این مصوبه چندی بعد در دیگر کشورها هم به اجرا درآمد و حتی بسیاری از شرکتهای هواپیمایی اروپایی در راستای اجرای این طرح خلاقیتهایی به خرج دادند، ولی شاید در آن زمان و حتی تا به امروز کمتر مسئولی و یا کتابخوان حرفهای در کشورمان به این مسئله توجه کرد که در آن گوشهی دنیا عدهای دغدغهی این را داشتند که مجوزِ خواندنِ کتاب دیجیتال را در طول پرواز دریافت کنند.
شواهد و قرائن حاکی از این است که در کشورمان اقدام خاصی برای ایجاد شرایط و یا تشویق و تسهیل امر کتابخوانی ولو بهصورت کتابهای کاغذی در راستای رونق فرهنگ کتاب و کتابخوانی در طول پرواز صورت نگرفته است؛ درصورتیکه به باور برخی روانشناسان و صاحبنظران، انجام فعالیتهایی چون کتابخوانی، گوش دادن به موسیقی و ... در طول پرواز در عین اینکه کمکی به دانشافزایی و ... هر فرد میکند، در کاهش استرس ناشی از مسافرت هوایی نیز مؤثر است؛ آنهم در روزهایی که با ویروسی بهنام کرونا مواجهیم و مسافران با توجه به تمهیدات بهداشتی اتخاذشده فرصتی برای اختصاص دادن به مطالعه در طول پرواز را به دست آوردهاند.
بهانهی نوشتن این چند خط، سفر هوایی نگارنده در هفته گذشته و تجربهی مواجهی عینی با نحوه خدمات 4 شرکت هواپیمایی در 2 مسیر پروازی بهصورت رفتوبرگشت بود؛ آنهم در روزهایی که علیرغم گرانی ملموسِ قیمت بلیت، شاید مقدورترین (با توجه به منع تردد با خودروهای پلاکهای بومی بین استانها و برودت هوا) و کمریسکترین وسیلهی نقلیه در سفرهای فوری و ضروری، استفاده از هواپیما است.
همهچیز از دومین پرواز و تصمیم به خواندن اثری از «کارلوس فوئنتس» نویسندهی مطرح مکزیکی با عنوان «68؛ پاریس، پراگ، مکزیک» آغاز شد.
به دلیل شیوع ویروس کرونا و به بهانهی رعایت دستورالعملهای بهداشتی در پروازها، همچون سایر مسافران بهمنظور رعایت فاصلهی اجتماعی بافاصله بر روی صندلیام نشستم که به باور بسیاری از مسافران یکی از دلایل گرانی بلیت هواپیما شاید به خاطر پرداخت هزینهی صندلیهای خالی است.
در بدو ورود به هواپیما و در هر چهار پرواز، یکی از مهمانداران یک عدد ماسک به مسافران تقدیم کردند و بجز یک بطری آبمعدنی در طول تمامی پروازها، هیچ خدمات دیگری حتی پذیراییهای مختصر مرسوم ارائه نشد و دلیل این مسئله هم ازسوی مهمانداران، رعایت دستورالعملهای بهداشتی بهدلیل شیوع ویروس کرونا اعلام شد.
در میانهی دومین سفر پروازی، کتاب مذکور را از کیف همراهم بیرون آوردم و پس از خواندن چند صفحه بهیکباره این فکر به ذهنم خطور کرد حالا که پذیرایی حذفشده (عموماً نیمی از زمان پرواز در سفرهای داخلی کشورمان به سرو غذا و میل کردن آن توسط مسافران میگذرد) و مسافران وقت آزاد بیشتری دارند و به خاطر قطع شدن اینترنت در آن ارتفاع از امکان گشتوگذار در فضای مجازی نیز محروم هستند، در این لحظه چه میکنند؟ نگاهی به پشت سرم و سپس رو به رو انداختم و تا چشمم کار میکرد، مسافران را در حالت خواب و نیمهخواب و بعضا گوش دادن به موسیقی، دیدم.
با علم به اینکه اگر کسی کتابخوان و اهل مطالعه باشد، بیشک برای طول مسیر سفرش محتوایی را بهصورت کتاب یا مجلهای از محل فرودگاه تهیه و یا داشتههایش را با خود به همراه میآورد، به این مسئله فکر کردم که چرا شرکتهای هواپیمایی و یا متولیان بخش فرهنگ از این فرصتِ به وجود آمده برای تشویق و رونق امر مطالعه بهرهبرداری نمیکنند؟ آیا نمیشد بهجای هزینه کمشدهی پذیرایی حین پرواز، بستهی فرهنگی مطالعاتی تعریف و در اختیار مسافران قرار داده شود؟ آیا شایسته نبود محتواهایی ولو تکبرگی با محوریت دستورالعملها و آموزشهایی با موضوع پیشگیری و مقابله شهروندان با کرونا تهیه میشد و در اختیار مسافران قرار میگرفت و یا اینکه خلاصهی داستانی و یا مطلب روانشناختی کاربردی و ... یا کتابهای کمحجم و عامهپسند و مفید و کاربردی تهیه میشد و در حین پرواز در اختیار مسافرانی که عموماً منفعل هستند، قرار میگرفت؟
همچنان که در حال تورق و مطالعهی کتابم بود، مدام سؤالها بیشتر میشد که پاسخ آنها را امیدوارم پس از انتشار این یادداشت و بازخورد رسانهای آن ازسوی مسئولان و متولیان دریافت کنم؛ اما در پایان سفرم و حین نوشتن این مطلب، تنها یک افسوس برایم باقی ماند که کاش با هزینهی شخصی خودم کتابهای خوشخوان و کوچک جیبی تهیه و در حین پرواز بین همسفرانم توزیع میکردم؛ البته نمیدانم آیا خدمهی هواپیما اجازهی این کار را میدادند یا خیر؟!
اما از سویی دیگر امیدوارم بعد از انتشار این یادداشت، مسئولان و متولیان از این فرصت کرونایی به وجود آمده و یا حتی بعدها، کمال استفاده را بکنند و با پرهیز از تحمیل محتواهای خاص و بهرهمندی از نظرات صاحبنظران و ... منابع مطالعاتی مفید و کاربردی را تهیه و در اختیار مسافران در طول پروازها قرار دهند و قدمی شایسته را برای رونق فرهنگ کتاب و کتابخوانی بردارند.
نظر شما