سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - ابراهیم فیاض، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران: انقلاب اسلامی ایران بر اساس یک غایتگرایی یا غایتشناسی شروع شد و حضرت امام (ره) هم در شعری بیان کردند که از ۱۵ خرداد ۴۲، انتظار فرج را میکشم؛ «سالها میگذرد، حادثهها میآید، انتظار فرج از نیمه خرداد کشم». یعنی به عبارت دیگر انقلاب اسلامی مقدمه ظهور است، این را هم حضرت امام (ره) در سخنرانیهای خود بارها بیان کردهاند و هم افراد دیگر همچون آیتالله بهاءالدینی و حتی آیتالله سیدعلی قاضی که وقتی امام (ره) در دوران جوانی به نجف میروند، این مطلب را به ایشان میگویند. تا این اواخر علمای دیگری نیز به این نکته اشاره کردهاند.
انقلاب اسلامی بر اساس فلسفه تاریخ شیعی به وجود آمد
پس انقلاب اسلامی ایران در یک چارچوب فلسفه تاریخی شیعه به وجود آمد. این مسئله هم مهم است که در مقابل چه چیزی ایجاد شد؟! انقلاب اسلامی در مقابل نظم جهانی که بین دو قطب مارکسیستی یا کمونیستی و سرمایهداری ثابت بود، شکل گرفت. انقلاب اسلامی شعار «نه شرقی و نه غربی» را مطرح کرد؛ نه سرمایهداری و نه کمونیستی بلکه جمهوری اسلامی! نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد!
جمهوری اسلامی چارچوب تئوریک خود را داشت که حضرت امام (ره) آن را بیان کردند. محور آن ساختار هم، مردمی و بر اساس تئوری فطرتی که از استادشان، آیتالله شاهآبادی، آموخته بودند. خود آیتالله شاهآبادی هم مبانی فلسفه تاریخی را نیز بیان کرده بودند. انقلاب اسلامی بر اساس فطرت بود؛ فطرتی که در مردم بود و به سوی یک غایتی روان بود که این در احادیث شیعه کاملاً بیان شده است.
با انقلاب اسلامی ایران، در فضایی که مارکسیسم و سرمایهداری به عنوان دو قطب حکومت میکردند، اسلام و حتی دین در جهان مطرح شد. یعنی حتی مسیحیت کاتولیسیسم و پاپ هم اعتراف کرد که پیروان کاتولیسیسم و علاقهمندان به کلیسا زیاد شدند! شاخص در این امر اسلام بود، خصوصاً اسلام شیعی که بر اساس امت و امامت بنا میشد. این مطالب هم چیز جدیدی نبود و ریشه آن در قرآن است. اما بعد از سقیفه، تئوری مردم از بین رفت. مردممحوری و فطرت از بین رفت. امامت در امت نیز از بین رفت و جهان اسلامی دچار تشتتهایی شد که تا امروز هم زخمی باقی مانده است و دشمن از این سوء استفاده میکند. حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه این مطالب را برای آینده توضیح داده است.
جنبشهای چپ علیه انقلاب اسلامی به شکست رسید
از موقعی که انقلاب اسلامی شروع شد، اوایل روسها و شوروی قدیم، علیه انقلاب اسلامی ایران کار کردند. یعنی نهضت چپ مارکسیستی علیه ایران در داخل به صورت گروههای مارکسیستی و روی اقوام مردم کار کردند؛ مثل غائله ترکمن صحرا، خلق مسلمان عرب، خلق مسلمان آذربایجان، کوموله در کردستان و غیره! بعد از این هم که شورشهای داخلی مارکسیستی شکست خورد و یک کشور سوسیالیستی وابسته به شوروی یعنی صدام به ما حمله کرد و ۸ سال جنگ تحمیل شد.
