قلیزاده علیار در اسفند ۹۹ به خاطر تالیف کتاب «شیخ محمد خیابانی خروش حماسهها» در همایش بینالمللی صدمین سال شهادت شیخ در تبریز، مورد تجلیل قرار گرفت. او افتخارات فرهنگی چندی هم در پرونده خود دارد و به خاطر تحصیلات عالی حوزوی و علوم و معارف اسلامی در قم، و فعالیتهای تالیفی، تدریسی، تحقیقی و نشر فرهنگ اهل بیت (ع) مخصوصا حدیث عترت پیامبر (ص)، موفق به دریافت تاییدات علمی کتبی (در اصطلاح حوزویان: "اجازه نقل حدیث") از اساتید بزرگ حوزههای علمیه و علمای برجسته از جمله، علامه فقید استاد محمدرضا حکیمی شده و با ایشان مرتبط بوده است. به این مناسبت و در حالی که چند روز از درگذشت علامه حکیمی میگذرد، درباره آن مرحوم و جایگاه علمی وی با مصطفی قلیزاده علیار به گفتوگو نشستیم.
جناب آقای قلیزاده علیار، بفرمایید ارتباط شما با مرحوم استاد محمدرضا حکیمی چگونه بوده و چگونه با ایشان و آثارشان آشنا شدهاید؟
بله، ممنون از عنایت شما به این موضوع؛ ضمن عرض تسلیت فقدان استاد محمدرضا حکیمی، از خداوند متعال میخواهم که روح پرفتوح آن مرد دین و دانش و اندیشه را با اولیای خود محشور گرداند.
در خصوص آشنایی بنده با استاد حکیمی، عرض کنم من حدود سال ۱۳۶۰ در تبریز، یک روز از جلو یک کتابفروشی میگذشتم. طبق معمول ایستادم و کتابهای ویترین را نگاه کردم، جوان بودم و تشنه مطالعه؛ کتاب «آوای روزها» از استاد حکیمی را دیدم که بعدها با عنوان «فریاد روزها» بازنشر شد. کتاب را خریدم و خواندم و مشتاق نثر ادبی محکم و عظمت اندیشه ایشان شدم، از آن پس آثارشان را یکی پس از دیگری با اشتیاق و دقت مورد مطالعه قرار دادم، شرفالدین، شیخ آقا بزرگ، میرحامدحسین، بیدارگران اقالیم قبله، تفسیر آفتاب، دانش مسلمین، ادبیات و تعهد در اسلام، حماسه غدیر و... همه را خواندم و از خیلی از کتابهایشان خلاصهبرداری کردهام که هنوز هم آنها را دارم و در نوشتهها و مقالات و کتابهایم به آنها استناد و از آنها استفاده کردهام. ایشان برخی از کتابهایشان را به من میفرستاد گاهی هم دستی و توسط دوستان؛ یادم هست کتاب «مکتب تفکیک» ایشان که حدود سال ۷۳ تازه منتشر شده بود خودشان توسط استاد بزرگوار جواد محدثی در قم به من فرستاد. من کتاب «شرف الدین عاملی چاووش وحدت» را سال ۷۱ نوشتم و سال ۷۲ چاپ شد، به استاد حکیمی هم فرستادم. یکی دو سال بعد که کتاب «شرف الدین» ایشان با افزایش و ویرایش جدید، تجدید چاپ شد، در متن کتاب یکی مورد از کتاب شرفالدین بنده هم نام برد و استناد کرد! که در آن سالها مایه افتخار و موجب تشویق من جوان گردید. البته خیلی از دانشجویان و طلاب اهل تحقیق و قلم در سه دهه شصت و هفتاد و هشتاد آثار استاد حکیمی را میخواندند و تاثیر میپذیرفتند. من هم که طلبه اهل قلم بودم تقریبا همه آثار فارسی ایشان را بلافاصله بعد از انتشارش میخواندم. بعدها از طریق مکاتبه که من شروع کردم، آشنایی ما دو طرفه شد و عنایت و هدایت استاد بیشتر شامل حالم شد و در سال ۱۳۷۶ که من به عنوان مدرس علوم اسلامی در جمهوری خودمختار نخجوان بودم، از ایشان درخواست «اجازه نقل حدیث» کردم ایشان هم با بزرگواری تمام و به روش علمای بزرگ، برای من «اجازه نقل حدیث» کتبی به زبان عربی و با خط خود نوشتند و همراه مجلداتی از کتاب شریف: «الحیات» ارسال فرمودند. تا اینکه بعدها دیدارهایی در قم داشتیم و از نزدیک زیارتشان کردم. مجموعه مکاتباتم با استاد و نیز مطالب مطرح شده در دیدارهایمان را نگه داشتهام که ان شاءالله روزی منتشر خواهم کرد.
