کتاب «سیاست و زیباییشناسی» از خلال دو گفتوگو با ژاک رانسیر تلاش دارد سرخطهای اصلی اندیشه او را برای مخاطبان آثارش شفافتر سازد.
این کتاب ترجمهای است از کتابی که انتشارات پاساژن اولین بار در سال 2016 به فرانسوی و انتشارات پالیتی در سال 2019 به انگلیسی منتشر کرد. کتاب مشتمل بر دو گفتوگو و یک پسگفتار است. دو گفتوگو بین ژاک رانسیر و پیتر انگلمان درباره تفکر رانسیر و پسگفتاری از انگلمان که به معرفی مختصر رانسیر و شرح آشنایی انگلمان با او و زمینه شکلگیری این گفتوگوها میپردازد. دو گفتوگوی کتاب به عبارت دقیقتر، مصاحبههایی هستند که انگلمان با رانسیر انجام داده و همانطور که انگلمان در آخرین جمله پسگفتار میگوید، قصد و نیتشان «عرضه کمکی قابل فهم به درک اندیشه رانسیر است.»
پیتر انگلمان فیلسوفی آلمانی و مدیر انتشارات پاساژن است و ژاک رانسیر فیلسوفی فرانسوی است که فارسیزبانان در سالهای اخیر با کارهای او تا حدودی آشنایی پیدا کردهاند و افکارش درباره سیاست و زیباییشناسی و پیوند این دو بحثهای مختلفی برانگیخته است. او فعالیت جدی خود در حوزه فلسفه را با همراهی دیگر فیلسوف مشهور فرانسوی، لوئی آلتوسر آغاز کرد و شهرت نسبی خود را پس از انتشار کتاب «خواندن سرمایه» در سال 1968 با همراهی آلتوسر به دست آورد.
رانسیر در این دوره از فعالیت فکری خود رهیافتی ساختارگرا را دنبال میکرد. در گفتوگو با انگلمان، رانسیر درباره نحوه آشنایی خود با آلتوسر گفته است: «نقطه آغاز من در سال 1960 در اکول نرمال سوپریور بود که آن زمان آلتوسر در آنجا درس میداد. من جوانی بودم که اولینبار از طریق خواندن متون اگزیستانسیالیستی یا دینی با مارکسیسم آشنا شده بودم، چون در فرانسه عمدتا یسوعیها بودند که متون نظری خوبی درباره مارکس نوشته بودند. من البته یسوعی نبودم ولی آن موقع عملا هیچ متن نظریای درباره مارکس وجود نداشت که کمونیستها آن را نوشته باشند. در آن دوره سارتر هم بود که من از طریق او با کمونیسم آشنا شدم. سارتر رهیافتی فلسفی و اگزیستانسیالیستی را دنبال میکرد که به شدت روی مسئلهوارههای پراکسیس و بیگانگی تاکید داشت. ولی بعدتر من در اکول نرمال با آلتوسر آشنا شدم که رهیافت سارتر را چون روی مارکس واقعی تمرکز نداشت زیر سوال برد. او توضیح داد که مارکس جوان که شرحها روی آن تمرکز دارند مارکس ایدئولوژیک و ماقبل علمی است و بایستی این گفتمان اگزیستانسیالیستی را کنار گذاشت. این لحظه ظهور ساختارگرایی بود و خوانش آلتوسر وادارم کرد اولین رهیافتم به مارکس را کنار بگذارم، با وجود اینکه در زمینه مارکس تقریبا متخصص شده بودم و یک رساله هم نوشته بودم.»
این تغییر موضع سرآغاز علاقه رانسیر به آلتوسر میشود. او در سمینارهای آلتوسر درباره کتاب سرمایه مارکس که هدفشان نشان دادن تفاوتهای میان مارکس جوان و مارکس پخته است شرکت میکند. رانسیر معتقد است در آن دوران نوعی اشرافیت مارکسیستی بر اکول نرمال حاکم بوده است: «ما همزمان بهترین دانشجوها، فیلسوفها و مارکسیستها بودیم!» این خودبرتربینی را جنبش می 68 به چالش میکشد. آنجا که در عمل روند اجتماعی بهخلاف نظرات آلتوسر پیش رفت و همین امر نقطه شکاف میان رانسیر و آلتوسر را پدید آورد. شکافی که در نهایت به آنجا انجامید که رانسیر طی سالهای اخیر به یکی از بحثانگیزترین فیلسوفان فرانسه بدل شود. رانسیر که کارهایش در دهه ٧٠ و ٨٠ میلادی اغلب حاشیهای بود اکنون یکی از تأثیرگذارترین متفکران زنده بر هنرمندان و فعالان و نظریهپردازان است.
