از روز خروج انقلابی حضرت سیدالشهدا دستگاه تبلیغاتی استکبار بویژه با تکیه بر این مفهوم غلط که خروج بر حاکم وقت، هرچند که ظالم و فاسق باشد، خروج از دین است، تلاش در خاموش و بیاثر کردن قیام کرد، اما در هر حال این سخن و این اقدام حضرت و به طور کل این اسلام حقیقی بود که راه خود را باز کرد و در سینههای پاکدینان جای گرفت و به نسلهای بعدی منتقل شد. درباره منابع و روایتهای مربوط به حضرت امام حسین(ع) و قیام با محمد جواد گودینی، پژوهشگر تاریخ اسلام و استاد دانشگاه به گفتوگو نشستیم.
«صعود و سقوط ادبیات سیاسی در عصر بنیامیه» (تالیف مشترک با مجتبی زارعی)، «بررسی تحلیلی صلح امام حسن (ع) و آغاز خلافت اموی»، «بررسی و تحلیل زندگی سید حمیری و گزیده اشعارش»، «بررسی، شرح و تحلیل قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع)»، «تاملی بر زندگانی و سخنان امام حسن عسگری (ع)»، «چهل حدیث در فضایل حضرت فاطمه زهرا (س)»، «واکاوی زندگانی و سخنان عمربنعبدالعزیز»، عناوین شماری از تالیفات منتشر شده گودینی است.
گودینی درباره منابعی که میتوان درباره تولد و زندگی حضرت سیدالشهدا به آنها مراجعه کرد، گفت: منابعی چون «أعلام الهدایة» و جلد دوم «الکافی» روایت کردهاند که سالار شهیدان حضرت ابوعبدالله الحسین(ع) به تاریخ سوم شعبان سال سوم هجری در شهر مدینه دیده به جهان گشود. مخاطبان میتوانند نیز به کتاب «الخطاب الحسینی فی معرفة الطف» رجوع کنند.
وی افزود: فاصله سنی میان امام حسین(ع) با برادر بزرگترش امام حسن مجتبی(ع) کمتر از یک سال بوده است. و این نکته نیز در منابعی چون «الکافی» ج2 ص364 و «تذکرة الخواص» ج 2ص ۱۱۵ درج شده است. مدت عمر امام حسین بن علی (ع)، 57 سال و چند ماه بوده است و در روز جمعه دهم محرم سال 61 هجری، بدست «سَنَان بن أنَس نَخَعِی» و به دستور فرماندار اموی شهر کوفه یعنی عبیدالله بن زیاد به شهادت رسید. مطالعه این نکات نیز در کتاب «الإستیعاب فی معرفة الأصحاب» ج1 ص393 امکان پذیر است.
گودینی ادامه داد: جریان شهادت امام حسین (ع) در محرم سال 61 هجری در سرزمین عراق، آنچنان جهان اسلام را بدرد آورد و آن سان همگان را سرگشته ساخت که موجی از نفرت نسبت به خاندان اموی را در پی داشت و بسیاری درباره شهادت امام حسین (ع)، کیفیت آن و جریان اسارت فرزندان و خانواده امام(ع) و موارد مرتبط بدان سخن گفته و قاتلان امام (ع) نیز در میان مردم موقعیت سابق خویش را از دست داده و در مواردی حتی مورد نفرت و بی احترامی مردم کوچه و بازار قرار میگرفتند.
این محقق تاریخ اسلام در ادامه با اشاره به این نکته که جریان تلخ حادثه کربلا با بی تفاوتی گروه بسیاری از مردم به انجام رسید و این جنایت بزرگ و بی نظیر در تاریخ بشریت رقم خورد، گفت: این رخداد همگان را تحت تاثیر قرار داده و تا مدتهای بسیار، مردم در این باره سخن گفته و حادثه کربلا را مورد توجه قرار داده و بیداد یزیدیان را مورد تحلیل قرار میدادند و آن را به سختی مورد نکوهش قرار داده و قاتلان امام (ع) را لعن میگفتند. در ادامه پس از ناکامی توابین در مجازات قاتلان امام حسین (ع) و با روی کار آمدن مختار بن أبی عبید ثقفی بسیاری از قاتلان امام(ع) مجازات شده و به سزای جنایات خویش رسیدند.
گودینی در بخش دیگری از این گفتوگو به یک روایت مهم اشاره کرد و گفت: در این راستا به حکایت ذیل توجه فرمایید: هنگامی که امام حسین بن علی(ع) به دست کارگزاران و مزدوران اموی به شهادت رسید، خبر این رویداد را به أم سلمة همسر گرامی رسول خدا (ص) دادند. أم سلمة فرمود: به راستی او (ع) را کشتند؟ خداوند خانهها و گورهایشان را از آتش پر کند. آنگاه گریست و از شدت ناراحتی و اندوه، از هوش رفت. برای این روایت رجوع کنید به کتاب «تَذکِرَةُ الخَواصّ مِنَ الأمّة فی ذِکرِ خَصائص الأئمة» نوشته سبط بن جوزی، جلد دوم ص 214.
