«عشق رومانتیک» به عنوان یک ایدئولوژی جهانی عشق و نوعی اقتصاد سیاسی احساس که دربردارنده ارزشها، معانی و تجربه یکسان احساس است نه تنها به وسیله فرهنگ بلکه توسط ساختارهای قدرت شکل گرفته است.
نویسندگان این اثر کانون توجه خود را بر بررسی بستر اجتماعی- تاریخی ظهور نوع خاصی از عشق یعنی عشق رومانتیک و پیامدهای آن در سه قرن اخیر قرار دادهاند. همانطور که نویسندگان اشاره میکنند قرن بیست و یکم نشان دهنده یک نقطه چرخش اندیشیدن در باب عشق است و این چرخش متاثر از منازعات گسترده و حل نشده اجتماعی-اقتصادی و سیاسی جاری بر سر برداشتهای مختلف و متنوع از صمیمیت، امور جنسی و برقراری پیوند و وصلت است.
اما نویسندگان کتاب وقتی از عشق رومانتیک صحبت میکنند، روی صحبتشان به کجاست؟ آنها در پیش سخن این اثر مقصود خود از عشق رومانتیک را این طور توضیح میدهند: «همانطور که مطالعات تاریخی متعدد و اسناد گردآوری شده توسط قومنگاران نشان میدهند عشقورزی و تجربه عشقی به مقدار زیادی متاثر از بستر تاریخی و فرهنگی است که در آن عمل میکند. از نظر ما عشق رومانتیک به همراه یک تجربه تاریخی خاص فرهنگ غربی که به عنوان یک چارچوب احساسی جهانی مورد استفاه قرار میگیرد نتیجه مفروضات قوممداری و غیر تاریخی است. «عشق رومانتیک» به عنوان یک ایدئولوژی جهانی عشق و نوعی اقتصاد سیاسی احساس که دربردارنده ارزشها، معانی و تجربه یکسان احساس است نه تنها به وسیله فرهنگ بلکه توسط ساختارهای قدرت شکل گرفته است.»
همانطور که اشاره شد نویسندگان این اثر معتقدند عشق رومانتیک نوعی ابزار ایجاد شده از سوی اروپای غربی بوده که از قرن هجدهم و نوزدهم در سراسر جهان گسترش یافته و در قرن بیستم با استفاده از تکنولوژی رسانهای به یک الگوی مسلط تبدیل شده است. اگر این گسترش را در بعد جامعهشناختی مورد توجه قرار دهیم، پیدایش عشق رومانتیک در بستر انقلابهای بورژوازی و صنعتی که مبانی مدل عشق ورزی پیشین را تضعیف کردهاند، تنظیم شدهاند. به نظر میرسد در این فرآیند که مدلهای ازدواج و مانند آن را تغییر داده است. عشق رومانتیک یکی از پایههای اصلی مشروعیت بخشی جداسازی نقشهاست که توانسته است مبانی جامعه صنعتی را فراهم سازد و به جنسیت و روابط جنسی معنا ببخشد. نویسندگان برای تدوین اثر خود چارچوب تحلیلی خود در مورد عشق و تحولات وابسته به آن را سرمایهداری و پست مدرنیسم همراه با جهانی سازی برگزیدهاند.
فصول کتاب
نویسندگان کتاب اثر خود را در پنج فصل اصلی تدوین کردهاند که هر کدام از این فصول به سر فصلهای فرعی تقسیم میشوند: «انواع عشق و عاشق شدن، نظریات اجتماعی عشق و ازدواج، فهم جامعهشناختی روابط عشقی در مدرنیته متاخر، تحول بزرگ عشق و پیدایش بازارهای ازدواج، عشق امری شخصی یا سیاسی؟».
آنچه در فصل نخست کتاب مورد توجه قرار گرفته معانی مختلف عشق در جوامع و ادوار مختلف به علاوه گونهشناسیهای مختلف این مفهوم در میان اندیشمندان است. نویسندگان در فصل دوم به انواع نظریههای اجتماعی مرتبط یا منشا عشق و عشق ورزی پرداختهاند و نحوه عملکرد عشق در فرآیند انتخاب همسر و آثار نظام کلان بر عشق و ازدواج را تشریح کردهاند. فصل سوم خود به دو بخش تقسیم میشود؛ در بخش نخست فصل سوم نظریههای سطوح خرد و کلان جامعهشناسی مرتبط با عشق و ازدواج آورده و قسمت دوم این فصل به بررسی انواع گفتمانهای عشقی اختصاص یافته است. نویسندگان در فصل چهارم کتاب سعی در نشان دادن عوامل جامعهشناختی موثر بر تغییرات بوم شناسی و معماری انتخاب جنسی کرده و تاکید میکنند این تحولات ایجاد شده در حوزه عشق، چه آثاری بر تحرک اجتماعی افراد داشته چگونه باعث تزلزل بنیان خانواده شده است. فصل پنجم و پایانی کتاب نیز به موضوع بحث برانگیز رابطه عشق و سیاست اختصاص یافته و به نظرات موافق و مخالف در این زمینه پرداخته شده است. جمعبندی پایانی مولفان این اثر این است که عمل عشق ورزیدن در یک بستر تاریخی، اجتماعی و طبقاتی رخ داده و از آن بستر تاثیر گرفته و بر آن تاثیر میگذارد.
کتاب «جامعهشناسی عشق» به قلم عادل ابراهیمی لویه و سلیمان میرزایی راجعونی در 250 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 62 هزار تومان به همت نشر وانیا در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما