؟
شاید. این خاصیت ادبیات است. ادبیات در پشتی است. اگر زندگی در پشتی داشت، گاهی آن در را باز میکردید و میرفتید، هوایی میخوردید و برمیگشتید. ادبیات خب همین است و هرازگاهی شما میروید، در را باز میکنید، هوایی میخورید و برمیگردید. یعنی در را باز میکنیم مارکز میخوانیم، در را باز میکنیم احمد محمود میخوانیم، در را باز میکنیم شاملو میخوانیم و برمیگردیم. من به عنوان یک شخصیت کتابخوان و نه نویسنده، آنجایی ادبیات را دوست دارم که من را از دست این همه آهن و ماشین، تراکتور و کامیون دور میکند و به جایی میبرد که رویا دارد؛ چراکه شاید اگر این رویا را به آدمهای شهر بدهیم، این زندگی قابل تاملتر باشد.
به همین دلیل در داستانها بین واقعیت و خیال سیر میکنید؟
بله. من در مرز واقعیت و خیال زندگی میکنم. میگویند گربهها این جوری هستند و یک ذره به این طرف و یک ذره به آن طرف میروند. من دوست دارم دست خواننده و مخاطب کتابهایم را بگیرم و حداقل یک ذره از آن مرز بگذریم. ما به راه فرارهایی نیاز داریم که به نظر من ادبیات هم یکی از این راه فرارهاست.
نظر شما