روابط مسیحیت و اسلام در طول تاریخ، فراز و فرود چشمگیری داشته است. پس از ظهور اسلام، مسلمانان بیشتر با فرقههای مسیحی ارتباط یافتند؛ در طول 5 سده نخست هجری هم متکلمان مسیحی آثار متعددی در دفاع از باورهای تثلیثی خود نوشتند و هم نویسندگان مسلمان رسالههای چشمگیری در رد و انکار آموزههای تثلیثی مسیحیان به نگارش درآوردند.
در نتیجه 5 سده نخست هجری یکی از دوران طلایی و تکرار نشدنی در تاریخ روابط مسیحیت و اسلام به شمار میآید. از جنبههای قابل توجه رابطه دو دین در سده های مزبور این است که مدافعان مسیحی کوشیدند باورهای تثلیثی را در قالب روشهای کلامی مسلمانان به ویژه معتزله تبیین کردند.
کتاب «مباحثات کلامی مسیحیان و مسلمانان درباره تثلیث در سدههای نخست هجری»، در سه فصل با عناوین «عقیده تثلیث در مسیحیت؛ پیش از اسلام»، «مسیحیت در جهان اسلام» و «تثلیث در نگاه متکلمان مسیحی و مسلمان» تهیه و تدوین شده است.
مسیحیت رسمی، مسیحیتهای ورود مسیحیت غیررسمی، ورود مسیحیت به عربستان، نگاه مورخان اسلامی به مسیحیت و تثلیث، رویکرد ملل و نحل نویسان نسبت به مسیحیت و تثلیث، نوع دفاع مسیحیان جهان اسلام به ظهور اسلام، اشکالات متکلمان اسلامی به تثلیث، نقدهای متکلمان مسلمان به رابطه جوهر و اقانیم و... برخی از موضوعاتی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: عقیده تثلیث نه در اناجیل رسمی و نه در اناجیل غیر رسمی و همچنین نه در آثار مرتبط با دوره رسولان، به صراحت مورد اشاره قرار گرفته است؛ اما بعدها پدران کلیسا مباحثی را درباره ارتباط اقانیم با یکدیگر و الوهیت عیسی(ع) مطرح کردند، در مقام مقایسه بین متکلمان مسیحی و مسلمان باید گفت خیلی از نویسندگان مسیحی متکلم عقل گرا به معنای واقعی کلمه نبودهاند و تنها عمار به طرز چشمگیری توانسته است از مفاهیم و روشهای کلامی و منطقی استفاده کند.
نظر شما