نویسنده کتاب «سربازان نیار»، گفت: اگر خود ایرانی بودن و نگاه انسانی و باور خودمان را در جنگ بدون کلیشه و شعار برای مخاطبان ترجمه کنیم، قطعاً آن اثر میتواند استقبال بسیاری را به همراه داشته باشد.
از وی تاکنون آثار متعددی چاپ ومنتشر شده است: «اروند ما را با خود میبرد»، «سربازان چکمهپوش»، « کشاورز وسفره جادویی»، «روزه عقیل»، «خلیل در آتش» و «وقتی جنگ تمام شود» از جمله این آثارهستند.
نظرتان در خصوص آثاری که حوزه دفاع مقدس ترجمه شده، چیست؟
آثار بسیاری از کتابهای ایرانی به زبانهای خارجی و یا از کتابهای خارجی به زبان فارسی منتشر شده است، اما رسیدن به آن ترجمهای که قانعکننده و دوستداشتنی باشد، برای ما و حتی آنها کار سختی است.
معتقدم ترجمه ورود به دنیای بزرگتر است، به ویژه در حوزه دفاع مقدس، تلاش مضاعفتری میطلبد، زیرا امتداد فرهنگ، باور و نگاه انسان به همان جهان بزرگتری است که قطعاً آن ترجمه، مخاطبان زیادتری برای ما میآورد.
جنگ هشت ساله و جنگ تحمیلی، نگاهی متفاوت در میان کارشناسان امر دارد که متفقالقول بر این باور هستند که ویژگیهای متفاوت دفاع کردن در برابر کسی که از شما قویتر است، جنگ تحمیلیمان را پررنگ و بهتر در مقابل دشمن بعثی شناساند. جنگیدن با نگاه انسانی کار سختی است، اما رزمندگان این کار را انجام دادند.
همچنین فرهنگ هر کشوری به لحاظ جغرافیایی، ویژگیهای خاص خود را دارد و ترجمهای که انتقالدهنده مفاهیم، مضامین و معانی مختلف، باور و نگاه انسان ایرانی است، طبیعتاً در آثار ترجمه باید برجسته شود.
این ترجمه تبدیل کردن دارایی یک سرباز به عنوان سرمایه ارزشمند و گرانبها حتی میتواند برای خارجیها منبع الهام و اقتباس باشد. برای مثال شخصاً دوست دارم کاری از کشورم را بخوانم که آن جغرافیا و زیست بوم رزمنده و مردم برایم ترسیم شود؛ بنابراین باید به دنبال کارهایی باشیم که هم خوب روایت شده و هم از جذابیت و زیباییهای ادبی و تکنیکی برخوردار باشد. همچنین خوب ترجمه شود. کارهای ترجمه بسیار زیادی داریم، شاید بر این تصور هستیم که ترجمه ورود به دنیا و جهان بزرگی است و هر کاری قابلیت ترجمه دارد؛ درحالی که اینطور نیست و شاید از بین هزار کار، یک کار در آن سوی مرزها مورد توجه باشد.
اگر خود ایرانی بودن و نگاه انسانی و باور خودمان را در جنگ بدون کلیشه و شعار برای مخاطبان ترجمه کنیم، قطعاً آن اثر ترجمه میتواند استقبال بسیاری را به همراه داشته باشد.
متأسفانه به دلیل نبود ارتباط میان نویسنده و مترجم، مشکلاتی ایجاد میشود و ناآشنایی مترجمان با فضای جنگ سوءتفاهمهایی به وجود آورده است. بنظرشما برای ترجمه، تنها داشتن یک متن کافی است؟
معتقدم روابط باید متقابل باشد، همانطور که مصاحبه رابطه متقابل در مکالمه میان راوی و مصاحبهگر یا نویسنده است، در ترجمه هم باید این اتفاق بیفتد. اگر مترجمان از همان ابتدا حواسشان به مؤلفههای جهانی باشد و منظور از مؤلفههای جهانی، سانسور باورهای خودمان نبوده بلکه درستنویسی است نه درشتنویسی. در ترجمه باید از تعابیر، معانی و واژگانی استفاده کنیم که همان معانی که برایمان دارد، برای زبان جهانی مورد نظر هم داشته باشد.
همچنین مترجم و سازمان و نهادی که حوزه ترجمه را پیش میبرد، باید هوشمند باشند. این سازمان و نهاد هرکسی را برای مترجم انتخاب نکند و آن مترجم آزمون پس داده باشد و زمانی که اثری ترجمه میشود، پیش از چاپ بررسی و ارزیابی شود.
متأسفانه در خصوص ترجمه، تجربههای تلخی را داشتیم. برای مثال اثری پرفروش ترجمه شده است که یک سوم مطالب اثر اصلی در اثر ترجمه نشده است. ترجمه دنیای بزرگتری است و به نویسنده و مترجم باهوش نیاز دارد و اگر آن مترجم جفرافیا، باورها و نگاه ایرانی را نشناسد، قطعاً نمیتواند آن را به درستی در اثرش انتقال دهد.
اگر مترجم در بازار وخیابان ایران و حتی با رزمندگان ایران گفت و شنود داشته باشد، آن انتقال احساسات، باورها و واقعیتها به همان زبیایی خواهد بود که دوست داریم خواننده آن را ببیند.
ما در حوزه ترجمه هنوز در مرحلهای هستیم که تمرین میکنیم، همچون ورزشکاران که خود را گرم میکنند تا وارد میدان شوند. امید است، آثار تولیدی زیادی که در این حوزه وجود دارد، با دقت سازمانها، نهادها، نویسندگان و مترجمان انجام شود. باید به این باور برسیم که اگر ترجمه بدی از کار خوب منتشر شود، همه باورها و ذهنیت آن سوی مرزها نسبت به ما تغییر میکند و حتی یک کلمه میتواند در انتقال احساس، عواطف و باورها و شناسایی درست مخاطب ازما تأثیرگذار باشد.
چند درصد از کتابهای دفاع مقدس منتشره در ایران، قابلیت ترجمه را دارند؟
آثار شاخص در حوزه دفاع مقدس بسیار است، اما برای ترجمه باید به این موضوع ورود کنیم که تکنیک و فرم براساس داستان، رمان و خاطرهنویسی به درستی انتخاب شده باشد. گاهی در کتاب دویست صفحهای به دو بخش طلایی و نقرهای میرسیم، اما کلیت کتاب، آن قابلیت خوب بودن را ندارد، اما دردرونش چند نکته است که میتواند نشاندهنده اتفاقات خوب باشد؛ بنابراین باید به دنبال کتابی باشیم که تمام و کمال و در شأن هشت سال دفاع مقدس بوده و تکنیک و فرم را به خوبی نشان دهد.
همچنین اگر به این نکته نمیرسیم و این مطلب دور از دسترس است، باید همچون مجموعه داستانهایمان دستهبندی کنیم و پس از انتخاب و استخراج خاطرات ناب، به انتشار آن مجموعه بپردازیم. هر اندازه درصد زیبایی را بیشتر کنیم، قطعاً کارمان خوبتر خواهد بود.
جغفرافیای متفاوت راویان و رزمندگان کارهای متنوع و شاخصی را به وجود آورد که ترک، کرد، لرو فارس همه دست به دست هم دادند؛ بنابراین هر کدام از روایتها جذابیتهای شیرین خود را دارد و اگر قرار باشد در حوزه ترجمه سازمان و نهادهایی کمک کنند، باید از همان ابتدا اهدافشان را به درستی مدنظر قرار دهند و نویسندگان را آگاه کنند که جغرافیای یک کردستانی را به گونهای بنویسند که برای مخاطبان بسیاری از کشورها قابل دسترسی باشد و موضوع را به درستی درک کنند.
یادم است در یکی از ترجمه های محمدرضا بایرامی در قصههای سبلان که در آلمان ترجمه شده بود، عنوان میکرد که آلمانیها از بودن گرگ در داستانم بسیار به شعف آمده بودند و گرگ برایشان تازگی داشت؛ چراکه گرگ در آن کشور بسیار اندک است.
در مؤلفههای جهانی نوشتن متفاوتتر بوده و حوزه ترجمه کار آسانی نیست. هزینه دارد و آبروی مملکت و کشوری است که پایش جنگیدهاند؛ بنابراین باید هدفگذاری درستی شود تا به یک نتیجه درستی برسیم. تشخیص درست باعث میشود که تجویز درستی داشته باشیم.
حوزه خاطرات دفاع مقدس از جمله حوزههایی است که از خلأ قانونی رنج میبرد. حقوق نویسنده و راوی در آن رعایت نمیشود. وجود ضعفهای موجود در ترجمه تا چه اندازه از این موضوع نشأت میگیرد؟
قطعاً زمانی که چنین ضعفهایی در حوزه تألیف وجود دارد، در ترجمه چند برابر است. ما هنوز به بلوغ فرهنگی و مدیریتی نرسیدهایم، یعنی آن بلوغ فرهنگی که در من باید اتفاق بیفتد تا همه حق و حقوق نویسنده و راوی را بتوانم لحاظ کنم، هنوز در کشورمان انگار دور از دسترس است، اما نمیتوان گفت که به آن نمیرسیم، بلکه قدری انصاف داشته باشیم. کانون مدیریت خدماتی کشور برخی از وظایف کارکنان را تشریح میکند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند این کار را به درستی پیش ببرد.
گاهی اوقات اثری ترجمه میشود که نویسنده از آن خبر ندارد و زمانی که برای حق و حقوقش مراجعه میکند، عنوان میشود که این اثر منتشر شده و اثر ترجمه از آن اقتباس کرده است و در نهایت به راحتی زحمات نویسنده نادیده گرفته میشود. تا زمانی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا متولیان به این موضوع ورود نکنند، مترجم و نویسنده به جایی نخواهند رسید.
نظر شما