امیرحسین انبارداران؛ نویسنده کتابهای دفاع مقدس است که اولین کتاب وی با عنوان «امیر دلاور» در سال 1381 توسط نشر شاهد منتشر شد. انبارداران در سال 1382 با انتشار کتاب «سه روایت از چمران» انتشارت مجنون را فعال کرد.
در ادامه گفتوگوی ایبنا با این نویسنده را درباره کتاب «دریای چشمان تو» میخوانیم.
درباره موضوع و عنوان کتاب «دریای چشمان تو» بفرمایید.
از بین کتابهایی که منتشر کردهام، تعدادی مربوط به استان گرگان و مازندران بوده است. در رفتو آمدهایی که طی سالهای متمادی برای نگارش این کتابها به استان مازندران داشتم، احساس میکردم که مردم آن سرزمین یک ارتباط دلی و حسی خاصی با شهدا دارند و در کتابها نیز به این موضوع اشاره کردهام. بهعنوان مثال زمانی که برای نگارش یکی از کتابها به گرگان میرفتم و توفیقی حاصل میشد تا به زیارت مزار شهدای این شهرستان بروم، مزار یکی از شهدا به نام شهید غفاری بسیار توجه مرا به خود جلب میکرد و احساس میکردم نگاه شهید بهگونهای خاص است و وقتی با همرزمان شهید نیز مصاحبه میکردم، قبل از اینکه این احساسم را به آنها بازگو کنم، آنها نیز به این موضوع اشاره میکردند که چشمان این شهید حس خاصی دارد و همگان را جذب میکند.
من به این قضیه حساس شدم و زمانی که داشتم کتاب شهید غفاری را مینوشتم در این رفتوآمدها گاهی از دور مزار شهید را میدیدم که افرادی هستند که عاشقانهای با این مزار دارند. با آنها گفتوگو کردم تا اینکه یکی از آنها مسئله را باز کرد و گفت که مدتی بود مشکل خانوادگی داشتم، به شهید تمسک کردم و مشکلم حل شد. داستان ارتباط این شخص با شهید و رفع مشکل خانوادگیشان در کتاب ذکر شده است که با توجه به اینکه این خانواده صاحب فرزند نمیشدند، شهید ایشان را رهنمود کرده بود که از بهزیستی فرزندی بیاورند و با توجه به اینکه خانواده متمولی بودند، توانستند سرپرستی فرزندی را قبول کنند، بعد از آن خداوند عنایت کرده بود و به آنها فرزند دوقلو داده بود.
با توجه به وضعیتی که در جامعه داریم، قشر جوان لازم است که با خط شهدا آشنا شوند. این موضوع برای من انگیزهای شد تا این رمان را طراحی کنم و اسم آن را «دریای چشمان تو» انتخاب کردم و از سوی انتشارات شهید کاظمی که هماکنون برترین ناشر کشور هست، منتشر شد.
امیرحسین انبارداران
رفتن به سمت شهدا و نوشتن از چنین شخصیتهایی کار سادهای بهنظر نمیرسد. چه شد که تصمیم گرفتید درباره شهید غفاری بنویسید؟
من تمام فعالیتهایم را به نوشتن از شهدا اختصاص دادم و از بین 40 کتابی که نوشتهام، فقط یکی دو تا از آنها درباره شهدا نیست. در حال حاضر نیز مشغول نوشتن دو کتاب دیگر در این زمینه هستم که یکی از آنها را تا پایان تابستان تحویل ناشر میدهم. کتاب دیگر هم در مورد جاویدالاثر تقی رستگار مقدم است که در سال 1360 همراه با حاج احمد متوسلیان در لبنان اسیر شد. لذا تماموقت زندگیام را برای نوشتن از شهدا صرف کردهام و خانوادهام نیز با من همکاری میکنند و با اینکه ناشر هم هستم، اما بیشتر وقتم صرف نگارش کتاب میشود، زیرا یقین دارم که در این زمانه بهترین کار، نوشتن از شهدایی است که مملکت و دین ما را محافظت کردند.
