در همین ارتباط، برخی از کاربران فضای مجازی در پایتخت کتاب ایران (شیراز) به این شیوهی فروش، کتاب نقدهایی وارد کردند و از فروش به این روش گلایه داشتند.
یکی از کاربران فضای مجازی در این باره نوشت: «ناشر متقلب زیاد شده که کتاب بازی میکنند؛ نگاه میکنند چه کتابی پرفروش شده، یک نسخه با ترجمه و ویرایش و جلد و کاغذ به بازار میفرستند. بعضا حتی ترجمه هم نمیکنند. سیصد هزار تومان میدهند به یک جوان که از روی ترجمه قبلی جملاتی را عوض کند و مثلا ترجمه جدیدی بسازد که نشود از آن شکایت کرد.»
یک کاربر دیگر هم میگوید: «نود و پنج درصد مردم که کتاب نمیخوانند. آن پنج درصد هم کلا چند تا کتاب پرفروش توی سایتها را، خوانده یا دیدهاند.»
احسان عظیمی، فیلمنامهنویس شیرازی نیز در این باره به خبرنگار ایبنا، میگوید: الان کتابهایی مثل ملت عشق، والدین سمی، تختخوابت را مرتب کن، قلعه حیوانات، وقتی نیچه گریست، انسان در جستجوی معنا و قمارباز، در صدر کتابهای پرفروش است.
وی با بیان اینکه وضعیت نشر کتاب «خنده بازار» است، ادامه میدهد: جدیدا خود ناشران هم از روی کتاب خودشان نسخه تقلبی میزنند.
علی بردبار از اعضای سینمای جوان شیراز هم به خبرنگار ایبنا، میگوید: به نظرم همیشه کتابهایی که در ایران روی دور قرار میگیرند، یک دایره را تشکیل میدهند که بسته به شرایط اجتماعی، شعاعش کوچک یا بزرگ میشود؛ اما این دایره، به هرحال هست....نمیدانم چرا؟ این درست است که بعضیها کلاسیک هستند و تا همیشه هم خوانده بشوند، دلیل محکم دارند؛ ولی این مساله از طرفی هم باعث خواهد شد خوانندگان، بیشتر افرادی بشوند که از ادبیات، فقط دنبال آن خلسه و لذت خاصش باشند، نه یادگیری و بهروز شدن برای روبهرو شدن با مسائل روز جوامع بشری. این درست که نویسندگان کلاسیک قدیمی، روح و روان بشر را به خوبی کندوکاو کردهاند، اما اکنون «ایلان ماسک» میخواهد تا سال ۲۰۵۰ یک میلیون نفر را به مریخ بفرستد!
وی اضافه میکند: سالی یک برنده نوبل ادبیات داریم درحالیکه سالها از اوایل قرن ۲۰ گذشته، ولی دلمشغولیهای خوانندگان و کتابخوانان، بایستی هنوز با «سگ ملوس» چخوف باشد؟!
اما یکی از هنرمندان عکاسزاده شیراز که دارای کتاب مجموعه عکس است، از کمپینهایی برای فروش بیشتر یک نوع خاص از کتاب نام میبرد و در اینباره معتقد است: این حوزه دنیای عجیبی دارد؛ از مافیا گرفته تا اقداماتی که ناشرهای معروف برای چاپ انجام میدهند؛ چاپ 200 نسخه از کتاب و رساندن آن به چاپهای 10 یا 20 بعد از مدت کوتاهی یا هزار ترفند دیگر. مثلا چند وقت پیش کمپینی شکل گرفت توسط یکسری از سلیبریتیها که «ناشناس کتاب ارسال کنید» سود عجیبی داشت و موارد مشابه دیگر.
با این حال هنوز هستند کسانی که ترجیح میدهند کتاب را بر اساس جو بازار و شماری که فروش داشته است، تهیه کنند و نقد و بررسی کتاب را جدی نگیرند.
یک خریدار کتاب هم معتقد است: با وجود افزایش بهای کالاها و به تبع آن کتاب، اینکه هنوز در سبد خانوار، کتاب قرار دارد، خودش جای شکر دارد و باید این روند را تشویق کرد.
امین حسینیوند، اظهار میکند: برخی از کتابهای فروشگاههای اینترنتی گرچه در شمار عامهپسندها قرار دارند، اما مشتری خود را یافتهاند و این هم یک شیوه بازاریابی است که پیشه کردهاند و نمیشود در این آشفته بازار به این پلتفرمها ایراد گرفت.
او اظهار میکند: این هم در کنار شیوههایی مانند آنچه در پمپ بنزینها و ایستگاههای مترو یا اتوبوس کتاب را عرضه میکنند راهی برای فروش است که نیاز به بررسی دارد و ارگانهای مسئول باید آن را مورد دقت قرار دهند.
نظر شما