هیچگاه در شعرش حشو ندیدم. سخن گفتنش متین بود و با وقار شعر میسرود و میخواند. نیروی بیان قوی در دکلمه شعر داشت.
اثر مرحوم با عنوان «دَر اَز تَن سَر رفتن» با تعابیری زیبا از شعر امروز سروده شد. این مجموعه دارای مفاهیم بکر، تازه، یکدست و برخوردار از ویژگی چندمعنایی و تکنیکهای بیانی و معنوی از جریانهای اجتماعی با ساختار امروزی است که میتوان آن را از جمله شعرهای جهانشمول برشمرد.
مجموعه شعری زندهیاد «اسکندری» با رویکردی چند وجهی و با زبانی کاملا سهل و ممتنع سروده شده و در این دفتر شعر مدرن را تجربه کرده است. اشعار این مجموعه در فرمی زنده، پویا و مستدل همراه با صور خیال واندیشهئی فرازمند و مملو از ترکیبهای تازه است که با استدلالهای فلسفی و عمیق مخاطب را به اندیشه و تفکر وامیدارد.
بر کتف دستانم ای بنفشه
در کنار من روستایی
آنچه با لبخند هدیه میدهید
تمامی هستی است
تا مجالی دیگر مطلب را با سوگ سرودی در رثای شعرای گرانسنگ جنوب به پایان میبرم:
دوش از این قافله، قناد رفت
کربلی و کوکبیِ راد رفت
پیر ادب شاعر اروندرود
ریختهگر آن؛ رایحهی شاد رفت
از جلو خاطرم: آرش گذشت
با گشی او مثل پریزاد رفت
نوبت صفار اگرچه نبود
رفت همان شاخهی شمشاد؛ رفت
باز نفس تنگی و «باران خاک»
هوش زِ سر؛ موسوی از یاد رفت
سید نعیم از همه شد پیشتاز
پیشتر از نیمی از آحاد رفت
از صفِ کارونیِ کارونیان
موج گهر پرورِ نَقاد رفت
شعلهی شیرین؛ شده شیدا؛ غمین
زانکه گلِ روی تو؛ بر باد رفت
مثل قناری ز قفس پرکشید
آنکه به من درسِ ادب داد؛ رفت
راکبِ ذوالقدر از پل گذشت
تا شد از این بیغوله آزاد رفت
پیرِ ادب، حضرت بهرامیان
روحِ نمیراش، اَمرتاد رفت
نابغهی شعر و سخن عالیان
با نفَسِ زخمی و بس حاد رفت
وای: که اسکندری هم پر کشید
پوپکِ خوش لهجهی آزاد...رفت
محمد بقالان بهمن 99
نظر شما