کتاب «و چشمهایش کهربایی بود» نوشته «مهری بهرامی» با استقبال مخاطبان به چاپ سوم رسید.
مجموعه داستان «چه کسی گفت عاشقی از یادت میرود؟!» و رمان «بیرون از گذشته، میان ایوان» از دیگر آثار این نویسنده هستند.
وی درباره استقبال مخاطبان از کتاب گفت: در اواخر پاییز 98 چاپ دوم کتاب با استقبال خوب به کتابفروشیها رسید و خبردارم که چاپ سوم کتاب نیز بهزودی درراه است و خوشحالم که کتاب موردپسند مخاطبان قرارگرفته و خواننده خودش را پیداکرده است.
بهرامی نویسنده کتاب «و چشمهایش کهربایی بود» در رابطه بانام کتاب گفت: عنوان کتاب ابتدا «زخم کاج» بود اما از انتشارات به من پیشنهاد دادند که دو کتاب دیگر داریم که عنوان کاج در آنها بوده است و آنطور که باید، دیده نشد و نام کتاب تغییر کرد.
این نویسنده ادامه داد: «و چشمهایش کهربایی بود» عنوانی است که ناشر انتخاب کرده و تنها «و» ابتدای آن از من بوده است.
وی در رابطه با متن کتاب نیز تصریح کرد: واقعاً سخن گفتن از کتابی که خودم نوشتهام برای من سخت است و نظرم این است که کتاب باید جدای از صحبتهای نویسنده راه خودش را برود.
در کتاب «و چشمهایش کهربایی بود» نویسنده شخصیتهای رمان را در برشهایی خاص از زندگی و تجربیات آنها به تصویر میکشد و این برشها هم مثل یک جورچین جهان متن را کامل میکنند. حتی یک موزاییک در این داستان راوی میشود؛ زاویهای که بهصورت معمول دیده نمیشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «بیقراری کهربایی وقت به وقتش فرق میکند. یک بیقراریای هست که شکست میاندازد بین مهرهها، اما بیقراریهایی هم هست که مهرهها را پر میکند از حرارت، آنقدر که جلا میگیری و عطر کاج چند هزارساله از درونت بیرون میزند، به جریان میافتی و میشوی معجونی از خاک و کاج و حرارت. نرم میشوی دور گردن یک زن. صبر میخواهد همه این چیزها. صبوری هم از خوبی کهربا بودن است. حرف چند هزار سال است. حرف گذر از خاک و درخت تا سنگ شدگی. زمان میخواهد این سنگ شدن و کجا برای منتظر ماندن بهتر از شاهرگ گردن یک زن. آنجا حساب نبض و شریان زندگی است.»
یادآور میشود نشر «سرسرا» از گروه انتشاراتی ققنوس رمان «و چشمهایش کهربایی بود» را با قیمت 15 هزار تومان در چاپ اول منتشر کرده است. این کتاب 151 صفحهای، چهار بخش دارد.
نظر شما