یاراحمدی در حال حاضر رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان بوشهر است و در بیش از ۳۰ سمینار پژوهشی ملی و بینالمللی به ارائه مقاله و سخنرانی پرداخته است. همچنین از وی مقالات تخصصی متعددی در نشریات تخصصی صحنه، نمایش، نقش صحنه و فصلنامه تخصصی تئاتر به چاپ رسیده است. از سوابق اجرایی وی نیز میتوان به دبیر مجموعه «تجربههای جنوبی» (مجموعهای که در آن نمایشنامههای نویسندگان استان منتشر می شود و تا امروز ۱۰ اثر در این مجموعه منتشر شده است)، دبیر مجموعه تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر استان بوشهر (مجموعهای که در حال تدوین است و در سال ۹۹ تعدادی از این مجموعه منتشر خواهد شد)، دبیر هفتمین سمینار پژوهشی تئاتر مقاومت در سال ۹۹ و... اشاره کرد.
جهانشیر یاراحمدی با دو اثر «تعزیه و تعزیهخوانی در بوشهر»، «ادبیات نمایشی در بوشهر» در نخستین جایزه کتاب سال بوشهر شرکت کرد که یکی از این آثار برگزیده و دیگری شایسته تقدیر شناخته شد. به همین بهانه با «جهانشیر یاراحمدی» نویسنده برگزیده نخستین جایزه کتاب سال بوشهر و پژوهشگر برتر حوزه تئاتر در این استان به گفتوگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
جایزه کتاب سال بوشهر مجالی بود برای دیده شدن نویسندگان دغدغهمند. کیفیت برگزاری این رویداد را چگونه ارزیابی میکنید؟
به گمانم برگزاری این رویداد، اتفاق خجستهای است با توجه به اینکه اولین تجربه برگزاری بود، امیدوارم این روند به شکل مستمر ادامه پیدا کند. البته شرایط و اوضاع و احوال کشور اندکی از برجسته بودن آن بهخاطر عدم برگزاری آیین اختتامیه کاست؛ اما بهطور کلی جایزه کتاب سال از آن دست رویدادهای جذاب و دوستداشتنی فرهنگی است که در کشور برگزار میشود.
برگزاری جایزههای تخصصی در حوزه کتاب چقدر میتواند در انگیزهبخشی نویسندگان نقشآفرین باشد؟
همه جوایز فراز و فرودهای خاص خود را دارند ولی بدون شک در معرفی آثار خوب بیتاثیر نیستند. من بهعنوان یک کتابخوان، امسال آثار برگزیده چند جشنواره ادبی را در حوزه داستان و رمان خواندم، واقعا آثار برجسته و درخشانی بودند آن هم از نویسندگانی که پیش از این نمیشناختم. بنابراین قطعا موثرند بهویژه برای نویسندگان جوان.
2 اثر شما به جایزه کتاب سال بوشهر راه یافت که یکی از آنها شایسته تقدیر و دیگری برگزیده شد. از نحوه و کیفیت داوری آثار رضایت دارید؟
قطعا برگزیدهای که دو اثرش در چنین رویداد مهمی انتخاب میشود، رضایت اکمل دارد اما اشاره کنم که شرکتکنندگان از جمله بنده از نحوه داوری و گزینش آثار بیاطلاع بودیم. در آیین اختتامیه، برگزارکنندگان درباره چگونگی داوری آثار را تشریح کردند که همه آثار شرکتکننده در دوره نخست جایزه کتاب سال به خانه کتاب در تهران ارسال شده و داوری از سوی یک ترکیب چندین نفره در دو مرحله انجام شده و درنهایت آثار بر اساس امتیازهای داوران منتخب شدهاند.
البته معتقدم باید شرکتکنندگان در جریان جزئیات داوری چنین رویدادهایی قرار گیرند. برای مثال، در جایزه کتاب سال، نه تنها کیفیت محتوا، بلکه کیفیت کالبدی کتاب (جلد، صحافی، صفحهآرایی، ویرایش و...) نیز دارای امتیاز است. البته به این نکته هم اشاره کنم که داوران در بخشهای مختلف متفاوت هستند. بخش هنر داوران خاص خود را دارد، بخش ادبیات و تاریخ و سیاست، مذهب و فقه و... نیز داوران خاص خود. نتیجه اینکه کسی که دو اثرش در جایزه کتاب سال استان منتخب شده، از داوری بخش هنر قطعا راضی است.
چطور شد به حوزه پژوهش در تئاتر و نمایش آیینهای مذهبی چون تعزیه و... جذب شدید؟ آیا در این مسیر منابع مکتوب مرجعی وجود داشت که به شما در تالیف آثارتان کمک کند؟
برای من همه چیز از یک سوال شروع شد؛ سوالی که درباره هویت تئاتری خودم، از خودم پرسیدم. بعد برای یافتن پاسخش از دیگران هم پرسیدم. این پرسشهای وسیعتر به جستوجوهای کتابخانهای رسید که درباره آنها شدیدا فقیر بودیم. بعدتر به سراغ مطبوعات رفتم که یکصد سال مطبوعات را تورق کردم. هر چه بیشتر گشتم، کمتر مییافتم.
من بهدنبال یک هویت تاریخی بودم. هر چه بیشتر غور کردم، با جغرافیایی عمیقتر و وسیعتر روبهرو شدم که هیچ چیزی از آن کنکاش نشده بود یا خیلی کم شده بود. پس موضوع در دل موضوع دیگری زاده میشد و من برای به سرانجام رساندن هر کدام باید تلاش بیشتری میکردم. فقر منابع مکتوب، زجر غریبی بود برایم؛ حتی روزی که اتفاقی به «پیتر چلکوفسکی» شرقشناس شهیر رسیدم، خیلی گلایهمندانه از او پرسیدم: این همه در تعزیه ایران کنکاش کردی و مطلب نوشتی و سمپوزیسیم تعزیه برگزار کردی، چرا درباره تعزیه بوشهر چیزی ننوشتی؟! حداقل اشاره به چند ویژگی یگانهاش میکردی؟ و او خونسرد و لبخندزنان از بوشهر گفت و «قهوهخانه بانو» و گوشت آهو و بعدتر گفت در ایامی که در بوشهر بوده، تعزیه ندیده است. آن وقت متوجه شدم که داشتههای این فرهنگ را باید خود ما به ایرانیان و جهانیان بشناسانیم؛ مثلا قدیمیترین سند تعزیه ایران مربوط به استان بوشهر است؛ اما در اغلب کتب پژوهشی از این سند یاد نمیکنند و به سند رویدادی که بیست و پنج سال بعد در شیراز اتفاق افتاده، اشاره میکنند. اینها همه نمونههایی است که باید پژوهشگران این دیار را به این مهم برساند که خودمان باید داشتههای فرهنگیمان را معرفی کنیم.
کمبود منابع را چگونه جبران کردید و چقدر اسناد قدیمی و افراد باتجربه تئاتر استان، شما را در تالیف آثار پژوهشیتان کمک کردند؟
واقعیت آن است که قدم اولم برای کشف این هویت، تئاتر بود. جز منابع شدیدا اندکی که وجود داشت و نمیتوانست کار را به سرانجام برساند، از نسل گذشته کمک جستم. بیش از صد ساعت گفتوگو با آدمهای مختلف انجام دادم؛ از سالهای نخست این سده تا دهه پنجاه و شصت. همه گفتهها را کنار هم گذاشته، تحلیل کردم و به یک جمعبندی رساندم و نتیجه را با تعدادی از آنها در میان گذاشتم. نتایجش منتشر شد و البته بعد از سالها، بهتازگی تصمیم گرفتهام با ساختار دیگری آن را بازخوانی کنم. در سایر بخشها مثل کتاب «ادبیات نمایشی در بوشهر» شالوده کتاب بر اساس آثار منتشرشده گذاشته شد و سایر آثار منتشرنشده در حد نام و نشانی گذرا.
شما اثر قابل توجهی چون «ادبیات نمایشی در بوشهر» را نوشتید که این اثر شایسته تقدیر شد، در آن چه مباحثی را موکدا مورد توجه قرار دادید و آیا این کتاب دنبالهای خواهد داشت؟
این اثر درواقع نگاهی به نمایشنامهنویسی در استان بوشهر است. دو جلد است؛ جلد اولش با عنوان «ادبیات نمایشی در بوشهر» منتشر شد و جلد دومش عنوان دیگری خواهد داشت که در واقع تکمیلکننده همدیگر در یک زیرمجموعه کلی تحت عنوان «نمایشنامهنویسی در استان بوشهر» است. در این کتاب منتشرشده به این مباحث پرداختهام: ادبیات نمایشی دهه به دهه (از مبدا ۱۳۱۶ ه.ش)، پیشگامان نمایشنامهنویسی، نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان، نمایشنامهنویسی طنز، نمایشنامهنویسی و دستهبندی نمایشنامههای نویسندگان استان از دو منظر محتوایی و نیز جغرافیایی.
اثر دیگر شما به نام «تعزیه و تعزیهخوانی در بوشهر» اثر برگزیده جایزه کتاب سال بوشهر شد، در این کتاب از چه زاویهای به تعزیه نگاه کردید و آن را بر مبنای چه چیزی نوشتید؟
تعزیه و تعزیهخوانی، نگاهی تاریخی - تحلیلی به این نمایش ملی مذهبی دارد. در واقع ریشهیابی این نمایش با خوانش آیینی چون روضهخوانی و سپس نمایش تعزیه در استان، پیشینه تاریخیاش و ویژگیهای قومی و بومی آن، نسخههای تعزیه، لباس در تعزیه، چرایی و چگونگی بازی زنان در تعزیه و... صورت گرفت.
فکر میکنید تئاتر امروز چقدر به پژوهش و تالیف کتب مرجع نیاز دارد و وجود چنین منابعی چقدر در بازشناسی و تعالی هنر تئاتر استان میتواند نقش داشته باشد؟
هنر همواره نیاز به تحلیل و پژوهش دارد. قطعا این منابع در شناخت این هنر و نیز انتخاب مسیر آیندهاش نقش موثری دارد. برای ورود به هر حوزهای نخست باید آن هنر و پیشینهاش را بشناسیم. این شناخت، گامهای ما را در مسیر پیش رو محکمتر خواهد کرد.
در حال حاضر مهمترین دغدغه شما در حوزه پژوهش تئاتر استان چیست؟
مهمترین دغدغهام الان «وقت» است. زمانی برای به پایان رساندن انبوه پژوهشهایی که مانده است. من علاقهمند به مطالعات بینرشتهای در حوزه فرهنگ، هنر و آیین جنوب هستم و نیز پژوهشهایی از منظر نشانهشناختی، جامعهشناختی، زبانشناختی و... در حوزه فرهنگ و هنر بومی؛ اما متاسفانه نبود منابع تاریخی من را واداشت که اول پلههای نخستین را بنا نهم. امیدوارم عمری باشد که این دغدغهها را مکتوب کنم.
آقای یاراحمدی در مجموع شما در حوزه پژوهش تئاتر بهدنبال چه چیزی هستید و چقدر چیستیهای ذهنی خود را توانستهاید با تالیفاتتان پاسخ دهید؟
من در حوزه پژوهش نخست دنبال هویت هنری خود بودهام که امیدوارم این هویت به کار دیگران هم بیاید و دوم اینکه حس میکنم وظیفهای دارم برای شناخت و معرفی داشتههای فرهنگی، هنری و آیینی جنوب به ایران و جهان.
وضعیت پژوهش تئاتر را در استان چگونه ارزیابی میکنید؟
پژوهش دنیای وسیع و گستردهای است. خوشبختانه در حوزههای مختلف پژوهشگران پرتلاش و فعالی داریم. البته تا یک دهه پیش، بیش از ۹۰ درصد پژوهشها رویکرد تاریخی داشت. خوشبختانه از اوایل دهه هشتاد پژوهشگرانی در حوزههای مختلف هنری پا به میدان گذاشتند و آثار قابلتوجهی را منتشر کردند. در حوزه تئاتر هم خوشبختانه چند نفر فعال هستند که امیدوارم روزبهروز گستردهتر شود و آثار قابل توجهی کار و منتشر شود.
ظاهرا شما بیشتر تمایل دارید که آثارتان را در داخل استان و در انتشارات دریانورد که در این سالها آثار قابل توجهی را راهی بازار نشر کرده است، منتشر کنید. دلیل این اعتمادتان به یک ناشر شهرستانی چیست؟
دلیل اصلیاش اول خود ناشر است که انسان قابل اعتمادی است. دوم اینکه خود ناشر در این حوزه دغدغهمند است و خودش نیز پژوهشگر است. سوم اینکه من به جغرافیای زیستیام و قدرت و بنیه علمی فرهنگیاش اعتقاد دارم؛ قبلا هم اشاره کردم که برای پررنگ کردن داشتههای فرهنگی خود، باید خودمان دست بهکار شویم. یکی از آن موارد همین است: توجه به ناشران بومی. سالهاست به این نتیجه رسیدم، پایتختنشینی و نگاه به پایتخت داشتن بدون تلاش و کوشش موجب پیشرفت هیچکسی نخواهد شد. بنابراین من در این حوزه تلاش میکنم، داشتههای فرهنگی این دیار را نیز با ناشر بومی منتشر میکنم.
وضعیت نشر را در استان در سالهای اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا از نحوه عملکرد ناشری که با آن همکاری دارید در حوزه چاپ، پخش و توزیع رضایت دارد؟
من که از ناشرم راضیام؛ اما به گمانم باید همه ناشران بومی دستبهدست هم دهند و با تشکیل یک اتحادیه یا تشکل در حوزه توزیع آثار منتشرشده خود تلاش کنند. ناشران بومی باید در حوزه توزیع خود را قوی کنند. اگر این نکته را عملی کنند، میتوانند جزو بهترین ناشران کشور باشند.
از آثاری که در حال حاضر در دست نوشتن دارید، بگوئید؟
تعطیلات چند ماه اخیر، عطش عمیقم نسبت به تکمیل آثار نیمهکاره را خیلی بیشتر کرد. الان بهطور همزمان چندین پروژه را در دست انجام دارم؛ بازخوانی تاریخ تئاتر بوشهر، زندگی و روزگار هنری من (گپوگفت با زندهیاد علی غلامی)، تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر بوشهر و چند اثر دیگر که امیدوارم چند عنوان از آنها را در سال ۹۹ بتوانم منتشر کنم.
آیا از نحوه حمایت دستگاههای فرهنگی از نویسندگان رضایت دارید؟
نمیدانم منظورتان از حمایت چیست، ولی بجز خرید کتاب از طرف اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، چیز دیگری در این حوزه سراغ ندارم.
سخن پایانی؟
امیدوارم اهمیت پژوهش، بهویژه در حوزه فرهنگ و هنر، بیش از گذشته مورد توجه و حمایت قرار گیرد و پژوهشگران با دغدغههای کمتری نسبت به گذشته برای اعتلای فرهنگ و هنر استان خود بکوشند.
نظر شما