بعد از شکست عراق در دفاع مقدس و بلافاصله پس از حمله به کویت در سال ۱۹۹۱، جهان سرمایهداری متحد شد و برای اولین بار «نظم نوین جهانی» توسط بوش پدر مطرح شد. البته هنوز «جهانی شدن» مطرح نشده بود. این شعار «نظم نوین جهانی» همان شعاری بود که هیتلر هم داده بود. یعنی این تعبیر برای خود هیتلر است. بعد از اینکه بوش پدر نظم نوین جهانی را در محور سرمایهداری مطرح کرد، حتی شوروی هم سعی کرد در این قصه همراهی کند ولی بعد از آن شوروی هم فروپاشید. ریشه فروپاشی شوروی هم در این بود که وقتی کشور بسته مرز خود را با تجاوز باز میکند باعث فروپاشی میشود. مرز شوروی بسته بود و یکباره با تجاوز به افغانستان مرز خود را باز کرد و همین امر باعث فروپاشی این کشور شد. بعد از آن هم یک روسیه ملیگرا بوجود آمد که تا امروز هم ادامه دارد و تقریباً یک نظام فاشیستی است.
سرمایهداری جهانی سعی کرد برای انقلاب اسلامی رقیب بتراشد
سرمایهداری جهانی در مقابل این اقدام شوروی، سعی کرد علیه انقلاب اسلامی در جهان اهل سنت جنبشهایی اسلامی بوجود بیاورد که همین طالبان و القاعده محصول همین آن است تا علیه شیعه اوج بگیرد و رقیب انقلاب اسلامی باشد. این کار را در افغانستان انجام دادند و حتی در عربستان وهابیت را ساختند و سعی کردند جنگ شیعه و سنی را راه بیندازند. این هم ایجاد شد! هر چه انقلاب اسلامی بالنده شد و جلو رفت، شورشهایی علیه آن توسط غرب و امریکاییها ایجاد شد که خود نیز بدان اعتراف کردند که اوج آن بحث داعش بود. اول وهابیت با محوریت عربستان بود و بعداً که اینها شکست خوردند و ۱۱ سپتامبر بوجود آمد، با تحولی که در جهان اسلام با بیداری اسلامی به وجود آمد و یک محور آن تحول در مصر با محوریت اخوان المسلمین بود. اما مرسی به قدری دیکتاتوری کرد و فجایع بوجود آورد که مردم با کمک ارتش کودتا کردند و مرسی را برکنار کردند و میدانید به چه عاقبتی گرفتار شد. از شکم این اتفاقات در جریان بیداری اسلامی، داعش را بوجود آوردند. از دل همین تحولات غربآسیا اردوغان در ترکیه سرکار آمد. کشور دیگر قطر بود که با بودجه مالی خود در این حوزهها کمک کننده بود. اینجا عربستان به السیسی کمک کرد و مصر را از دست اخوان المسلمین خارج کرد که سبب اختلافات زیادی با ترکیه و قطر شد. قطر را محاصره کردند و متاسفانه در اینجا ما به قطر کمک کردیم و امروز ضربۀ این کمک را میخوریم. به ترکیه هم در کودتایی که در این کشور شد کمک کردیم و متاسفانه ضربه این کمک را میخوریم. به قطر که محاصره هوایی شد کمک کردیم که امروز ضربه این را خوردیم. به هر حال داعش و به تبع آن اخوان المسلمین در قصه سوریه شکست خورد. اما یک جریان دیگر به نام ۷ اکتبر توسط حماس شکل گرفت که شعبه دیگری از اخوان المسلمین بود. بالاخره راهی جز ایستادگی در مقابل اسرائیل نبود؛ ۵۰ هزار نفر کشته شدند و غزه ویران شد. بعد اتفاقات لبنان را شاهد بودیم. اسرائیل در لبنان شکست خورد. در غزه هم شکست خوردند ولی ویرانگری ادامه دارد.
