«حس تلخ و شیرینی بود. تلخ از این جهت که باید با دوستانی خداحافظی میکردم که با برگ برگِ اکثرشان خاطره داشتم. آنها را دوست داشتم و سالها با هم زندگی کرده بودیم! و نه تنها بخشی از کتابخانهام «نیشتمان» (وطن) آنها بود، بلکه پیوندی عمیق با تک تک آنها داشتم. اما پنجرهی روشنی هم میتوانست در ذهنم روشن کند و اینجای تصمیم، شیرین بود. شیرین از این جهت که قرار بود دوستان تازهتری بیابند. آن هم در محیطی متفاوت. محیطی به نام زندان.»
آهنگرنژاد همچنین عنوان کرد: «بر این باورم که بسیاری از زندانیان بد نیستند. اما به دلایلی که گاه برگهای پروندهشان میگوید یا نمیگوید، بایستی به قول «شامی کرماشانی» مدتی مهمان آن محنتسرا باشند پس چه بهتر که در آن فضای اجباری، فرصت استفاده از چنین کتابهایی هم بیابند.»
این نویسنده کرمانشاهی که اکنون همزمان با فعالیتهای مختلف ادبی به کار روزنامهنگاری نیز مشغول است، توانسته اسست عطر و بوی زبان مادری را در فضای رسانهای هم در حد توان منتشر کند و در این سالها نشریه «صدای آزادی» را به دو زبان کُردی و فارسی منتشر کرده است. از او سه کتاب شعر بهزبان کُردی، تصحیح برزونامه کُردی (مشترک) و دو مجموعه شعر فارسی منتشر شده است.
تازهترین کتاب او نیز با نام «ریهگهی کاوه» که تحلیل و بررسی ادبیات معاصر کُردی در کرمانشاه است، پنج ماه پیش به بازار نشر آمد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت؛ به طوری که در کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسید.
جلیل آهنگرنژاد در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، درباره ایده اهدای کتاب به زندانیان، گفت: این فرصت را مدیرکل زندانهای کرمانشاه فراهم کرد. استقبال خوب مدیریت زندانهای استان، برایم یک اتفاق خوب بود. اتفاق از این جهت که تاکنون چنین دریچهی فرهنگی متفاوتی در این حوزه گشوده نشده بود.
وی درباره کتابهای اهدایی هم عنوان کرد: از آنجا که رشته تحصیلی و مسیر هنریام دنیای روشن ادبیات است، غالب کتابهای کتابخانهام در دایرهی هنر و ادبیات قرار دارد. ادبیات فارسی، ترجمه و بخشی هم ادبیات کُردی شاکله اصلی کتابهایم را میسازند. اما در کنار ادبیات، آثار تاریخی و اجتماعی هم مورد توجه بوده و به همین دلیل، کتابهای اهدایی به زندان نیز مجموعهای از این زمینه ها و موضوعات است.
این صاحبقلم کرمانشاهی ادامه داد: یکی از خواستههای زندگیام همواره کتاب بوده و هست؛ همان سیر و سیاحت در کوچه باغهای ادبیات. بر همین اساس از همان روزهای اول جوانی به فکر داشتن کتابخانهی شخصی دلخواهی بودم. عشقم کتاب بود و ادبیات.
وی ادامه داد: همین بود که کم کم این ایده ریشه دوانید و بیش از سه دهه یکی از خریدهای مهم ماهانهام شد و اگر عمری باقی باشد، حتماً این شیوه را ادامه خواهم داد. پس از خداحافظی با حدود 1000 جلد از کتابهای کتابخانهام، اکنون نزدیک 3000 جلد کتاب در کتابخانهام زندگی میکنند و با تمام وجود دوستشان دارم.
آهنگرنژاد در پایان افزود: حرف آخرم این است که امیدوارم چنین کارهایی بتواند زمینه ارتباط بین حوزههای فرهنگی با زندان و زندانیان فراهم کند تا نور روشن فرهنگ، فضای ذهنی برخی از زندانیان را روشن کنند و مخرج مشترک آن، بازگشت انسانهایی سالم به چرخههای مثبت زندگی اجتماعی باشد.
نظر شما