حمیدرضا شعیری اظهار کرد: باید جامعه را از تفکر آزمونی نجات دهیم و بگذاریم ذهنها خلاقانه در مسیر رشد قرار بگیرند و فرزندان تبدیل به کنشگران خلاق شوند و براساس ذوق، استعداد و آگاهی به سمت انتخاب بروند؛ یعنی بتوانند آگاهانه انتخاب کنند نه این که ما برای آنها تصمیم بگیریم و برنامه موفقیت را در مسیری مشخص به آنها بدهیم.
او با اشاره به این که امروزه در امر کتاب خواندن با بحران جدی روبه رو هستیم عنوان کرد: عمل کتاب خواندن در رقابت با فضاها یا انواع خوانش ها قرار گرفته است که از آن تحت عنوان کلی خوانش های مجازی یاد میکنیم. کتابخوانی محدود شده است اما نمی خواهم بگویم این کنش از بین رفته است و ناامیدانه به آن نگاه نمیکنم.
وی افزود: همیشه در این زمینه فراز و نشیب هایی وجود داشته است و من فکر میکنم کتابخوانی و امر خواندن همانند بسیاری از مباحث و مسائل دیگر تحت سایه شرایط اجتماعی و اقتصادی قرار میگیرد و دچار بحران میشود. یعنی اولین چیزی که ما انسان ها در شرایط بحرانی کنار میگذاریم یا از سبد مخارجمان حذف میکنیم کارها و فعالیتهای فرهنگی است.
این نویسنده در ادامه اظهار کرد: یعنی به محض این که دچار بحران اقتصادی میشویم اولین چیزی که کنار گذاشته میشود فرهنگ و کنش فرهنگی است؛ منظور از این کنش فرهنگی به نمایشگاه رفتن، خرید کتاب و آثار هنری، تئاتر و سینما رفتن وغیره است؛ پس آثار سوء و صدمات اقتصادی و اجتماعی بر فرهنگ را نمیتوان نادیده گرفت و کتابخوانی نیز از این آثار در امان نیست.
شعیری با اشاره به این که در رقابت با فضای مجازی عمل کتابخوانی گاهی صحنه را میبازد، گفت: از این رو که دسترسی به این فضا سریع بوده و متن ها کوتاه تر هستند و امکان انتخاب با کلیدواژه ها بسیار سریع تر است. همچنین شرایط گفت وگو نیز با سرعت ایجاد میشود، یعنی شما متنی را میخوانید و با نویسنده آن متن گفت و گو می کنید. این بحران تنها متوجه جامعه ما نیست و همه جوامع با آن روبه رو هستند و هر جامعه ای سعی میکند با توجه به شرایط خود راهکارهایی را پیدا کند.
او با بیان این که کتابخوانی در جامعه ما تبدیل به یک کنش ضروری نشده است، عنوان کرد: یعنی عمل کتابخوانی بیشتر بعد روشنفکری داشته و متاسفانه این ژست روشنفکری هیچگاه قطع نشده و همواره ادامه پیدا کرده است به همین دلیل فرهنگ کتابخوانی تعمیم پیدا نکرده است. به عنوان نمونه وقتی در فرانسه دانشجو بودم هنگامی که سوار مترو یا اتوبوس میشدم می دیدم هر شهروندی که سوار میشود کتاب، مجله یا روزنامه در دست میگیرد و شروع به خواندن میکند. از این رو به نظر من فرهنگ کتابخوانی تنها مخصوص خانه، تخت خواب و پشت میز نیست. این کتابخوانی فرهنگی عمومی است که تبدیل به یک هویت ملی شده است.
این استاد دانشگاه همچنین بیان کرد: یکی از اشتباهات ما نیز این بود که برخی آثار را تنها به این دلیل که منتشر شوند، چاپ کرده و به طور سازمانی آن را توزیع کردیم؛ این امر آسیب زیادی به همراه دارد. کتاب باید با توجه به علاقه، سلیقه، هویت فردی، منشها و تمایلات فردی خریداری شود. در برخی موارد نیز از کتاب به عنوان کالای لوکس بهره گرفتیم و درواقع نوعی جنبه نمایشی به آن دادیم.