نسل تاریخی اخوان المسلمین مجدداً ظهور کرده است
بعد از جنگ مفصل حماس و حزب الله لبنان با اسرائیل، این نسل تاریخی اخوان المسلمین با هدایت اردوغان و قطر مجدداً در قالب تحریرالشام و بنیادگراهای اموی یا سفیانی در سوریه بوجود آوردند که این کشور را اینطور نابود کردند. الان ابتدای نابودی و ویرانی سوریه است. نکته مهم در اینجا این است که ترکیه یک کشور بسته است که تاریخی بیش از ۱۰۰ سال هم ندارد. بعد از آتاتورت در جنگ جهانی اول و دوم بوجود آمدند. عثمانی فروپاشی شد و ترکیه بر اساس غربگرایی شدید شکل گرفت. ترکیه در خود بود. یعنی یک کشور بسته بود. الان همانند شوروی مرز خود را برای تجاوز به کشور دیگری باز کرد که این امر منجر به فروپاشی ترکیه خواهد شد. اسرائیل هم که تاکنون فضای بسته داشت و دیوار دور خود میکشید، بعد از شورش در سوریه و فروپاشی این کشور، الان مرزهای خود را باز کرده و وسط سوریه آمده است که این امر نیز موجب فروپاشی اسرائیل میشود. همانطور که در شوروی اتفاق افتاد در ترکیه و اسرائیل نیز شاهد فروپاشی خواهیم بود. چون کشورهای بسته وقتی مرزهای خود را باز میکنند تا به کشور دیگر تجاوز کنند، سبب فروپاشی خود میشوند. فروپاشی ترکیه بر اساس شرق کرد، غرب علوی و این وسط، ترک سنی شکل گرفته و این تجاوز آنکارا و اسرائیل به دمشق باعث فروپاشی ترکیه و رژیم صهیونیستی خواهد شد.
ایران به عنوان یک کشور شیعی به شدت پشت حماس سنی را گرفت و بعد از ۷ اکتبر هم به حزبالله و حماس کمک کرد و شیعه دوباره بر اساس این ساختار در غرب آسیا پرچمدار شد. فراموش نکنید که علاوه بر این موضوع خود عملیاتهای وعده صادق یک و دو هم باعث انفعال ترکیه شد. ترکیه میخواست نقش اول جهان اسلام را در مقابل عربستان و مصر بازی کند اما در این امر شکست خورد. حتی پس از وعده صادق یک اردوغان گفت ایران با این کار، توجهها را از غزه برگرداند و به خود جلب کرد.
با ترور هنیه و سنوار، طیف نزدیک به خالد مشعل مجدداً راهبری حماس را بر عهده گرفت. حماس در جنگ سوریه در جریان بهار عربی بدون سنوار توسط خالد مشعل و هنیه به مخالفان اسد نزدیک شدند هرچند که پس از آن اظهار پشیمانی کردند اما دیدیم که اسرائیل به هنیه هم رحم نکرد! حالا هم که در یک اشتباه حماس و خانواده هنیه هم به شورشیها در سوریه تبریک گفتند!
اسلام داعشی یک اسلام آخرالزمانی و غایتگرایانه بود
اسلام داعشی یک اسلام آخرالزمانی بود یعنی میخواست باعث ظهور امام زمان شود. حتی ابوبکر البغدادی به عناون یک سید قریشی حسینی خودش را معرفی میکرد چون در احادیث اهل سنت آمده که امام زمان (عج) از نسل امام حسین (ع) است و اینها سعی کردند با این مشابهتسازیها همان فضای آخرالزمانی را بسازند. در صحیح مسلم آمده که در منطقه کوبانی جنگ بین امام زمانیها و غرب رخ میدهد، اینها حتی سعی کردند این صحنه را هم در آنجا بسازند. باز در صحیح مسلم آمده که این نبرد و وقایع آخرالزمانی از خراسان و با پرچمهای سیاه شروع میشود و به سمت غرب و فلسطین میرود. اینها سعی کردند در افغانستان هم این موقعیت را بازسازی کنند. البته همه اینها با هدایت انگلیس است. داعش هم به وسیله انگلیس بوجود آمد. آنها سالها روی این قضیه در این منطقه کار کردند. علت آن هم این است که اخوان المسلمین یک اسلام فراماسونری انگلیسی است که از سید جمالالدین اسدآبادی شروع شد. بعد به محمد عبده، رشید رضا و کواکبی میرسد. این امری مسلم است.
