پس از پیشگفتار، مقالات در 5 فصل مختلف تاریخ، باستانشناسی، هنر، ادبیات و کتاب دستهبندی شده است. در فصل اول، نخستین مقاله درباره «سادات رضوی همدان» به قلم پژوهشگر برجسته استان همدان دکتر پرویز اذکایی (سپیتمان) قرار داده شده است و این سادات را از دو دودمان رضویهای کبابیان و رضویهای حکیمخانه میداند. در ادامه فصل تاریخ به مقالات ارزشمند دیگری برمیخوریم که در این میان میتوان به مقالات زیر اشاره کرد:
همدان در جنگ جهانی اول (دکتر علی اقبالی)، فهرست نمایندگان همدان در مجلس شورای ملی (مهدی بهخیال)، مکانهای مقدس همدان (عباس فیضی)، مشاغل متروک و فراموششده همدان (نصرالله آژنگ)، چمنها و محلات قدیمی همدان (عباس زند) و حکایت سنگ گرانیت نتراشیده، نخراشیده (امیرشهاب رضویان).
در فصل باستانشناسی اثر «علی هژبری» را درباره سرگذشت پژوهش در تپه تاریخی هگمتانه را با عنوان «چگونه هگمتانه را ساختیم؟» میخوانیم و در بخش هنر با چهار مقاله سالنهای نمایش فیلم در همدان (رضا بیابانی)، انجمن ادبی در همدان (سیدمیرزا رضویان)، نگاهی به تاریخ چاپ روزنامه در همدان (اسماعیل قدکچی) و در آخر شیوه آموزش تئاتر در همدان (اکبر عاقلان) روبهرو میشویم.
کتاب با دو فصل آخر که رنگ و بویی نزدیکتر به کتاب دارند، با عنوانهای ادبیات و کتاب پایان میپذیرد. در فصل ادبیات که خود دارای 6 مقاله است به موضوعات مختلفی پرداخته میشود. از جمله اینکه «قاسم برنا» به تاریخچه تریاک، افیون و خشخاش و تاثیر آن در گذر ادبیات فارسی پرداخته است. زندهیاد قاسم برنا، از روزنامهنگاران قدیمی همدان بود که بیش از هفت دهه از عمرش را صرف پژوهش درباره فرهنگ عامه و تاریخ همدان و ایران کرد. این مقاله در سال 1355 به رشته تحریر درآمده است.
در ادامه جالب است که دو داستان کوتاه از مسعود احمدی (ساعد) با نامهای «بوبی» و «یکی بود، یکی نبود» در این کتاب گنجانده شده است که در انتهای داستان دوم از ننه نیمتاج (کلفت دکتر میرهادی، سالهای 32 -37) به عنوان راوی یاد شده است. سپس ترانهای در مایه شور به نام اندوه هگمتانه شهر ایران و سرودی در مایه اصفهان به نام «الوند» از هوشنگ جمشید آبادی آمده است.
پس از منظومه هگمتانه اثر هما ارژنگی، حسین زندی با این بانوی همدانی به گفتوگو نشسته و درباره تاثیر عارف و عشقی بر شاعران پس از خود گپ زدهاند. این مصاحبه خواندنی با این بانوی نویسنده زمانی جالبتر میشود که به ارتباط نزدیک و دوستی پدر خانم ارژنگی با عارف، عشقی، شیدا و نیما پی میبریم و این گفتوگو را حاصل یک تجربه ملموس از حضور شاعران مییابیم. در بیتی که عارف برای پدر خانم ارژنگی، رسام ارژنگی سرودهاند «ای هنرمند زبده، ارژنگی/ بازگو باز از چه دلتنگی» از درد مشترک این دو و روحیه دادنهای متقابل میگوید.
در ادامه علیرضا سبزواری در یادداشتی از موانع توسعه تویسرکان مینویسد و در فصل آخر کتاب، ناهید زندی صادق روزنامه نگار و ویراستار کتاب «مادستان»؛ مجموعه گفتارهای همدانشناسی» به معرفی 4 کتاب میپردازد که نخستین آن، همداننامه یا بیست گفتار درباره مادستان اثر محقق برجسته همدانی «پرویز اذکایی»، دومی «حافظیات» اثر دیگر محقق برجسته «علیرضا ذکاوتی قراگوزلو»، سومی «بزرگان و سخنسرایان همدان» به قلم «مهدی درخشان» و در نهایت «سیری در اشعار حافظ» اثر «حسن دانشفر همدانی» است.
