دریابیگی مولف کتاب «آخوند خراسانی و نهضت مشروطیت ایران»:
ضعفهای مشروطه را نمیتوان به مرحوم آخوند خراسانی نسبت داد
محسن دریابیگی میگوید: کنش و نقش علما و مشروطهخواهان به آن چیزی نیجامید که انتظارش را میکشیدند حتی رهبران دینی مورد بیمهری قرار گرفتند. مرحوم آخوند خراسانی به شکل مشکوک از دنیا رفت؛ مرحوم بهبهانی و طباطبایی گرفتار تیر کینه و حذف شدند، آنان جان خود را در مسیر آزادی از دست دادند و انتساب ضعفهای مشروطه به آنان اوج بی مهری است.
کتابهای بسیاری درباره نهضت مشروطه نوشته شده و هنوز نکات مغفول ماندهای از این رویداد تاریخی وجود دارد، در ابتدا از اهمیت این کتاب بگویید؟
کتاب «آخوند خراسانی و نهضت مشروطیت ایران» مشتمل بر مجموعه گفتارها و مصاحبههای ارزشمندی است که با مقدمهای نسبتا طولانی از آیتالله عبدالرضا کفایی (نواده آخوند خراسانی) تدوین شده است. کفایی در این نوشته مبسوط به شرح دیدگاه آخوند در مواجهه با امر سیاسی پرداخته و مناسبات وی با سایر عالمان همعصر خود را بازگو کرده است. بخش دیگر کتاب که شامل گفتوگو با چهرههای حوزوی و دانشگاهی است، شامل دیدگاههای بسیار متنوع و گاه متضادی درباره آخوند خراسانی است که از خلال آن میتوان به جریانهای اصلی در حوزه علمیه قم و نجف پی برد. اهمیت مضاعف کتاب از آن جهت است که شماری از مصاحبهشوندگان طی یک دهه اخیر فوت کردهاند . ثبت دیدگاه آنان در این کتاب به منزله سندی مهم برای مطالعات تاریخی است.
با توجه به اینکه عبدالرضا کفایی از نوادگان آخوند خراسانی است و مقدمهای نسبتا طولانی بر این کتاب نوشته است، در ابتدا از جایگاه آخوند خراسانی در مرجعیت زمان و رهبری دینی نهضت مشروطه بگویید؟
وقتی که این پروژه طراحی شد نزدیک به صدمین سال مشروطه بود از آن جهت که آخوند خراسانی از مشروطه تا اکنون در حوزه اندیشه سیاسی مورد بی مهری قرار گرفته و حق او ادا نشده است و این غبار هنوز بر اندیشه او حاکم است؛ سعی کردیم که در کنار اسناد محدودی که از او باقی مانده با جمع آوری خاطرات قدری از مظلومیت این مرد والا مقام بکاهیم. روش انتخاب افراد هم بر پایه انتخاب افراد موافق و مخالف آخوند خراسانی بود که با یک واسطه شاگرد آن بزرگوار محسوب شوند.این مصاحبه ها در اوایل دهه هشتاد شکل گرفته است.طبیعتا در آن زمان شاگرد مستقیمی از آخوند زنده نمانده است .مرحوم آقاضیاءالدین استرآبادی میگفت من در سه سالگی و چهارسالگی در نجف همراه پدر در درس آخوند خراسانی حاضر شده ام. تلاش فراوانی کردم تا این مصاحبه ها شکل گرفت با افرادی همچون مرحوم مسلم ملکوتی ،سید احمد اشکوری و..گفتوگوهایی داشتم که مطالب کوتاهی بود و از سویی ضرورتی به ذکر آنها ندیدم. قطعا اگر فهم امروز را داشتم از مرحوم شیخ محمد رضا جعفری و..استفاده بیشتری میکردم اما با این حال همین میزان هم مورد توجه قرار گرفت. این مجموعه از این جهت که به معرفی افرادی که کمتر دیده شده پرداخته، محل توجه واقع شد. من در این مجموعه با مرحوم آقای علوی برجرودی، مرحوم آقای دوانی، مرحوم آقای حاج محمدرضا جعفری، مرحوم منزوی مصاحبه کردم که صحبتهایشان به یادگار مانده اما از بین این افراد برخی از آنان بیشتر محل توجه واقع شدند مهمترین آنها آقای عبدالرضا کفایی بود چون تا آن وقت کسی با ایشان مصاحبه و گفتوگویی نکرده بود و قرائت یک نفر از یک خانواده از جدشان محل توجه قرار گرفت و به مصداق اهلالبیت ادری بما فی البیت شنیدنی بود. بالاخره اهل یک خانواده باید میگفتند جدشان چطور فکر میکند و این محل توجه واقع شد. پس از ایشان مصاحبه استاد اکبر ثبوت و آیتالله شبیری زنجانی محل توجه قرار گرفت.