رئیس حزب سعادت ترکیه، نجمالدین اربکان به اردوغان فراماسونر میگفت. داعشیها به شدت امام زمانی بودند ولی با وجود این قصه دیگر امام زمانی نیستند. اینها تلئولوژیکال نیستند بلکه کاملاً سفیانی و بر اساس اسلام اهل سنت اموی در حال بازسازی هستند و به نوعی نقش ملیگرایی شدید اموی را بازی کنند و این دیگر به لحاظ معرفتی تلئولوژیکال و غایتشناسانه نیست بلکه اونتولوژیکال و هستیشناسانه و بر اساس حال را بنگر و دمغنیمتشمری است. مبنای آن هم بر اساس عرفان مرجئه است که معاویه آن را بنیان گذاشت. نوعی اسلام عرفانی است که بعد از معاویه هم به یزید میرسد و در بنیامیه همینطور ادامه مییابد. اینها هم یک ساختار اسلام اموی دارند که به تدریج این را اعلام میکنند.
اسلام وهابی رقیب اسلام اموی است
پس الان یک گذاری پیدا کردیم که از اسلام بنیادگرای غایتگرای سنی داعشی که اخوانی بود، به یک نوع اسلام اخوانی جدید رسیدیم که اینها غایتگرا و تلئولوژیکال نیستند و حالمحور و هستیگرایانه هستند. این بنیادگرایی که الان در سوریه به وجود آمده و اموی هم هست، یک رقیب شدید دارد که وهابیت است که بر خلاف عرفانگرایی داعشی، فقهگراست. اینکه چقدر اینها باعث شورش درون خود میشود را باید در آینده دید. اما یک رقیب جدی در خود اهل سنت دارد که اسلام وهابی در برابر این اسلام اموی با محوریت قطر و ترکیه قرار دارد. اینها شاخههایی منشعب از اخوان است و در مقابل آن، امارات و عربستان و مصر و اردن هستند. اینکه چه جنگ و رقابتی بین اینها در آینده بوجود بیاید بحث دیگری است.
البته اسرائیل هم خیلی احتمال میدهد که این جنبشی که بوجود آمده ممکن است الان کاری نکند و ضعیف باشد ولی در آینده ممکن است علیه اسرائیل متحد شود و به همین دلیل توان دفاعی سوریه را نابود کرد تا اگر بعداً تصمیم گرفتند به اسرائیل حمله کنند، نتوانند. نکته مهم هم این موقعیت جغرافیایی یعنی ارتفاعات بین سوریه و لبنان و فلسطین در حوالی جولان بود که آن را اشغال کرد تا امنیت اسرائیل حفظ شود.
اگر نیروی زمینی از راه جولان وارد اسرائیل میشد، اسرائیل فروپاشی میکرد که با خبط اسد این کار نشد. اسرائیل هم متوجه این موضوع بود و در بحثها و تحلیلهای خودشان هم این بیان شده است و به همین خاطر اکنون تا نزدیکیهای دمشق را اشغال کردند تا از سمت جولان تهدیدی برای اسرائیل نباشد. این تحلیلی است که اسرائیلیها در این مورد داشتند.