وی اضافه کرد: همچنین از سُدّی که از تابعان برجسته و همدوره امام حسین (ع) بود روایت است: ما به سرزمین کربلا فرود آمدیم و مقداری غذا برای تجارت به همراه داشتیم؛ نزد مردی رفته و با همراهانم شب را در خانه او ماندیم. هنگام شب زمانی که داشتیم با آن مرد سخن میگفتیم، به جریان شهادت امام حسین (ع) اشاره کرده و در این باره سخن میراندیم. گفتیم: همه کسانی که در خون امام حسین (ع) نقش داشتند، به بدترین مرگ از دنیا رفته و با دنیا وداع کردهاند. آن مرد که ما در خانهاش فرود آمده بودیم و سخنان ما را میشنید، به ما چنین گفت: من به شما دروغ نمیگویم؛ من نیز در خون او (ع) شریک بوده و از قاتلان حسین (ع) به شمار میروم؛ اما تاکنون گرفتار چیزی نشده و مشکلی برایم بوجود نیامده است. پس از آنکه سخنانمان به پایان رسید و در بستر آرمیده و در خواب فرو رفتیم؛ ناگهان در پایان شب صدای فریادی شنیدیم. برخاستیم و پرسیدیم: چه خبری شده و این صدای فریاد چیست که به گوشمان میرسد؟ گفتند: آن مرد یعنی همان کسی که از قاتلان کربلاء بود، ایستاد تا چراغ را درست کند و یکباره انگشتش سوخت و آتش به بدنش سرایت کرد و پس از اندک زمانی در آتش سوخت. سدی می گوید: به خدا سوگند پیکر سوخته شده آن مرد را دیدم؛ گویی خاکستر شده بود. این روایت نیز در تذکرة الخواص، ج2 ص ۲۵۳ درج شده است.
نویسنده کتاب «بررسی تحلیلی صلح امام حسن (ع) و آغاز خلافت اموی» در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به تاثیرگذاری قیام حضرت سیدالشهدا بر تودههای مردمی گفت: جریان قیام امام حسین(ع) همگان را تحت تاثیر قرار داد و اگر نگوییم همه قیامهای این دوره، بیشتر قیامها و خیزشهای عصر بنی امیه، با تاثیر پذیری از قیام سالار شهیدان (ع) و ظلم ستیزی امام حسین (ع) انجام پذیرفت؛ همچون قیام توابین، قیام مختار ثقفی، قیام ابن أشعث و... به دیگر سخن، حادثه کربلا رخدادی مهم در تاریخ بوده و از سال 61 هجری تاکنون در صدر توجه مردم قرار داشت و همچنان این تاثیرگذاری شگرف بر تودههای مردمی ادامه دارد و امام حسین (ع) الهام بخش آزادی خواهان جهان از همه قومیتها و مذاهب و حتی ادیان بوده و مردم نیز توجه ویژهای به این رویداد تاریخی داشتهاند.
گودینی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره مقتل ابومخنف و میزان سندیت آن نیز اشاره کرد: لوط بن یحیی غامدی، مشهور به أبی مخنف، از مورخان برجسته و قابل اعتماد سده دوم هجری است که آثار بسیاری را در روزگار حیاتش به رشته تحریر در آورد که متاسفانه بیشتر آنها اکنون در دسترس نیست؛ اما نوشتههایش مورد بهره برداری و استفاده مورخان دورههای بعد از خود، قرار گرفته است. أبومخنف جریان کربلا را با دقت بسیاری نقل و روایت کرده و تنها با یک واسطه این جریان تاریخی را روایت میکند. نظر به اعتبار و وثاقت أبی مخنف و نزدیکی او به جریان کربلا از لحاظ تاریخی و قِدمت آثار نگارشی وی و اهمیتی که مورخان پس از وی به نوشتههای او داشتهاند، نوشتههای وی از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و معتبر شمرده میشود.
وی افزود: کتاب «مقتل الحسین» أبومخنف، اکنون در دست نیست و آنچه از نوشتههای أبی مخنف برجای مانده است، به روایت ابومحمد أحمد بن أعثم کوفی کندی؛ متوفی سال 314 هجری، در کتاب مشهورش «الفتوح» است. «الفتوح» از مهمترین آثار تاریخی به زبان عربی است که در قرن چهارم هجری به نگارش درآمده و بخش بسیاری از نوشتههای أبی مخنف را در خود جای داده است.
گودینی درباره اقتباس طبری از ابیمخنف و تاثیری که او در تاریخ نگاریاش از این مقتل گرفت نیز گفت: دیگر اثر مشهوری که بخش بسیاری از نوشتههای أبی مخنف را درباره جریان کربلا از ابتدا تا شهادت امام حسین (ع) و اسارت فرزندان و رخدادهای پس از آن، در خود جای داده، کتاب «تاریخ الرسل و الملوک» محمد بن جریر طبری است. تاریخ طبری، تاریخی مفصل و مشهور است که از تواریخ مفصل و بزرگ جهان اسلام شمرده میشود و باوجود برخی ضعفها و مشکلات، تاریخی اهمیت بسیاری دارد که دورههای پیش از اسلام و پس از آن را در خود جای داده است. طبری به سال 218 هجری در بغداد وفات کرد. خلاصه سخن آنچه از نوشتههای أبی مخنف برجای مانده است، بیشتر به نقل از دو مورخ برجسته یعنی ابن أعثم در الفتوح و طبری در تاریخ مشهورش، است و خود اثر، به زمان ما نرسیده است.
نظر شما