همچنین کتابی درباره فرمانده بسیج استان همدان نوشتهام. وقتی میخواستم درباره ایشان با یکی از همرزمانش در سال 1390 صحبت کنم که حالا یکی از مسئولان مملکتی بود، چند دقیقهای بنا به مسئولیتی که داشت تأخیر کرد. وقتی آمد از من عذرخواهی کرد و به من گفت قدر خودت را بدان، چون تو و امثال تو که از شهدا مینویسید، مقاتل سربازان امام خمینی(ره) را مینگارید. زمانی نیز افرادی بودند که مقاتل سربازان اباعبدالله(ع) را مینوشتند و ما الان داریم بر اساس آنچه از آن دوران ثبت و ضبط شده زندگی میکنیم و آیندگان بر اساس این مقاتل زندگی خواهند کرد و من این سخن را آویزه گوشم کردم.
دوری از بزرگنمایی و بزرگگویی درباره شهدای دفاع مقدس، همواره یکی از مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده و برای مصونیت از این اتفاق چه اقداماتی انجام دادید؟
این سؤال را با ذکر مثالی توضیح میدهم. وقتی کتاب شهید صوفی را که در سال 1365 به شهادت رسیدهاند را مینوشتم، سردار همدانی در مصاحبهای من گفتند که وقتی سال 1363همدان یک تیپ نیمبند در جنگ داشت، حسن صوفی پنج لشکر آماده کرد و در همدان رژه برد و این رشادتها در کتاب صوفی آمده است. همچنین برای نگارش این کتاب با برادر شهید نیز مصاحبه کردم. برادر شهید صوفی وقتی میخواست درباره شهید صحبت کند از لفظ ایشان استفاده میکرد.
در یکی از مصاحبهها به برادر شهید گفتم درست است که شهید صوفی، نابغه بوده و اقدامات شایسته بسیاری انجام داده است، اما ما میخواهیم به جزئیات زندگی شهید وارد شویم. مثلا اینکه آیا شهید با شما بهعنوان برادرش شوخی هم میکرد؟ برادر شهید در برابر این سؤال از من پرسید، مگر این موارد را هم میتوانیم بگوییم؟ برای پاسخ به فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی اشاره کردم که خطاب به نویسندگان میفرمایند: «شهیدان را زمینی کنید تا جوانان امروز بتوانند بهتر و بیشتر با شهدا ارتباط برقرار کنند.» من نیز این فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی را اساس کار خود قرار دادهام و سعی میکنم از بزرگگویی پرهیز کنم و به همین دلیل برای نوشتن از شهدا همیشه به محل زندگی آنها میروم و تجربه ثابت کرده وقتی به سراغ شهدا میرویم خودشان سوژهها را به ما معرفی میکنند و لازمهاش این است که نویسنده فقط پشت میزش ننشیند در کوچه پسکوچههایی که شهید بزرگ شده و نفس کشیده برود تا بتواند اطلاعات کامل را درباره شهید بدست بیاورد.
از اغراق هم باید بپرهیزیم،؛کسی که از نزدیک شهدا را لمس کند، برای بزرگ نشان دادن شهید نیاز نیست اغراق کند، چون واقعیت شهید خودش گویای بزرگی اوست.
تفاوت ادبیات جنگ ایران با جنگهای دیگر ملل و ادبیات آنها را در چه مواردی میدانید؟
در جنگ تحمیلی موضوعی که بیش از هرچیز جلبتوجه میکند، ایثار و از خودگذشتگی مردم است و وقتی جنگ تمام شد، دنیا به این فکر فرو رفت که چرا علیرغم اینکه تمام دنیا علیه ما بسیج شد و به صدام کمک کرد، اما ما در این جنگ پیروز شدیم. آنها به این نتیجه رسیدند که در جنگ ما موضوعی به نام «ایثار» وجود داشت. هماکنون نیز راه برونرفت از مشکلات اقتصادی کنونی این است که به فرهنگ زمان جنگ متمسک شویم. در دوران جنگ ازخودگذشتگی خاصی وجود داشت و همین تنها عاملی بود که جنگ تحمیلی را از سایر جنگها متمایز میکند.
نظر شما