در این آیین احسان مکتبی، معاون سیاسی، امنیتی، اجتماعی استانداری گلستان در سخنانی ضمن تبریک هفته کتاب و کتاب خوانی، گفت: در این چند دقیقه میخواهم به سوالی پاسخ دهم؛ اینکه چرا باید کتاب بخوانیم؟ چرا باید بخوانیم؟ چرا باید بدانیم؟ اینها سوالهایی راهبردی و استراتژیک است و در دنیای امروز که شهروندان تحت سیطره رسانهها و نوشتههای مختلف و متفاوت هستند، پاسخ به این سوالها برای ما بسیار حانز اهمیت است.
مکتبی که خود از اهالی کتاب گلستان بهشمار میآید و کتاب «دین و دولت در مکتب قرارداد اجتماعی» او سال گذشته روانه بازار نشر شد، ادامه داد: اگر به خاطر داشته باشید پیشترها به آدمهایی که چند کلاس بلد بودند بنویسند «آدمهای باسواد» میگفتند. وقتی میپرسید که سواد یعنی چی؟ عموما به کسی که بلد باشد بخواند و بنویسد، باسواد گفته میشود و چون معنی سواد شد، کسی که بلد است بنویسد و بخواند، غایت مردم از فهم این واژه نزول کرد. در حالی که سواد در معنی اصطلاحیاش این بود ولی در معنی واژگانیاش این است که در روزگاران قدیم وقتی مردم از شهری یا ابادی به شهر یا آبادی دیگری میرفتند، از پیش قراول آن کاروان میپرسیدند آیا سواد قریهای را میبینی؟
وی ادامه داد: معنی سواد در آن روزگاران میشد آن خط تاریک و سیاه و اثری از یک آبادی، درخت و منزلی که در خط افق میافتاد و یک تاریکی از دور نمایان میشد و هر کس که توان این را داشت که روشنایی و تاریکی را در این افق دور تشخیص دهد با سواد تلقی میشد. یعنی آدم با سواد معنیاش اینگونه میشد؛ آدمی که توان تشخیص روشنی از تاریکی را دارد. آنکه با سواد است توان تشخیص نیکی از بدی، درستی از نادرستی، دروغ از راستی و ... را دارد.
معاون سیاسی، امنیتی، اجتماعی استانداری گلستان افزود: در دنیای امروز مثل بسیاری از واژهها که از اصل خودش دور شده و کاریکاتوری از آن مانده، واژه سواد نیز از خودش تهی شده است. امروزه ممکن است شما ببینید یک نفر در بالاترین مقطع کلاسیک دانشگاهی باشد ولی در نگاه عامه آدم بیسوادی تشخیص داده شود. چرا؟ برای اینکه مردم احساس میکنند این فرد با این تحصیلات کلاسیک توان تشخیص سره از ناسره را ندارد. خُب پس ما باید پیگیر این باشیم که در زندگیمان آدمهای باسواد به معنای واقعیاش شویم و این مهم در سایه دانایی شکل میگیرد.
مکتبی گفت: چه کسانی دانایی را رقم میزنند و شکل میدهند؟ بدیهی است؛ آنهایی که در این مسیر میاندیشند، تامل میکنند و قلم میزنند و حال این پرسش مطرح است که اگر آنها نباشند، چه اتفاقی میافتد؟ اگر اهل قلم نباشند، اگر کسانی نباشند که تاملهای خود را بنویسند، آرام آرام جامعه از خودش تهی میشود؛ مثل درختی که بهجای سه ماه پاییز بر آن یک یا دو سال پاییز بگذرد. اگر بر او سالها پاییز بگذرد، به شکل ماهیتی درخت است اما دیگر درختی که جوانه بزند و بشود در زیر سایهسارش تامل کرد، دیگر نیست. چرا؟ چون آنهایی را که صاحب قلم هستند را باید قدر میدانستند و بر صدر مینشاندند، به آنها کمک میکردند، آنها درگیر مایحتاج روزانه خودشان نباشند، ارتقاء پیدا کنند، امنیت داشته باشند، ذهنشان آزاد باشد تا بتوانند در مسیر آنچه میتوانند بفهمند بنویسند.