اخیرا باخبر شدیم که «حسین زندی»، روزنامهنگار، پژوهشگر و نویسنده همدانی دومین جلد از مادستان را آماده کرده و در روزهای آتی برای علاقمندان در دسترس قرار خواهد گرفت. این موضوع سبب شد تا نگاهی به کتاب مادستان؛ مجموعه گفتارهای همدانشناسی بیندازیم و از جلد دوم این کتاب که به زودی روانه بازار خواهد شد بپرسیم.
در آغاز از زندی درباره چرایی و ضرورتی که وی را وادار به نوشتن اولین جلد کرد، پرسیدم. زندی در این باره به خبرنگار ایبنا گفت: کتاب اول سال 1395 بدون هیچ حمایتی منتشر شد و طبیعتا با توجه به این موضوع خالی از ایراد نیست و با کیفیت پایینی به چاپ رسید. در بیشتر شهرها و استانها، معمولا مراکز فرهنگی و پژوهشگاهها و بنیادهای فرهنگی چنین آثاری را حمایت کرده و منتشر میکنند و کتابی را از آثار دیگران گردآوری میکنند. بسیاری از همدانیها علاوه بر کتابها، مقالات، اشعار، پژوهشها و داستانهایی دارند که منتشر نشده است که انتشار آنها حائز اهمییت است. حتی در شهرهای کوچکتری مثل نهاوند، بنیاد آقای علیمرادیان یک فصلنامه یا سالنامه به نام «فرهنگان» منتشر میکند که آثار نهاوندیها را در آن منتشر میکند اما ما در همدان چنین امکانی را نداریم؛ در واقع نه نشریهای داریم که کار فرهنگی کند و نه فصلنامه و کتابی که به این صورت گردآوری شود.
زندی ادامه داد: از اوایل دهه 90 فکر انجام چنین کاری را داشتم. اولین شماره این کتاب را سال 1394 آماده کردم و سال 1395 منتشر شد. مجوز نشر آن را از طریق پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گرفتم. آثار مختلفی را در آن گنجاندم. علاوه بر آثار افرادی چون دکتر اذکایی، مقالهای از آقای قاسم برنا در این کتاب قرار دارد که ایشان 17 جلد کتاب منتشر نشده دارند. اما خودم از آن کتاب راضی نیستم زیرا به صورت جُنگ درآمد و به نظرم منسجم نیست. اما کار دوم تفاوتهایی دارد و سعی کردیم منسجم باشد. مثلا در کار اول از شعر، گفتگو، مقاله، یادداشت و داستان استفاده شده است. در کتاب اول چون کار اولم بود و خیلی با این موضوع آشنا نبودم، مقداری به لحاظ استانداردهای کیفی کتاب هم پایین است به این معنا که صفحهبندی خوبی ندارد که بعد از چاپ متوجه شدم و با توجه به طولانی شدن روند چاپ به خاطر اینکه قرار بر حمایت این کتاب از جایی بود که با گذشت زمان طولانی این حمایت محقق نشد و من نیز از طول روند خسته شدم و از توجه به ظاهر کتاب غافل شدم. اما در کتاب دوم سعی کردیم تمام آن مباحث را حل کنیم.