وی در ادامه با اشاره به این که برگزاری طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها (طرحهای فصلی فروش کتاب) برای معرفی، نشر و کمک به مخاطبان کتاب یک فرصت محسوب میشود، گفت: در این شرایط مخاطب با قیمت کمتری به کتاب دسترسی پیدا می کنند. نکته این است که این طرحها برای ترویج کتابخوانی مسکن هستند و داروی موثر همیشگی و با دوام نیستند؛ در دوره ای کمک میکنند تعداد بیشتری از افراد برای دیدن، خریدن و تهیه کتاب رجوع کنند.
وی افزود: برای این که کتابخوانی تبدیل به فرهنگ شود و ما به طور واقعی افراد کتابخوان داشته باشیم نیز به یک راهکار و برنامهریزی فرهنگی از جانب مسئولان و تمام کسانی که در حوزه فرهنگ نقش دارند هستیم؛ در واقع کنشگران فرهنگی باید وارد این حوزه شده و در این رابطه فعال عمل کنند تا مشکل را بیابیم و در پی برطرف کردن آن باشیم.
این منتقد هنری درباره راههایی برای ترغیب و تشویق مردم برای مطالعه کتاب اظهار کرد: ما باید مشکل را ریشه ای حل کنیم. در فوتبال به این نتیجه رسیدیم که اگر میخواهیم فوتبالیست خوب داشته باشیم باید روی نوجوانان سرمایهگذاری کرد؛ در حوزه کتابخوانی باید از مدارس شروع کنیم، مدارسمان را تکنیکی و فنی کرده و آموزشمان را محدود کردیم به دنبال کردن یک هدف بسیار مشخص، خانواده ها و دانشآموزان را ترغیب کردیم به پیگیری یک هدف بسیار مشخص و این که فرزند شما باید به مرحلهای برسد که بتواند در تیزهوشان قبول شود یا در رقابتهای المپیکی، کنکور و غیره موفق شود.
او در ادامه بیان کرد: بنده با این موارد مخالف نیستم ولی اینها روح خلاق و جاذبه اصلی به سمت انتخاب را از بین میبرد. ما درواقع به جای این که به بچه ها بیاموزیم و تنها برای آن ها راهنما باشیم و اجازه انتخاب به آن ها بدهیم برایشان نسخه می پیچیم و راه موفقیت را برای آن ها تعیین میکنیم؛ با این شیوه تفکر که در آن انتخاب خلاق و آزادی عمل وجود ندارد و یک نگرش، میل و گرایش به محتوا یا کیفیت چیزهایی که با آن مواجه میشویم وجود ندارد نمیتوان جامعهای را متصور شد که در آن کتابخوانی به امری فرهنگی بدل شود.
حمیدرضا شعیری در پایان گفت: اگر بخواهیم یک جامعه ای کتابخوان داشته باشیم و بحران کتابخوانی را حل کنیم باید از کودکان و مدارس شروع کرده و به دبیرستان ها برسیم؛ این تفکری که درباره دانشآموزان و فرزندان خود داریم مبنی بر این که آنها را رقیب یکدیگر در حوزه آزمونها بدانیم صحیح نیست و باید جامعه را از این تفکر آزمونی نجات دهیم و بگذاریم ذهن ها خلاقانه در مسیر رشد قرار بگیرند و تبدیل به کنشگران خلاق شوند و براساس ذوق، استعداد و آگاهی به سمت انتخاب بروند؛ یعنی بتوانند آگاهانه انتخاب کنند نه این که ما برای آن ها تصمیم بگیریم و برنامه موفقیت را در مسیری مشخص به آنها بدهیم.
بیستوهشتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «دانایی؛ مانایی» از ۲۴ آبان آغاز و تا ۳۰ آبان ماه ۱۳۹۹ ادامه دارد.
نظر شما