صالح رامسری پیش از افزایش قیمت چاپ کتاب با ناشران خارجی برای چاپ کتابهایشان در ایران همکاری میکرد و این روند را زمینهساز شناختهشدن هنر و فرهنگ ایرانی میداند.
محمد قاسم لیما صالح رامسری، مدیر انتشارات معین در همکاری با ناشران خارجی برای معرفی ادبیات و فرهنگ ایران تلاش کرد تا ایران را فقط با قالی، پسته و نفت نشناسند. به گفته او برخی ناشران خارجی با دیدن کتابهای با کیفیت چاپی بالا در ایران فکر میکردند که این کتابها در فرانسه یا چین چاپ شده است.
پیش از این چه نوع ارتباط و همکاریهایی با ناشران فرانسه داشتید؟
سالها با انجمن فرهنگی فرانسه کار مشترک انجام میدادیم؛ اما به دلایلی -که از آنها بیخبرم- از دوره آقای احمدینژاد مسائلی پیش آمد که این رابطه قطع شد. همکاری میان انتشارات معین و انجمن فرهنگی فرانسه به این صورت بود که آنها کتابها را در پاریس حروفچینی و صفحهآرایی میکردند و به ایران میفرستادند. به این دلیل که چاپ در ایران ارزانتر انجام میشد، در ایران کتابهایشان را چاپ میکردیم.
هزینه چاپ در آن سالها در ایران حدود پنج تا هفت میلیون، اما در فرانسه 18 تا 20 میلیون بود. تیراژ همیشه 600 نسخه بود. در این همکاری دو گروه کتاب منتشر میشد؛ گروهی فقط به زبان فرانسوی و بخشی از کتابها به دو زبان فرانسوی و فارسی بود. بخشی از کتابهای چاپشده را در ایران نگه میداشتیم و بخشی را به فرانسه میفرستادیم که در آنجا برای چند کشور توزیع میشد.
شیوه کار بر این اساس بود و برای چاپ کتاب سرمایهگذاری مشترک انجام میشد. برای کتابهایی که کاملا به زبان فرانسوی بود، همه سرمایه را فرانسویان میگذاشتند و ما 10 درصد از هزینهها را به عنوان کارمزد دریافت میکردیم. در مورد کتابهای دو زبانهای را که با سرمایهگذاری مشترک منتشر میکردیم، نصف کتابها را آنها و نصف را ما برمیداشتیم.
با دیگر کشورها هم ارتباطی در این سبک داشتید؟
از دانشگاهی در مصر 15 سال پیش با ما تماس گرفتند و برای انتشار دو کتاب «بهترین بابای دنیا» و «آی بیکلاه؛ آی باکلاه» اجازه خواستند تا این کتابها را به زبان عربی ترجمه و منتشر کنند. ایران هنوز عضو کنوانسیون کپیرایت نیست، اما آنها از اصول کپیرایت پیروی میکنند و پیش از انتشار، حتما درباره روند کار به ناشر اطلاع میدهند؛ در نتیجه با ما تماس داشتند تا اجازه بگیرند.
همچنین در مورد ترجمه و انتشار کتابهای آقای هوشنگ مرادی کرمانی مانند «شما که غریبه نیستید» به زبان انگلیسی و فرانسه با انتشارات معین هماهنگ کردند. ناشران خارجی برای پرداخت کارمزد با نویسنده مذاکره میکنند و در این قسمت با ناشر مخاطب نیستند. در تجربهای که با ناشران ترکیه و فرانسه داشتیم، تیراژ کتاب را زیاد میگرفتند و حق تالیف خیلی کم، در حدود دو یا سه درصد بود که این پول را به طریقی به مولف میرساندند.
این روند برای ناشر سودی نداشت؟ چرا این کار را انجام میدادید؟
نگاه من به عنوان ناشر این بود که کشور من را تنها به نام قالی، پسته و نفت نشناسند. متاسفانه دنیا ما را به عنوان مردم جنگطلب میشناسد؛ درحالی که مردم صلحطلبی هستیم که زیبایی، آرامش، اخلاق و تمام مردم دنیا را دوست داریم. همین که ناشر خارجی کتاب ما را چاپ کند و متوجه شود که ادبیات غنی داریم، این روند موجب میشود کشور به شکل دیگری نمایش داده شود. اینها به این دلیل که هنر و ادبیات ایران به خوبی شناخته نشده است و شاید از هنر فقط قالی را میشناسند.
زمانی کتاب «آشپزی بچهها» نوشته آتیه توکلنیا را چاپ کرده بودیم؛ این کتاب زیبا، با کاغذ گلاسه و عکسهای زیبا چاپ شده بود. وقتی ناشر ژاپنی این کتاب را دید، فکر میکرد این کتاب در چین یا فرانسه چاپ شدهاست و باور نمیکرد کتاب با این کیفیت، صحافی و صفحهآرایی در ایران چاپ شده باشد. متاسفانه برخی ناشران خارجی تا این حد نسبت به فرهنگ و نشر ما بیگانه هستند.
آیا امکان برقراری دوباره ارتباط با ناشرانی که پیش از این با آنها همکاری میکردید، وجود دارد؟
متاسفانه در کشور همهچیز و و همه روابط سیاسی شده است. به ابتداییترین مسائل از دیدگاه فرهنگی و ادبی نگاه نمیشود. در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با یکی از نویسندگان خارجی که به غرفه ما آمده بود، صحبت میکردم. گفت مسئولان به اثر به عنوان هنر نگاه نمیکنند،؛ اما من به عنوان ناشر به اثر نگاه میکنم و به این توجه میکنم که اگر این کتاب چاپ شود، چقدر میتواند به نفع مردم باشد.
گفتید تیراژ کتابها در آن زمان برای فرانسه 600 نسخه بود. این تیراژ تجدید چاپ میشد؟
مبنا را بر 600 نسخه میگذاشتیم و بعد کتابها را با ناشر خارجی قسمت میکردیم. اگر در ایران این 300 نسخه فروخته میشد، تجدید چاپ میکردم. ناشران خارجی در انتخاب کتابها به آثاری با محتوای آشنایی درباره آسیای میانه علاقه بیشتری داشتند.
چرا این کتابها را انتخاب میکردند؟ در حالی که انتشارات معین آثار نویسندگان بزرگ ایران را هم منتشر کردهاست.
بیشتر توجه بر ایرانشناسی و کسب اطلاعات درباره آسیای میانه بود. کتاب «کَشا یا نبرد کبوتر باز» نوشته علاءالدین گوشهگیر را منتشر کردهبودیم. کتابهایی که درباره قالی ساروق در نواحی مرکزی چاپ میکریم و ...؛ این کتابها بیشتر مورد توجه ناشران خارجی قرار گرفت.
نظر شما