این نویسنده افزود: کتاب دوم، مجموعه مقاله است؛ دو مقاله از خودم، مقالاتی از دکتر اذکایی، دکتر محمد بقایی ماکان، دکتر علی هژبری و سایر نویسندگان و پژوهشگران که این مجموعه را تبدیل به اثری علمی و پژوهشی در حوزه همدانشناسی کرده است. با وجود اینکه در حوزه همدانشناسی ظرفیت زیادی داریم اما کار نکردیم، نه مراکز فرهنگی توجه کردند و نه نهادی در این حوزه شکل گرفته است. مثلا نمایندگی بنیاد ایرانشناسی در همدان وجود دارد اما هیچ نمود بیرونی ندارد؛ هرچند عنوان میشود که مداخل زیادی هم کار کردهاند یا حتی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کار خاصی در حوزه پژوهش انجام نداده است. در دانشگاهها هم اگر پژوهشی یا پایاننامهای در حوزه همدانشناسی صورت میگیرد یا نوشته میشود، همیشه در کتابخانههای دانشگاهها خاک میخورد و هیچوقت حاصل آن نمود عینی و بیرونی نداشته است و چاپ نشده است که با مخاطب عام هم ارتباط بگیرد. تلاش ما این است کسانی را که در حوزه همدانشناسی کار کردهاند را شناسایی و آثارشان را دریافت و منتشر کنیم و در اختیار مردم قرار دهیم.
این روزنامهنگار و فعال حوزه فرهنگ بیان کرد: از سال گذشته تصمیم گرفتیم که این دست کتابها از جمله مادستان را در مجموعه کتابهای همداننامه منتشر کنیم. اولین کتاب از مجموعه همداننامه، کتاب شعری از به نام «کلید خورشید را بزن» از «قاسم امیری» بود، کتاب دوم مادستان است و کتاب سوم که در دست انتشار است، «ماموریت مخفی در همدان» از نویسنده رمان «یارم همدانی» آقای «محمدحسن شهیدی همدانی»، کتاب چهارم مَتلهای همدانی به روایت آقای مسعود احمدی، کتاب پنجم، تاریخچه دبیرستان ابن سینا است که در مجموع 17 جلد کتاب به دستمان رسیده است تا در قالب این مجموعه از طریق یک ناشر تهرانی به نام «آوامتن» که اصالتا همدانی است، منتشر کنیم. با این ناشر قراردادی منعقد شده است که هزینههای معمول چاپ را خودمان پرداخت میکنیم و امور اداری انتشار کتاب توسط این ناشر انجام میشود. با وجود اینکه ناشر در تهران است، تقریبا تمام کارها را در همدان انجام میدهیم و تاکنون 17 جلد کتاب در حوزههای ادبی، تاریخی و ... به دستمان رسیده است.
تعداد زیادی ناشر در همدان مشغول به فعالیت هستند (بیش از 50 ناشر در استان همدان)، با وجود اینکه انتشارات «آوامتن» اصالتا همدانی است، اما این سوال پیش میآید چرا مستقیما از ناشران مستقر در استان بهره نبردید؟
این پژوهشگر پاسخ داد: طبیعتا ما تمام ناشران همدان را نمیشناسیم اما رایزنی اولیه ما با 5 ناشر مستقر در همدان انجام شد و برایمان مهم بود که ناشر هم در همدان باشد. خیلی محکم میگویم که در همدان ناشر حرفهای (البته منظورم ناشران غیردرسی است) نداریم. با این 5 یا 6 ناشری که صحبت کردم، همراهی نکردند. همانطور که میدانید کتاب سود مالی ندارد بهخصوص برای ناشرانی که خیلی مطرح نیستند، فروش ندارد، تیراژ کتاب پایین آمده است و به 100 تا 200 نسخه رسیده است و رغبتی به این قضیه ندارند. اما ناشران همدانی با وجود اینکه قرار بود سرمایه مورد نیاز از سوی «مجموعه همداننامه» تامین شود؛ برای انجام امور اداری مبلّغ زیادی را طلب میکردند که برای مجموعه مقدور نبود. به همین علت با آوامتن همکاری کردیم که علاوه بر اینکه هزینهای از ما دریافت نمیکند، با توزیعکنندگان کتاب در تهران مرتبط است. به طور مسلم پخش کتاب بسیار مهم است. متاسفانه ناشران همدان با توزیعکنندگان سراسری در ارتباط نیستند و این خود به عنوان یک معضل شناخته میشود. با وجود اینکه کتابها همدانشناسی است اما انتظار داریم در بخشی از کتابفروشیهای کشور دیده شود. علاوه بر این نخواستند که این فرصت را غنیمت بشمارند زیرا نشر کار اولشان نیست و شغل ثانویه آنها است. معمولا ناشران همدانی یا کارمند هستند و یا کار دیگری دارند و کار نشر را به عنوان تفنن نگاه میکنند و راهی به پخش باز نکردند در حالیکه در نقاطی مانند شیراز، مشهد و به خصوص قم با توزیعکنندگان کشوری در ارتباط هستند. به همین علت ترجیح دادیم با آوامتن کار کنیم.