شما شخصیت علمی و معنوی استاد حکیمی را چگونه میبینید؟
عرض کنم که درگذشت اندیشمند سترگ اسلامی استاد علامه محمدرضا حکیمی خراسانی، واقعا ضایعهای سنگین در جهان اسلام است و بیشک هیچ کس جای او را پر نمیکند. ایشان ویژگیهایی داشت که همگنانش نداشتند این ویژگیها استاد حکیمی را از دیگر علما و نویسندگان و محققان ممتاز و تاثیرگذار گردانید، خیلی از اهل علم کتابهایی بسیار مینویسند و شاگردانی تربیت میکنند، ولی کمتر کسی از مجتهدان و علمای اهل قلم مانند علامه امینی، علامه طباطبائی، شهید مطهری، شهید سید محمدباقر صدر و استاد محمدرضا حکیمی تاثیرگذار و جریانساز واقع میشوند. محمدرضا حکیمی از اندیشمندان تاثیرگذار و جریانساز بود، آثار و افکارش، هم ماندگار است، هم تاثیرگذار و هم جریانساز.
به نظرتان اندیشههای استاد علامه محمدرضا حکیمی چه ویژگیهایی داشت که تاثیرگذار و جریانساز شد؟
سوال خوبی است. ببینید استاد حکیمی یک دانشمند بزرگ و دارای مهارت در رشتههای ادبیات فارسی و عربی، تاریخ اسلام، فقه، اصول، تفسیر قرآن، حدیث، عقایدشناسی، فلسفه، اخلاق و سایر رشتههای مرتبط با علوم دینی و در یک کلام، یک «اسلام شناس» بزرگ و معارف شناس برجسته بود. ایشان در همه این رشتهها کارنامه مکتوب علمی و پژوهشی در حد اعلا دارد و کتب و مقالاتش شاهد این ادعاست مخصوصا کتاب عظیم الحیات، کتاب خورشید مغرب، معاد جسمانی، دانش مسلمین، ادبیات و تعهد در اسلام و ... که نشان میدهد استاد در این عرصهها صاحب نظر بود. علاوه بر اینها، استاد یک عارف و اهل معنا و اندیشمند فرهنگی و اجتماعی و انقلابی و آگاهانه دلداده مجاهدان بزرگی مثل امامخمینی (ره)، و طرفدار آیت الله خامنهای و سیدحسن نصرالله بود. بنابراین، متون معارف دینی را راحتتر روزآمد میکرد و متناسب با اقتضائات روز مثل عدالتخواهی، انتظار فرج، عاشورا، انقلاب، حقوق بشر، اقتصاد، امور جاری جهان، نظم نوین جهانی و ... مطرح میکرد و جنبههای زیبایی و عظمت و انسانی اسلام و مکتب اهل بیت (ع) را جذابتر نشان میداد که مایه افتخار مسلمانان میشود. او یک انسان فرهنگی و علمی محض و گوشهگیر نبود، معتقد بود و میگفت که فرهنگ خالص به درد نمیخورد بلکه فرهنگ باید همراه با اقتصاد و سیاست باشد.
به نظر شما کتاب معروف «الحیات» چه جایگاه علمی و فرهنگی دارد که استاد حکیمی را بیشتر با آن میشناسند؟
باید عرض کنم که کتاب عظیم «الحیات» که حاصل تلاش و تتبع و تحقیق مشترک استاد محمدرضا حکیمی و دو برادر دانشمند و عالمش استاد شیخ محمد و مرحوم استاد شیخ علی حکیمی است اما بیشتر با دیدگاه و تلاش استاد محمدرضا حکیمی فراهم شده، کتاب مجموعه خالص آیات قرآن و احادیث اهل بیت (ع) در موضوع همه ابعاد یک زندگی پویا، بانشاط، معقول، مادی و معنوی است. ابتکار و نوآوری کتاب الحیات در آن است که سعی دارد با آیات و احادیث و سیره معصومین (ع) زندگی انسانی را به شکل معقول و منطقی و روزآمد در تمام زوایای اقتصادی، اجتماعی، فردی، اخلاقی، علمی، فرهنگی، سیاسی و ... تبیین کند و برنامهای مترقی و سازنده و پاسخگو ارائه نماید؛ به عبارت دیگر این کتاب ثابت میکند که اسلام دین زندگی و ترقی و تکامل در همه ابعاد و در همه زمانها و مکانهاست.
نظر شما