نقشۀ تجزیه غرب آسیا روی میز است
سوی دیگر امریکا است که احتمال دارد به سمت تجزیه کردستان عراق و ترکیه برود. علویهای ترکیه هم با غرب سوریه با هم متحد شوند و دولتی تجزیهای در آنجا بوجود بیاورند. ممکن است این اتفاقات رخ دهد. در حمله به ایران قبلاً شکست خوردند و گفتند در ایران تجزیهطلبی شروع شود. گروهی که برای این کار مطرح شد مجاهدین خلق بودند ولی در ۱۴۰۱ شکست خوردند و سعی کردند سلطنتطلبان را برای شورش در ایران بیاورند تا تجزیه رخ دهد. در داخل هم متوجه این موضوع شدند.
نقشههای تجزیهطلبانه در یک جبهه توسط عوامل دنبال میشود. چه مقتدی صدر در عراق باشد چه تحریرالشام در در سوریه یا سلطنتطلبان در ایران. قصد دارند این جریان شکل بگیرد در مقابل آن هم گستره عظیم مردم در آسیای غربی است که با محوریت ایران که جبهه مقاومت را تشکیل دادهاند و به دنبال اتحاد کشورهای اسلامی و بیرون کردن غربیها از منطقه هستند. راهبرد رهبری هم همین است که کشورهای اسلامی با هم متحد شوند و به سمت یک تمدن اسلامی جهانی حرکت کنند.
هستیگرایی اموی در برابر غایتگرایی شیعی صفآرایی کرده است
بنابراین انقلاب اسلامی باعث شناخت اسلام در جهان شده است و این شناخت به سوی غایتگرایی به شدت در حال حرکت است. در جریان بوجود آوردن داعش خواستند تا این غایتگرایی را با انحراف روبرو کنند که شکست خوردند. و چون این انحراف از سویۀ غایتگرایانه شکست خورده الان بحث غایتگرایی از بین رفته و از سویه اونتولوژیک و هستیگرایانه در قالب تحریرالشام و ملیگرایی و قومیتگرایی وارد شدند که باعث تجزیه خاورمیانه شوند. این هم با یک نوع غایتگرایی شیعی که ایران محور آن است با تزلزل روبرو خواهد شد خصوصاً اینکه مردم خاورمیانه با غایتگرایی شیعی در قالب امام زمان (عج) آشنا میشوند که در آینده این غایتگرایی شیعی به شدت در جهان اهل سنت و حتی جهان غرب دنبال شود. البته سعی کردند با این هم بجنگند. مثلاً برخی ملیگرایان ترکیهای گفتند امام زمان دروغ است و تحریرالشام هم در برابر این غایتگرایی شیعی صفآرایی کردند و میخواهند با آن بجنگند چون غایتگرایی سنی در داعش از بین رفت و الان غایتگرایی شیعی مطرح میشود که آینده بسیار روشنی را ترسیم میکند.
باید هوش مصنوعی را جدی بگیریم
یک نکته بسیار مهم در این جنگی که بین این دو جبهه ایجاد شده است، اهمیت هوش مصنوعی در جنگ است. در این جنگ به لحاظ نرمافزاری و سختافزاری، حضور هوش مصنوعی به شدت جدی است. جنگهای جهانی در آینده هم مبتنی بر همین هوش مصنوعی است. مثل جنگ جهانی اول و دوم که با توجه به ماشین، هواپیما، تانک و غیره بوجود آمد و در نهایت منجر به بمب اتمی شد. امروز تکنولوژی عظیمی که در قالب جنگ خود را نشان میدهد و در آینده نیز ممکن است علیه همه استفاده شود، تکنولوژی هوش مصنوعی است که جنبههای نرم افزاری و سختافزاری را با هم ترکیب میکند و در عرض چند روز سوریه را از هم میپاشاند.
باید هوشیار باشیم و روی این حوزه به صورت جدی در دانشگاه و حوزه کار کنیم تا دچار عقبماندگیای مثل آنچه بعد از جنگ جهانی اول و دوم در کشورهای اسلامی بوجود آمد، نشویم.
نظر شما