نوشتههای سیاسی او به جهت پیشفرضگرفتن اصل برابری بسیار مشهورند ولی در دهه گذشته کار فکری او بیشتر متمرکز بر زیباشناسی بوده است. اوج این تلاش را میتوان در کتاب «استسیس: صحنههایی از رژیم زیباشناسی هنر» دید که در آن بحث درباره نظریه زیباشناختی خود را بسط میدهد. رژیم زیباشناختی مفهومی جدلی است که رانسیر در تقابل با مقولههایی به کار میبرد که بسیاری از روایتهای هنری تاریخ را شکل میدهد.
رانسیر در این دو گفتوگو، طرحی کلی درباره شکلگیری اندیشه خود ارائه میدهد؛ از مطالعات اولیهاش درباره رهایی کارگران گرفته تا کارهای اخیرش در باب ادبیات، فیلم و هنرهای بصری. او به جای بحث درباره زیباییشناسی در چارچوب نحوه تعمق محدود ما در هنر یا زیبایی، میگوید زیباییشناسی تشکیلدهنده اساس کل «رژیم تجربه» ماست. رانسیر نشان میدهد که روابط سیاسی از تجربه حسی شکل میگیرند؛ چون احساسها و ادراکها فردی بدل به دغدغه کل اجتماع میشوند. این تسری مفهوم زیبایی از یک بخش از تجربه زیسته ما به کلیت مقوله تجربه، در رویکرد رانسیر که در این کتاب بسیار مورد توجه قرار گرفته، مترجم کتاب را در مقدمه اثر بر آن داشته است که در کارآمدی معادلگذاری زیباییشناسی در برابر استتیکز تردید کند.
او گفته است: «اصطلاحی که در بحثهای رانسیر بسیار کاربرد دارد و یکی از دو کلمه اصلی عنوان این کتاب را هم شکل میدهد، اصطلاح aesthetics است که تاکنون رایجترین معادل آن در فارسی «زیباییشناسی» بوده است. خوانندهای که با آثار رانسیر کلنجار میرود، شاید رفتهرفته به این نتیجه برسد که برای این اصطلاح اصالتاً یونانی، «زیباییشناسی» معادل مناسبی نیست. البته سابقه این تردید در معادلگذاری به دیرزمانی پیش از آشنایی فارسیزبانان با رانسیر برمیگردد و پیداست که نارسایی زیباییشناسی از حیث معنای لغوی و ریشهشناختی به کارهای رانسیر محدود نمیشود.»
فیلسوف انتقادی اصطلاحات رایج را به بازی میگیرد و در میدان معنایی آنها مداخله میکند. همین کار را رانسیر با زیباییشناسی میکند و مثلا در جایی از این کتاب میگوید: «زیباییشناسی به معنای نظریه هنر، نظریه زیبایی و مشاهده زیبایی نیست». اما این منطق کار رانسیر، منطقی که نه مبتنی بر اجماع، بلکه مبتنی بر تخالف است، فقط در صورتی قابل فهم است که او دقیقا از کلمه جاافتاده و متعارف استفاده کند و معنای رسوبکرده و رسوخکرده آن در اذهان را به بازی بگیرد و در میدان جاذبه مغناطیسی این کلمه به کار خودش بپردازد و دست به جرح و تعدیلهایی بزند.
کتاب «سیاست و زیباییشناسی» را میتوان نوعی بیوگرافی فکری برای رانسیر نیز تلقی کرد که در نهایت موفق میشود تصویری جذب کننده از نحوه تحول فکری یک اندیشمند بزرگ معاصر ارائه دهد.
نشر نی کتاب «سیاست و زیباییشناسی» نوشته ژاک رانسیر و پیتر انگلمان را با ترجمه اشکان صالحی در 102 صفحه با شمارگان 770 نسخه و قیمت 18 هزار تومان در سال 1399 منتشر کرده است.
نظر شما