یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۰
نگارش خاطرات جنگ از تحریف حقایق جلوگیری می‌کند/ کار مستند، عرصه خیال نیست

نویسنده کتاب «هوای این روزهای من» گفت: نوشتن خاطرات جنگ نه تنها برای مخاطبان در داخل مرزهای ما ابهام‌زدایی فراوانی می‌کند، بلکه می‌تواند حتی به‌عنوان سند از تحریف حقایق با گذشت زمان از سوی دشمنان جلوگیری کند و در سطح کاملاً پیشرفته، بر افکار عمومی جهان نیز تأثیرگذار باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گاهی یکی باید بماند. کسی که تا قلب دشمن رفته و بوی باروت و گلوله را تا عمق جانش نفس کشیده است. کسی که تا یک قدمی سنگرهای دشمن رفته؛ آن قدر نزدیک که صدای سرفه‌های دشمن را هم شنیده باشد. بی‌آنکه دشمن بفهمد که چشمان تیزی همه‌جا را زیر نظر دارد؛ در سکوت محض، مثل سایه. یکی که صدای عبور گلوله‌ها را از کنار گوشش شنیده باشد. تشنگی، خستگی، محاصره، لحظه‌به‌لحظه به‌سربردن بین مرگ و زندگی را چشیده باشد. گاهی یکی باید دوباره برگردد و برای آن‌هایی که ندیده‌اند و نشنیده‌اند این قصه را دوباره روایت کند؛ نه فقط از دشمن که از دوستانش بگوید.
 
کتاب «هوای این روزهای من» خاطرات تفصیلی امیرحسین حاج‌نصیری، جانباز قطع نخاع و فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا(ع) در سوریه است. این کتاب تنها خاطرات امیرحسین حاج‌نصیری نیست. این فرمانده بازمانده دست دوستان دیگر را هم گرفته است و خاطرات آنها را نیز با خودش به این کتاب آورده است. این کتاب بیشتر از اینکه خاطرات راوی باشد، خاطرات مقاومت در حلب و خان‌طومان و لاذقیه است. خاطرات ناگفته از مصطفی صدرزاده، محمدحسین محمدخانی و شهدایی که رفتند و خاطراتشان را بردند.
 
کتاب «هوای این روزهای من» به کوشش رقیه کریمی (مترجم کتاب پانصد صندلی خالی) پس از دوسال به سرانجام رسیده است و از کودکی راوی تا حوادث و زندگی پس از مجروحیت وی را در بر می‌گیرد. این کتاب کمک فراوانی به شناخت دقیق و کامل از مجاهدت‌های رزمندگان مدافع حرم دراستان لاذقیه و حلب می‌کند و مطالعه آن به علاقه‌مندان شناخت درست آنچه در جریان دفاع از حرم در سوریه گذشت، توصیه می‌شود. 

در ادامه گفتگوی خبرنگار ایبنا با رقیه کریمی، نویسنده کتاب «هوای این روزهای من» را به عنوان نویسنده‌ای که نام و یاد شهدا و دفاع مقدس را در دیگر کشورها زنده کرده است، می‌خوانید.

شما به‌عنوان نویسنده، نظرتان درباره کار روی کتاب برای مدافعان حرم چیست؟ آیا  قائل به سختی‌داشتن این حیطه هستید؟
بله این کار اصلاً کار آسانی نیست. من به‌عنوان یک داستان‌نویس می‌گویم (البته این کار داستان نیست)، اما وقتی با نگاه داستان‌نویس به یک موضوع نگاه می‌کنم  همیشه بر این باورم که برای نوشتن یک داستان باید چندین برابر بیشتر از آن داستان مطالعه کرد. در این کتاب‌ها هم صرف‌نظر از خاطره، بستر، جریان، محیط و فضایی که خاطره در آن شکل می‌گیرد مهم است و نویسنده باید شناخت خوبی از تمام آن‌ها داشته باشد در غیر این صورت ناگزیر است از جاهایی که نمی‌داند عبور کند و نتیجه آن، نمایش تصویری ناقص می‌شود. این خاطرات با توجه به اینکه کیلومترها دورتر از خاک کشور ما شکل می‌گیرد به طبع همین سختی را به همراه دارد؛ یعنی نگاشتن این خاطرات ساده نیست. مگر اینکه بخواهی از خیلی چیزها عبور کنی که در آن صورت نتیجه با آنچه باید باشد، فاصله دارد. این یکی از سختی‌های نوشتن این نوع خاطرات است که با حل آن به‌نظرم می‌توانیم شاهد نوشته‌های قدرتمندتری باشیم.
 