برخی از پژوهشگران تاریخ بر این باورند که آخوند خراسانی بعد از واقعه مشروطه سکوت اختیار کرد. دلیل این سکوت چه بود؟ و چرا پس از استقرار مشروطه برای جلوگیری از انحرافات اقدامات لازم را نکرد؟
در حرکتهای اجتماعی آنچه که در ذهن است در عالم خارج رخ نمیدهد به تعبیر مثل«ما قصد لم یقع و ما وقع لم یقصد» آنچه که منظور بوده واقع نشده و آنچه که واقع شده منظور نبوده! بسیاری از چیزها را مصلحین و حتی مفسدین آرزو دارند طوری بشود ولی در عالم خارج چیز دیگری میشود. همین تجربه حکومت اسلامی خودمان حکایت از این دارد که امام راحل با چه انگیزهای وارد شد ولی آنچه امروز رخ داده مطلوب کنشگران این حوزه هم نیست. عالم خارج این گونه است؛ آنچه که انسان به دنبال آن است به تمامی شکل نمیگیرد. مشروطه هم همین طور؛ کنشگری علما و مشروطهخواهان به آن چیزی نیجامید که میخواستند و مطلوب آنها نبود. لذا بزرگان مشروطه شهید شدند. آخوند خراسانی که قتل مرموزی داشت؛ بهبهانی و طباطبایی گرفتار کینه و حذف شدند. در این شرایط است که به این نتیجه میرسیم انقلابی که شکل گرفت فرزند خودش را خورد. اما این به معنای پشیمانی نیست. نمیتوان نشست و نگاه کرد. بعضی وقتها انسان یک حرکت فرهنگی انجام میدهد و نتیجه دیگری برایش حاصل میشود. به تعبیر علامه شیخ محمد تقی جعفری حضرت ابراهیم علیه السلام هم که خانه خدا را بنا کرد در دورهای تبدیل بت خانه شد.در اینجا هم ثمراتی داشت اگر مشروطه نبود، حرکت سلطانی ادامه پیدا میکرد و قانون به معنای مدرنش شکل نمی گرفت. تلاشهایی شده ولی آنطور که باید این درخت میوه نداد و این ضعفها را نمیتوان به مرحوم آخوند خراسانی نسبت داد.
موضوعی که همواره در تاریخ مشروطه جنجال برانگیز این است که به نظر شما آیا حکم اعدام شیخ فضلالله نوری (ره) را آخوند خراسانی (ره) صادر کرد؟ آیا شواهدی وجود دارد که اهتمام آخوند خراسانی به حفظ حریم شیخ فضل الله نوری را نشان دهد؟
مرحوم آخوند خراسانی و شیخ فضلالله نوری هر دو ازعالمان ربانی عالم تشیع هستند. هیچ گاه مرحوم آخوند خراسانی نسبت به شخص شیخ فضلالله جسارتی نکرده است. تفاوت درک از موضوع طبیعی است. آخوند خراسانی دیدگاهش این بود که باید در برابر ظلم سلطان ایستاد و مرحوم شیخ فضلالله نیز بر این باور بود اگر سلطان را حفظ نکنیم روشنفکران به وسط میآیند و خردهدین مردم از دست میرود. از سویی نگاه آخوند خراسانی این بوده است که نباید وارد قدرت شویم. شیخ فضلالله میگفته اگر جا را خالی کنیم دیگران پر میکنند. این اختلاف نظرها هم در آن زمان و هم امروز بوده است و هنوز هم درباره بودن دین در جریان قدرت نظرهای متفاوتی وجود دارد. اما این را نباید به این موضوع بگیریم که آخوند خراسانی در قتل شیخ فضلالله نعوذبالله دخالتی داشته است هیهات. اینها حرفهایی است که در فتنهها برمیخیزد. امروز که قدرت رسانهها بیداد میکند میبینیم قولهای باطل تکذیب میشود اما باز گفته می شود چه برسد به آن زمان که چقدر راحتتر میشد حرفها را جعل و تلگراف کرد. البته بیرونی هر مرجعی ممکن است طور دیگر باشد این را نباید به پای آن مرجع گذاشت، آن هم در بلوایی مثل مشروطه.
با بهرهگيري از مكتوبات آخوند خراسانی «نامهها»، «بيانيهها»، «اطلاعيهها»، «اعلاميهها» و «تلگرافهای وی درباره مشروطيت» قرائت آخوند خراساني از مشروطيت چه بوده است؟
برای پاسخ درباره اندیشه آخوند خراسانی و حوزه مشروطه نیاز به این است که من وقت بیشتری بگذارم و چه بسا گزارش تفضیلی در حد یک مقاله آماده کنم ولی با توجه به اینکه این یک مصاحبه است و در حد گزارش از یک کتاب باید عرض کنم که آخوند خراسانی به خاطر اینکه بیشتر آثارش فقهی و اصولی است و سخنهای سیاسی از سوی او با واسطه نقل شده و برخی از آنها چاپ نشده و اسناد آن از بین رفته است چون اسناد خانوادگی که اینها داشتند توسط بعثیها مصادره شده بود و در دست خانواده نبود یعنی بسیاری از نامهها دیگر از دایره تصرف خارج شده و در دست بعثیها بود لذا خیلی نمیشود به راحتی درباره افکار آخوند صحبت کرد و از آن طرف گزارشاتی که از آن دوره شده گزارشات غث و سمین است؛ یعنی بعضی گزارشات صحیح و بعضی غلط است و برخی دیگر مغلوط، داوری کردن درباره این اشخاص با توجه به قلت سند کار دشواری است اینجا مصاحبه شفاهی و تاریخ شفاهی میتواند کمک کند و نکتههایی را روشن و پیشروی پژوهشگران بگذارد.
گاهی مسأله طور دیگر باید طرح شود، اساسا مسأله غلط طرح میشود و به پاسخهای غلط دست پیدا میکنیم. در این اثر سعی داشتم که از داخل گفتمان روحانیت سوالها را مطرح کنم یعنی بعضی وقتها از زاویه روشنفکری مساله دیده میشود و از زاویه یک تفسیر غربی رخ میدهد . سعی و کوشش حقیر این بود که سویه بر اساس نگاه فقهی باشد و تفاوت مرحوم آخوند نسبت به مشروطه با مرحوم سید کاظم یزدی و شیخ فضل الله را توضیح دهم. یعنی از منظر درون دینی و درون فقهی طرح سوال کردم و با توجه به موضوع این بهترین روش و نگرش است اینکه انسان با ابزارهایی به تاریخ رو کند که تناسب نباشد پاسخهای صحیحی نمیگیرد متاسفانه خیلیها اندیشه عالمان دینی را از بستر غیردینی مطالعه میکند و به نتایجی میرسند که مطلوب نیست و واقعی هم نیست به این معنا که اساسا آن عالم دینی از پنجره ای که به موضوع نگاه میکرده با پنجره راوی متفاوت. این کتاب سعی کرده با این توجه سوالات را طرح کند و به یک نتیجه بهتری دست پیدا کند.
کدام یک از مصاحبههایی که در این کتاب انجام شده اطلاعات و آگاهیهای دقیق از مرحوم آخوند خراسانی داشته است؟
در این کتاب گفتوگویی با آقای ثبوت انجام دادم، وی از طریق آقابزرگ تهرانی خاطراتی از آخوند داشت خیلی محل توجه شد چون کتاب ایشان چاپ نشده بود این تنها مصاحبهای بود که از آن چاپ رسمی شد. دیگر از مصاحبههایی که محل توجه واقع شد مصاحبه آقای شبیری زنجانی بود که از این کتاب اخذ و در روزنامه ها چاپ کردند مصاحبهای که با یوسف محسن اردبیلی انجام شد و ایشان هم فوت شدند .وی از نوادگان حاج محسن یوسف اردبیلی بودند. مصاحبهها و گفتوگوها این مجموعه به خاطر اینکه با افرادی که کمتر محل توجه واقع شده بودند شکل گرفت صدا کرد و دیده شد. البته کار خالی از ضعف نیست با تعجیل چاپ شد ولی در این کتاب به افرادی توجه شد که به خاطر شرایطی دیده نمیشدند. کار دیده شد انشاءالله پرده از حقیقت برداشته باشد و چراغ راه آینده قرار بگیرد.
لازم است از همه عزیزان که در این مسیر جوان دیروز را کمک کردند تا این مجموعه شکل گیرد تشکر کنم و برای رفتگان طلب مغفرت داشته باشم. از جمله مرحوم عطاردی که شناخت و ارتباط با جناب آیتالله عبدالرضا کفایی را مرهون لطف ایشان بودم. همچنین از سید علی طباطبایی فرزند مرحوم استاد سید عبدالعزیز طباطبایی سپاسگزارم و ارتباط با مرحوم آیتالله شیخ محمدرضا جعفری را مدیون ایشانم.
نظر شما