رمان «آدمهای معمولی» اثر سالیرونی با ترجمه مریم نفیسیراد، داستان آدمهایی است که تلاش میکنند، معمولی به نظر برسند.
این رمان در جوایز کاستا ۲۰۱۸ موفق به کسب عنوان بهترین رمان شد. در سال ۲۰۱۹ در فهرست گاردین از ۱۰۰ جایزه برتر قرن بیستویکم در رتبه ۲۵ قرار گرفت و برنده جایزه منبوکر ۲۰۱۸ و کتاب سال واتراستون شد.
«آدمهای معمولی» رمانی عجیبوغریب است، بهعبارتی خبری از داستان عروس پریان و شاهزاده سوار بر اسب نیست. در این رمان خبری از عشقهای سوزناک و گریههای شبانه نیست. رمان خیلی ساده شروع میشود. کانل در را میزند و ماریان که هنوز لباسهای مدرسه را به تن دارد در را باز میکند. کانل وارد منزل میشود و از مادرش که خدمتکار خانواده است میخواهد که بروند. دیالوگهای معمولی ردوبدل میشود و اطلاعاتی به خواننده داده میشود که با دو آدم باهوش و مستعد سروکار داریم. لورین میگوید که کار دارد و از آشپزخانه بیرون میرود. کانل و ماریان تنها میمانند و باهم حرف میزنند و ماریان به کانل میگوید که از او خوشش میآید. کانل متعجب میشود. لورین برمیگردد. کانل بیخداحافظی میرود. لورین به او تشر میزند و کانل هم خداحافظی سرسری میکند. کمکم این دو بیشتر همدیگر را ملاقات میکنند. کانل به منزل ماریان میآید تا کتابی را از او قرض بگیرد و علاقهشان اگر بشود نام علاقه بر آن گذاشت جرقه میخورد.
جریان «آدمهای معمولی» خطی نیست و سیال ذهنی است. این رمان برخلاف نامش که آدمهای معمولی است، درباره آدمهای معمولی نیست. بلکه درباره آدمهایی است که دوستدارند معمولی باشند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«کانل باید در اتاق انتظار پرسشنامه را پر کند. صندلیهای بــه رنــگ روشــن، دور میز جلــو مبلــی چیــده شدهاند کــه اســباب بــازی روی آن تلنبــار شــده اســت. پایههای میــز بســیار کوتاهاند و کانــل نمیتواند روی آن خــم شــود و از آن بهعنوان زیردســتی اســتفاده کنــد. درنتیجــه بــا حالــت معــذب برگهها را روی پــای خــود میگذارد و پرسشها را پاســخ میدهد. بـا نـوک تیـز خـودکار، دقیقـاً سـؤال اول را سـوراخ میکند... و ردّ یکپارگـی کوچـک روی کاغـذ بهجا میماند. کانـل سـرش را بـالا میگیرد و بـه متصـدی نـگاه میکند کـه پرسشنامهها را برایــش آورد. از آنجایی کــه حــواس زن بـه کانـل نیسـت، بـاز نگاهـش را بـه برگـه میاندازد. سؤال دوم به «بدبین بودن» اشاره میکند.»
رمان «آدمهای معمولی»، اثر سالیرونی با ترجمه مریم نفیسیراد در 519 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و بهبهای 50 هزار تومان از سوی انتشارات شانی راهی بازار نشر شده است.
نظر شما