چه شد که تصمیم گرفتید برای نوشتن کتابی در خصوص جانباز مدافع ‌حرم امیرحسین حاجی‌نصیری، دست به قلم شوید؟
من قرار نبود روی این کتاب کار کنم. اصلاً حتی به این کتاب فکر هم نمی‌کردم؛ یعنی اصلاً حوزه فعالیت من خاطره‌نگاری نبود و نیست. من داستان کوتاه می‌نویسم و در حال حاضر بیشتر تمرکز من روی نوشتن داستان کوتاه مقاومت به زبان عربی برای آشناکردن خارج از مرزها با آنچه در جنگ ما گذشت است.  دوست دیگری می‌خواست روی این خاطرات کار کند و از من کمی راهنمایی خواست. در حوزه داستان مقاومت ما با دوستان عزیزی مواجه هستیم که به صرف احساس مسئولیت و دغدغه دست به قلم می‌شوند. این احساس آنها اگر چه بسیار ارزشمند و قابل احترام است. اما معمولاً یا به نتیجه نمی‌رسد و یا اگر به نتیجه برسد، نتیجه مطلوب نیست. به طور طبیعی کار پیش نمی‌رفت و قطعاً این کار کاری نبود که بشود با راهنمایی‌گرفتن آن را به نتیجه رساند؛ یعنی میدان آزمون و خطا نبود.‌ این‌طور بود که تصمیم بر این شد که کار را از اول من شروع کنم .‌
 
خاطرات بیان‌شده در کتاب «هوای این روزهای من» چنددرصد بر اساس واقعیت و چه‌مقدار بر پایه تخیل شما استوار است؟
به نظر من خاطره‌نوشتن برای داستان‌نویس کار ساده‌ای نیست. چون در خاطره نمی‌توانی از خیالت -آن‌طور که دلت می‌خواهد- استفاده کنی. دست و پای خیال بسته است‌ و ما با خاطره‌ای مواجه هستیم که حقیقت است؛ واقعاً اتفاق افتاده و به نوعی تاریخ و سند تاریخی است.
 
از طرفی نمی‌توانی یک کار خشک و بدون روح ارائه بدهی و این واقعا کار را برای نویسنده سخت می‌کند، اما من با این موضوع مواجه نبودم‌. چون روایت راوی در این عرصه است که کار را برای نویسنده آسان یا سخت می‌کند. روایت آقای حاجی‌نصیری به قدری دقیق و به قدری توانمند بود که کار را برای من تا حد زیادی ساده کرد. حافظه دقیق و عجیب ایشان در روایت جزئیات اصلاً فضایی برای استفاده اضافی از خیال حتی در مورد مسائل کم‌اهمیت باقی نگذاشت و این بسیار کار را برای من ساده کرد.
 


نگارش «هوای این روزهای من» چقدر به طول انجامید؟ و مهم‌ترین ویژگی امیرحسین حاجی‌نصیری، جانباز مدافع حرم که در این اثر به آن تأکید شده است، چیست؟
از شروع تا پایان این کتاب ۳ سال زمان برد. بارها و بارها خاطرات مجدد نوشته شد. به‌طور طبیعی درنگارش خاطره گاهی ممکن است متن نگارش شده برای کسی که خودش در بستر آن حوادث بوده تصویر کاملی از آنچه گذشت، نباشد. همان‌طور که عرض کردم احتیاج دارد که صرف نظر از دانستن خاطره، فضا و خیلی از جزئیات در ذهن نویسنده وجود داشته باشد و از طرفی نویسنده گاهی در آن فضا زیست نکرده و این کار را بسیار سخت می‌کند. برای همین به‌طور طبیعی خاطرات گاهی چندین بار بازنویسی شد و بعضی جاها با حوادث جدید، خاطرات جدیدی اضافه شد.
 
شجاعت آقای حاجی‌نصیری و همچنین ایمان و عقیده به راهی که انتخاب کرده بود، برای من مثال‌زدنی است. گاهی در حال شنیدن یا نوشتن خاطره حیرت می‌کردم. شما تصور کنید جانبازی قطع نخاع بعد از گذراندن روزهای بسیار سخت بیمارستان دوباره با ویلچر تا قلب دشمن برود...؛ من فکر می‌کنم نمونه‌هایی از این نوع در تمام جهان نادر باشد و این شجاعت عجیب برای من قابل تحسین بود.
 
بعد از جنگ تحمیلی در حوزه ادبیات دفاع مقدس بیشتر آثار به دفاع مقدس پرداخته و اکنون چند سالی است که درباره مدافعان حرم هم ژانری به وجود آمده است. برایمان بگویید در این مسیر با چه چالش‌هایی مواجه بوده‌اید؟
در حوزه دفاع مقدس هم سختی کم نیست؛ اما فضای آن فضایی است که نویسنده و راوی در آن زیست کرده‌اند. فرهنگ، آداب و رسوم، تاریخ حتی جغرافیا و باورها و حتی تقالید مردم یک سمت از این جنگ را گاه خوب می‌شناسند؛ ولی در حوزه دفاع از حرم و دفاع برون‌مرزی نشناختن خیلی از جزئیات ممکن است نوشته‌ها را تبدیل به نوشته‌ای یک‌بعدی کند که ممکن است خاطره منتقل بشود؛ اما روح خاطره و شناخت کاملی که باید از آن بدست بیاوریم به دست نمی‌آید؛ یعنی فضاسازی کاملی را ممکن است، نبینیم‌. البته همان‌طور که عرض کردم روایت دقیق و همه‌جانبه آقای حاجی‌نصیری بسیار کار را برای من آسان کرد.
 