با توجه به اینکه شما هدفی فرهنگی از انتشار این مجموعه دارید، آیا برنامهای برای توزیع الکترونیکی کتاب در بستر اپلیکیشنهای کتابخوان دارید؟
زندی گفت: بله، ناشر در حال پیگیری این موارد هست، علاوه بر این کتابها به صورت اینترنتی نیز عرضه میشوند که خوشبختانه کتاب اول از این طریق فروش خوبی در تهران داشت تا جاییکه به چاپ دوم رسید.
برگردیم به کتاب اول؛ چه چیزی باعث شد که احساس کردید این مقالات ضرورت دارد به چاپ برسد، مثلا مقالهای درباره جنگ جهانی اول، یا مثلا مقاله اثر آقای رضویان اشاراتی به خلق و خوی همدانی داشتهاند. علت انتخاب این متنها چه بود؟
وی افزود: ما حجم زیادی مطلب در اختیار داشتیم و با همه تفاسیری که این مطالب منسجم نیست و نظم ندارد اما یک نکته در آن نهفته است. در آن زمان هدفمان این بود که بگوییم همدانشناسی حوزههای مختلف دارد و هر کسی که در کار پژوهش است میتواند به این حوزه وارد شود، جامعهشناس میتواند به بحث ورود کند، شاعر میتواند ورود کند، داستاننویس، سینماگر و ... . نکتهای که باعث تاسف همیشگی من است، این است که کاش زودتر این برنامه را آغاز میکردیم. بسیاری از بزرگانی که دست به قلم بودند، متاسفانه از دنیا رفتهاند. پس از چاپ کتاب اول ما دو نفر از نویسندگان مقالات موجود در کتاب یعنی آقایان عاقلان و بیابانی از دنیا رفتند. این موضوع همت جمع را میطلبد تا ورود کنند پیش از اینکه این سرمایههای انسانی از دست بروند. اینجاست که مراکز پژوهشی و نهادها باید به این قضیه ورود کنند. اداراتی چون فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، بنیاد ایرانشناسی، میراث فرهنگی و گردشگری، شهرداری و شورای اسلامی شهر میتوانند به این حوزه ورود کنند. خوشبختانه حوزه هنری تا حدودی کارهای خوبی را با زیرکی و هشیارانه به چاپ رساندهاند که 50 تا 60 درصد این کتابها واقعا ضرورت داشتهاند.
نویسنده مادستان در پایان بیان کرد: ما در هفتهنامه «همداننامه» پروندهای کاشانشناسی را چاپ رساندیم، در مقدمه یکی از 5 کتابی که از طریق دکتر اذکایی به دستم رسید، اشاره شده بود که تاکنون 2000 عنوان کتاب درباره تاریخ کاشان نوشته شود است. 2000 عنوان کتاب درباره شهرستانی که ممکن است به مساحت ملایر باشد اما در همدان آیا 200 عنوان کتاب داریم؟ به جرئت میتوانم بگویم که متاسفانه نداریم زیرا علاوه بر نویسندگان ما توجهی به این موضوع نداشتهاند، مدیران فرهنگی هم نگاهی به این حوزه نداشتهاند. نویسندگانی که در این حوزه قلم زدهاند، بسیاری از آنها از این دنیا رفتهاند و دیگر نه به خودشان و نه به آثارشان دسترسی داریم. این آخرین فرصت است که فرهنگ عامه همدان را جمع کنیم، درباره مَتلها و مشاغل و هنرهای فراموششده بنویسیم. یک نفر به تنهایی نمیتواند در این حوزه قلم بزند، بهتر است که افراد زیادی، دانشگاهها و نهادهای مختلف به مسئله ورود کنند.
نظر شما