وی عنوان کرد: برای رسیدن به این ساحت و قله نوشتن، اهل قلم باید دوران طولانی را طی کنند. مدام بخوانند، تحلیل کنند و در ذهنشان این موارد تهنشین شود و بعد شروع به تولید کنند. در واقع اهل قلم تولیدگران کلمه و فکر هستند. آنهایی که کارخانه فکر و کلمات را راه میاندازند، صاحب قلمان هستند.
معاون سیاسی، امنیتی، اجتماعی استانداری گلستان ادامه داد: جامعه امروز ما در چنبره شدید شبیخون فرهنگی و نفوذ فرهنگی رقبا و دشمنان و ... است. ما باید با حفظ خرده فرهنگهای اقوام و نویسندگان و کمک به آنها برای بهتر زندگی و فکر کردن و آسایش خیالشان شرایطی را فراهم بیاوریم که آنها زندگی بهتری داشته باشند.
مکتبی گفت: اگر در جامعهای نخبگان و نویسندگان و صاحب سوادان آن مایوس بشوند، آن کورسوی امیدی که ممکن است آن جامعه را به سمت رستگاری ببرد، خاموش خواهد شد و این خطری است که در دنیای امروز و در این روزها و سالها جامعه ایران ما را تهدید میکند و ما باید دقت کنیم.
وی عنوان کرد: به نظر من انتظار این است که وقتی هفته کتاب و کتابخوانی میشود دست کم اتوبوسهای شهری در سطح استان، بنرها و در و دیوار شهر به گونهای تبلیغ اهل قلم و اهل فرهنگ را بکنند که وقتی من و شما به همراه خانواده در خیابانها حضور پیدا میکنیم، احساس کنیم که این جامعه قدر نویسندگانش را میداند.
معاون سیاسی، امنیتی، اجتماعی استانداری گلستان گفت: شخصیتی چون «کریم الله قائمی» نویسنده و پژوهشگر گرگانی در آستانه ی هشتاد سالگی وقتی به خیابان میرود، حس کند مردم شهرش او را میشناسند. فردی که حدود شصت سال فعالیت قلمی داشته است اما میدانیم این طور در شهرمان نیست. بنرهای تبلیغاتی باید معطوف به مسیر دانایی بشود، مردم باید احساس افتخار را در چشمان نویسندگانشان ببینند، در حالی که متاسقانه این گونه نیست.
مکتبی گفت: امیدوارم در سال آینده دست کم به طرق گوناگون، از طریق تبلیغات شهری و بنرها، ظرفیتهای تبلیغی شهری و ...نام چند تن از اهل قلم ذکر شود، به هر شکلی که هست، رفتار جامعه را به این سمت هدایت کنیم که مفتخر باشیم در شهرمان مفاخری زندگی میکنند و عمرشان را صرف دانایی، روشنایی بخشی به آیندگان و با سواد شدن مردم کرده اند.
وی عنوان کرد: اگر اینچنین رفتار کردیم یعنی راه شهدا، نیکان از صدر ایران تا به امروز خصوصا در چهل سال گذشته را رفته ایم، اما اگر نکردیم هیچ توجیهی قابل پذیرش نیست. شاید برخی بگویند ای بابا دلتان خوش است و یا حواستان نیست و زمانه سخت است و.. من خودم اهل قلم هستم و این مسیر را طی کرده ام، اما این سوال را میپرسم که کدامتان روزگارتان شرایط مولوی در عصر مغول بود؟ یا سختتر از شرایط حکیم ابوالقاسم فردوسی در عهد محمود غزنوی و یا حضرت سعدی در زمان حمله ی مغول به شیراز بود؟
معاون سیاسی، امنیتی، اجتماعی استانداری گلستان گفت: آنها به لطف همت، غیرت و چشماندازی که برای ایران داشتند، توانستند بارشان را از گردنهها رها کنند و ما به عنوان صاحب قلم و اهل قلم، درد قلم و درد ایران و مردمان ایران را داریم، باید بیشتر تامل کنیم و به این متفکران توجه نشان دهیم که عمرشان را بر سر دانایی، شعور و آگاهی ملت ایران گذاشتند. اگر اقدام کنیم رستگاری و اگر کوتاهی کنیم در برابر وجدانها و پرسشهای فرزندانمان پاسخی در آینده نخواهیم داشت. امیدوارم در این گونه ایام به گونه ای عمل کنیم که مردم گلستان بدانند و حس کنند که مدیرانشان قدرشناس آنها هستند.
نظر شما