فاضل ترکمن، شاعر و پژوهشگر ادبی به مناسبت ٣٠ اردیبهشتماه، زادروز احمدرضا احمدی در یادداشتی به این شاعر پیشکسوت پرداخته است که در ادامه میخوانید.
ژست برندارید که برای احمدرضا در آستانهی هشتادویک سالگی از تئوریسنهای پستمدرن و نظریههای فلان نظریهپرداز نمیدانم کجایی حرف بزنید. عصبانیاش میکنید! حق دارد. کسی که خودش جریانساز موج نوی شعر فارسی است و از اولین کسانی که کلاسیکزدهها را با آن طنازی منحصربهفرد خودش به جراحی میکشد و بعد با خیالِ سیال، سیمهای خاردار مرز میان شعر و نثر را برمیدارد. او کسی نیست که شاعرانگی را لزوماً در وزن و قافیه و ردیف یا رسمالخطهای عجیبوغریب شعرهای سپید جستوجو کند. اصالت شعر برای احمدرضا در تخیل و عاطفه و پاکیزگی کلماتش خلاصه میشود. شاعری که شبیه خودش شعر مینویسد و تا اطلاع ثانوی تحتتاثیر نیست! شاعری مؤثر که فقط همین یک سطر از شعر «اگر دانه بمیرد» بهتنهایی برای اثبات کیفیت ذهن خلاق او کافی است:
_ از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید...
کدام شاعر دیگری را میشناسید که با دست خودش برای دستان خودش چنین وصیتی کند؟! همین است که به تعبیر خودش میگویم او را نکاوید! به جایی نمیرسید. احمدرضا احمدی شاعر تماموقت است. شاعری نیست که با انگهایی از این نظیر که شعرت سیاسی نیست، گوشه بگیرد. اغلب اوقات این شعر سیاسی هم از آن پزهای متظاهرانه است و احمدرضا با سیاستِ شعر سروکار دارد؛ نه شعر سیاسی. در کتاب «تابستان و غم» و در شعرِ «شاعر» میگوید:
شما
که از زندگی خرسند هستید
و در باغها پناه گرفتهاید
به کمک شاعر بیایید
ای همه شما
خرسند از روز و شب و باغها
شاعر نه باغها را دیده است
نه وسعت باغها را میداند.
میبینید؟ او از سیاست شعر به شعر سیاسی میرسد و دایرهی واژگان و هوای ابری کلمات خودش را دارد که در آن جایی برای شعار سیاسی نیست. پس احمدرضا را نکاوید! قدکشیدن و شکوفهدادن و ریشه تنومندش را در شعرها و نثرها و داستانها و نمایشنامههاش پیدا کنید. در کتابهایی که برای بچهها مینویسد. در صدایی که تنهاست و بهتنهایی میماند. احمدرضا را نکاوید! احمدرضا را بکارید! او دانه به دانه، برگ به برگ، شاخه به شاخه خودِ شعر است. بذری همیشه درستکار و کاردرست که حوصله غلطگیریهای سمی را ندارد! احمدرضا را بکارید و شک نکنید کسی نمیتواند چنین درختی را از سر راه شعر بردارد.
نظر شما