شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۱
شکستم و شکست اما خم نشدیم

«وحید ضیائی»، شاعر، نویسنده و پژوهشگر اردبیلی، به مناسبت روز قلم در متنی ادبی برای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نوشت: هر بار که قلمم شکست و شکستم، قلمی نو به دست گرفتم.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اردبیل- وحید ضیائی:

یادم نیست چند بار مدادم شکسته 
چند بار مدادم گم شده 
چند بار مدادم را کش رفته‌اند

یادم نیست چند بار خودکارم جوهرش ریخته 
جوهری شده پیرهن سپیدم 
جوهری شده انگشت‌هایم 
چند بار جوهر پاشیده‌اند نارفیق و رفیق طی این سال‌ها! 

یادم نیست چند بار جوهر سیاه خودنویسم را با جوهر سبز عوض کردم 
چند بار جوهر عوض کردم که آبکی ست 
چند بار جوهر خودنویسم خشک شد از بس حرص خوردم و ننوشتم 

یادم نیست ... چند بار خودنویس ننوشت ...من خواستم؛ اما ننوشت 
مداد شکست، اما ننوشت 
خودکار کم‌رنگ شد، اما نخواست امضا کند پای ورقه‌هایی را که نباید ... که نمی‌شد ...

یادم نیست چون هر بار که شکستم و شکست
هر بار که شکست و شکستم
مدادی ...خودکاری ...خودنویسی نو دستم گرفتم و نوشتم. انقدر که سمت چپ زیر ناخن انگشت ِ میانی‌ام فرو رفتگی ِ عمیقی دارد از قلم فشردن مدام ِ این سال‌ها ...
حالا بگذریم از تیر باران قلم‌هایی که بر ستون مهره‌هایم باریده‌اند ... هرگز خم نشده‌ام ... چرا که خنجر از پشت، قامت را راست‌تر می‌کند ...
قلم دستانمان... قلم پاهایمان...
تا جوهر داریم خواهیم نوشت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها