«کتاب «سه نیمه سیب» اولین اثری است که از محمد محمودی نورآبادی خواندم. چند صفحهای که خواندم، حدس زدم نویسنده باید حرفهای باشد، هم رزمنده و هم رماننویس؛ چون انسجام متن و نثر ساده کتاب گیرا بود. بعد از تحقیق متوجه شدم وی بیش از 15 کتاب نوشته و رماننویس است. از همان اول تکلیفمان روشن است با نویسندهای حرفهای سروکار داشته و یک متن شستهرفته و کامل داریم. زحمات نویسنده مشهود است و پیداست به وظیفه و دینش واقف بوده و بهعنوان کار روتین به کتاب و پژوهش نگاه نکرده است.
محور روایت مادر است. راویای که خطاب قرار داده میشود تا به اینصورت روایت را به دوش بکشد.
زاویه دید دوم شخص
خودم نیز مدتی گیر همین زاویه دید بودم. نوشتن داستان با این زاویه دید بسیار جذاب است؛ بهویژه شخصیتهای واقعی در قالب داستانی. اما این زاویه دید علیرغم لذتی که برای نویسنده دارد، خواندنش هم برای مخاطب گاهی خستهکننده میشود. اگر کتاب با دو زاویه دید روایت میشد، شاید جذابیتش بیشتر از این بود.
مقدمه کتاب
زاویه دید آنقدر نویسنده را درگیر کرده که حتی در مقدمه کتاب را که از آنِ نویسنده است و باید چگونگی نگارش را از نگاه خود بنویسد، باز مادر شهدا را خطاب قرار داده و چگونگی رفتنش به سوریه و مناطقی را که مصطفی و مجتبی بودند، روایت کرده. حتی نامش را «دفتر مقدمه» هم گذاشته که بهنظرم نباید اینگونه میشد.
فصلبندیها
عنوان فصلها دفتر یک، دفتر دو... گذاشته شده که هرچه فکر کردم دلیل و منطقش را نیافتم. شاید اگر فصلبندی براساس شماره و فصل یک و... صورت میگرفت، بهتر بود. چون در ساختار داستانی روایت شده، پس فصلبندیها اگر با قوانین رمان پیش میرفت، بهتر بود.
زبان کتاب
لحن و نثر و زبان کتاب در متن نشسته و یکدست بود. متن گویای درد کشیدن یک مادر است که بهخاطر فرزندانش از خواسته دلش میگذرد و اصطلاحاً نفسش را قربانی میکند. در عوض فرزندانش به خواسته دلشان میرسند. این جای تحسین دارد؛ هم به نویسنده که خوب از پس مصاحبههای مکرر و تحقیقات و همصحبتی با مادر شهیدان برآمده و هم مادر شهیدان که واقعا زبان از گفتن حتی کلامی در مقابل بزرگی و شکوه چنین مادرانی قاصر است.
فلشبکها
استرس و اضطراب در متن و در رفتوبرگشتها مشهود است. زیبایی متن کتاب، نشأتگرفته از همان راویای است که خطاب قرار داده میشود تا نقش بازی کردن و مادر بودنش را به تصویر بکشد و خاطرات دردانههایش را برای منِ مخاطب بازگو کند. و چه دردناک است کشته شدن نوزادی که یک نیمه سیب است، بهدست دکتری که ناجوانمردانه دردانههای شیعه را به قتل میرساند.
انتشارات خط مقدم
وقتی کتاب را بهدست گرفتم و چاپ سوم را دیدم، همان اول به تلاش و اهمیت قائلشدن ناشر برای آن، احسنت گفتم. بهندرت پیش میآید که کتاب شهدا به چاپ دوم برسد، چه برسد سوم و چهارم. این معلوم است که این ناشر اهمیت ویژهای بهکار خود میدهد و نویسنده و کتابها برایشان اهمیت زیادی دارد.
در آخر آرزو دارم تمام نویسندگان این حوزه سلامت باشند و مثل همیشه به سلامت قلم بزنند که این خود رضایت شهدا را دربر دارد. برای راوی و مادر عزیزمان هم طول عمر با عزت و صبر جمیل آرزو دارم.»
نظر شما