به‌دلیل اینکه مدافعان حرم خارج از ایران جنگیدند ابهامات بسیاری برای مخاطب وجود دارد. به نظر شما آیا این کتاب‌ها می‌تواند برای ما زوایای تاریخی این جنگ‌ها را شفاف‌سازی کند؟
من به‌عنوان کسی که بیشتر فعالیتم داستان به زبان عربی و فعالیت برون‌مرزی است، همیشه به دوستان یک نکته را به فارسی و عربی می‌گویم که «اگر ننویسی، دشمنت خواهد نوشت». اگر قصه حق را خوب روایت نکنی، دشمن قصه باطلش را خوب روایت خواهد کرد. اگر فضا را خالی کنی، آن فضا تا ابد خالی نمی‌ماند. دشمن آن را پر می‌کند.
 
‌قطعاً با گذشت زمان، طرف‌های جنگ و طرفداران آن‌ها بی‌کار نخواهند نشست... خواهند نوشت و این قلم موفق خواهد توانست حتی بر افکار عمومی جهان تأثیر بگذارد. می‌تواند حق را باطل نشان بدهد و باطل را حق... . مثلاً فکر کنید سال‌ها بعد رمانی نوشته شود، جهت فکری آن به معارضان و مسلحان نزدیک باشد. شما فرض کنید این رمان از نظر شیوه‌های نگارش و داستانی به‌قدری قدرتمند باشد که بتواند جا باز بکند و یا با اعمال نفوذ دشمنان و کمک به انتشار وسیع و تبلیغات آن بتواند در جهان مطرح شود.
 
چقدر ممکن است در افکار عمومی جهان تأثیرگذار باشد؟
جهانی كه در قلب اين جنگ نبوده و فقط شنیده آن هم معمولاً از شبکه‌هایی که اخبار این جنگ را مطابق میل خودشان منتشر می‌کنند، پس به‌طور طبیعی نه‌تنها نوشته‌شدن این خاطرات برای خواننده در داخل مرزهای ما ابهام‌زدایی فراوانی می‌کند؛ بلکه می‌تواند حتی به‌عنوان سند از تحریف حقایق با گذشت زمان توسط دشمنان جلوگیری کند و در سطح کاملاً پیشرفته، یک اثر خوب بر افکار عمومی جهان نیز می‌تواند تأثیرگذار باشد.
 


درباره جنگ تحمیلی هم اختلاف نظرهایی است. برای مثال روایت‌هایی می‌شود که بعد‌ها عده‌ای می‌گویند این روایت تاریخی درست نیست و سند می‌خواهند. درباره مدافعان حرم هم این مشکلات دیده می‌شود؟
این بستگی به نوع کاری دارد که ما انجام می‌دهیم. مثلاً اگر داستان کوتاه است، اسمش روی آن است و شاخصه آن استفاده از خیال است و می‌توان حتی با یک دکمه در خیال، پیراهن دوخت و گاهی فقط هسته اصلی روایت کفایت می‌کند. اما اگر کار ما، کار خاطره است، باید قابل استناد باشد. البته می‌توان در این نوع خاطرات برای ایجاد جذابیت در امور بی‌اهمیت از خیال استفاده کرد. مثلاً شخصیتی که در خاطره عنوان شده لبخند کمرنگی زد یا لبخند پررنگی زد یا اصلاً لبخند زد... این اهمیتی ندارد... رنگ لباس فلان شخصیت آبی بود یا سبز... این‌ها مهم نیست و فقط رنگ داستانی روایت را بهتر می‌کند و کار را جذاب‌تر می‌کند؛ اما کار مستند، عرصه خیال نیست.
 
اگر به لحاظ زمانی از این بحث فاصله بگیریم چه تغییراتی در ژانر کتاب‌های مدافعان حرم به وجود می‌آید؟
به نظرم بهتر است با تغییر زمان در مورد آن صحبت کنیم و شاید قضاوت در مورد زمانی که نیامده است، قضاوتی در حد گمان باشد؛ اما به‌طور کلی همان‌طور که قبلاً عرض کردم، با گذشت زمان شاهد داستان‌ها، رمان‌ها و خاطرات فراوانی از سوی طرفین جنگ خواهیم بود ... و معمولاً در بستر زمان آثار ادبی عمیق‌تر و قدرتمندتری تولید خواهد شد. همان‌طور که مثلاً داستان مقاومت ما الان با ۴۰ سال پیش قابل مقایسه نیست و مجدداً به آنچه که همیشه نگرانم می‌کند و به فارسی و عربی بر آن تأکید می‌کنم، تأکید دوباره می‌کنم.
 
اگر آن‌طور که باید ننویسیم، دشمن آن‌طور که می‌خواهد، خواهد نوشت. میدان منتظر تعلل ما نخواهد ماند. اگر عرصه‌ای خالی شود، دشمن آن را پر خواهد کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها