شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۷
رمان منتخب عراقی جایزه بوکر به فارسی ترجمه شد

کتاب «النوم فی حقل الکرز» نوشته «ازهر جرجیس» با ترجمه محمد حزبائی‌زاده مترجم خوزستانی و با عنوان «خواب در باغ گیلاس» از سوی نشر ثالث به فارسی برگردانده شد.

مترجم خوزستانی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خوزستان، در این باره گفت: ازهر جرجیس خالق کتاب «النوم فی الحبل غرش» نویسنده و روزنامه‌نگار عراقی متولد سال 1973 است که کار روزنامه‌نگاری را از سال 2003 آغاز کرد و موفق شد تعدادی از مقالات و داستان‌های کوتاهش را در مطبوعات منتشر کند.

حزبائی‌زاده در مورد ویژگی داستان‌های کوتاه‌ این نویسنده عراقیِ ساکن نروژ اضافه کرد: جرجیس خیلی روان می‌نویسد و در تلخ‌ترین حالت‌ نوشتاری‌اش نیز طنزی نهفته است و به همین علت از فولکلور عراقی زیاد استفاده می‌کند و به‌صورت زیرکانه به این شکل خواننده را پس می‌زند. ضرب‌المثل‌ها و قصه‌های عامیانه کوچه و بازار را  بازسازی کرده و سپس در داستان‌هایش از آنها بهره می‌برد.

وی افزود: از این نویسنده دو مجموعه داستان کوتاه با عناوین «فوق بلادالسواد» (به معنی بر فراز کشور سیاهی) و دیگری «صانع الحلوی» (به معنی حلواساز) وجود دارد که از بین این دو مجموعه، من داستان حلواساز را ترجمه کردم. این داستان توسط «مرثا شیرعلی» خوانش شد که در حال حاضر در رادیو گردان موجود است.

مترجم «بانوان ماه» در بخش دیگر سخنان خود در مورد رمان «النوم فی حقل الکرز» عنوان کرد: «خواب در باغ گیلاس» اولین رمان ازهر جرجیس است و با توجه به توانمندی نویسنده، رمان در همان سال 2020 که منتشر شد، در لیست بلند جایزه بوکر قرار گرفت.

حزبایی‌زاده ادامه داد: «خواب در باغ گیلاس» یک رمان تو در تو است و داستان از آنجا شروع می‌شود که آقایی به سمت صندوق پستی‌اش رفته و وقتی آن را باز می‌کند دعوتنامه‌ای می‌بیند که مراسم جشن 50 سالگی تاسیس یک روزنامه است، اما بلافاصله متوجه می‌شود که دعوتنامه برای فرد دیگری است. با آن شخص تماس می‌گیرد ولی فرد مورد نظر در مسافرت به سر می‌برد. به ناچار با دفتر روزنامه تماس می‌گیرد. جواب دفتر روزنامه دعوت از وی جهت شرکت در مراسم است. وقتی به مراسم می‌رود، سردبیر روزنامه متوجه می‌شود او یک عراقی است. سپس شروع می‌کند به تعریف کردن که یک نویسنده داشتند به نام «سعید» که عراقی‌الاصل و مقیم نروژ بوده و برای دفتر روزنامه داستان‌های کوتاه می‌نوشته است. سعید زندگی‌نامه‌اش را نوشته و در اختیار دفتر روزنامه قرار داده است. سردبیر روزنامه علاقه‌مند است قبل از منتشر شدن، نسخه نروژ‌ی‌ آن را به عربی ترجمه کند. به همین خاطر از این مهمان عراقی می‌پرسد آیا می‌تواند این داستان را به عربی ترجمه کند؟ مترجم عراقی شروع می‌کند به روایت کردن خاطرات سعید و این دفعه سعید، قهرمان قصه می‌شود و زندگی خود را روایت می‌کند و در نهایت رمان «خواب در باغ گیلاس» شکل  می‌گیرد.

این نویسنده خوزستانی گفت: در این رمان یک نفر در نقش مترجم و نفر دیگر خاطراتش را بازگو می‌کند و به همین علت رمان، داستان در داستان است. داستان اول در مورد یک مهاجر است و سپس یک مهاجر دیگر به اسم «سعید» پیدا می‌کند که خاطراتش را تعریف ‌می‌کند. سعید ظاهرا داستانش را از لحظه‌ای شروع می‌کند که قصد فرار از عراق و پناهنده شدن را دارد. وی به اردن رفته و از آن‌جا به یکی از کشورهای بلوک شرق می‌رود و با اتفاقات عجیب و غریبی که برایش می‌افتد، به نروژ می‌رسد.

نویسنده «عطر فرانسوی» داستان «خواب باغ گیلاس» را داستان مهاجرت و پناهندگی انسان‌ها دانست و بیان کرد: با اینکه رمان در مورد مهاجرت است اما در عین حال زیبایی‌های قصه‌گویی خودش را دارد. همان شخص با تماس یک روزنامه‌نگار برمی‌گردد و استخوان‌های پدرش را از یک قبرستان جمعی پیدا می‌کند و حدس می‌زند که پدر سعید در آن باشد. در این مسیر گرفتار گروه‌ها‌ی تروریستی شده و متوجه می‌شود که عراق پس از اشغال دچار چه اختلاف‌های فرقه‌ای و مذهبی شده است.

این روزنامه‌نگار خوزستانی با اشاره به جمله معروف «ازهر جرجیس» که در یکی از مصاحبه‌هایش عنوان کرده که «زندگی را همیشه جدی نمی‌گیرم»، تصریح کرد: همین ویژگی تقریبا در آثارش دیده می‌شود و در بدترين لحظه‌هایی كه براى شخصيت داستان‌هایش پيش می‌آید، از لحنِ شوخى فاصله نمی‌گيرد و اين لحن را كاملا سنجيده به كار می‌برد. اين ويژگى به کَرّات در همين رمان به كار رفته است و با خلق لحن و لحظه‌هاى طنز در شرايط تراژيك، وقایع منحصر به فردی را در داستان آفریده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها