«عزیزکرده» پس از مقدمه 12 فصل دارد و با 35 صفحه عکس و تصویر اسناد به پایان میرسد. نویسنده در مقدمه درباره روند گردآوری و تدوین مطالب کتاب گفته است: «این کتاب ماحصل 160 ساعت مصاحبه حضوری با دوستان، اقوام و همرزمان شهید حسن تاجوک است که پس از بررسی و تطبیق با حدود 100 برگ سند به رشته تحریر درآمده است. بیشتر ساعات مصاحبه به همت محمدصادق تاجوک (پسر شهید) و مرتضی نادرمحمدی درباره شهید و گردان مسلمبن عقیل جمعآوری شده بود و هزار صفحه متن پیادهسازی شده آماده نگارش شد.»
با مرضیه نظرلو؛ نویسنده کتاب «عزیزکرده» به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
توضیح مختصری درباره موضوع و محتوای کتاب «عزیزکرده» بفرمایید و اینکه چطور شد تصمیم گرفتید درباره شهید حسن تاجوک بنویسید؟
کتاب «عزیزکرده» به شرححال و توصیف زندگی حسن تاجوک پرداخته است. شهید تاجوک؛ فرمانده گردان مسلمبن عقیل ملایر بوده که این گردان نیز زیرمجموعه لشکر انصارالحسین بهحساب میآمد. حسن تاجوک از این جهت که فرمانده گردان در دوران دفاع مقدس بوده، برای ما حائز اهمیت است، اما اینکه چرا به زندگی ایشان پرداخته ایم، دلایل متعددی دارد. زندگی هر فردی پر از فراز و فرود است و همه انسانها در زندگیهایشان این فراز و فرودها را تجربه میکنند. حسن تاجوک هم از این امر مستثنا نیست. نکته اول این بود که یک فرمانده گردان شهید شده و باید کاری برای او انجام دهیم تا بیشتر شناخته شود، برای این کار لازم بود شاخصههایی در زندگی ایشان پیدا شود تا در کنار زندگینامه ایشان به آنها پرداخته شود. نکاتی که زندگی این شهید را از زندگی بقیه یک قدم جلوتر ببرد. قطعا این که ایشان یک شهید است کفایت میکند برای اینکه معرفی شود، اما برای اینکه اثرگذاری این شخصیت در جامعه بیشتر شود، باید به آن شاخصهها دست پیدا کنیم.
اتفاقی که در کتاب «عزیزکرده» افتاد، این بود که حسن تاجوک را بهعنوان محوریت کار انتخاب کردیم که یک شهید و فرمانده گردان است. در کنار به نقش رزمندگان ملایر که در هشت سال دفاع مقدس در جبهه ها حضور پررنگ داشتند، اما آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته بودند، پرداخته شد و آنها را نیز در کنار حسن تاجوک معرفی کردیم.
بنابراین اسم این شهدا را نیز در کتاب ماندگار کردیم تا اگر 50 سال بعد مورخینی به این کتاب رجوع کنند، افرادی را بشناسند که کمتر به آنها پرداخته شده است و با این اقدام حداقل نامی از این شهدا باقی میماند. این نکتهای بود که در نظر داشتیم در این کتاب به آن توجه کنیم. حتی اگر این افراد در کل کشور هم شناخته نشوند، در استان خودشان شناخته خواهند شد و در این زمینه یک گام رو به جلو خواهیم بود. توجه به این موارد به فرهنگ ما هویت میبخشد و تاریخ را حفظ میکند. اما متأسفانه کمتر به این موضوعات پرداخته میشود، درصورتیکه یکی از کارهای اساسی است که باید مورد توجه قرار گیرد. بهویژه در زمینه جنگ تحمیلی که یک حادثه بزرگ بوده و هشت سال در این کشور ادامه داشته و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
نکته دیگر که در کتاب حائز اهمیت بوده، این است که ما فقط در کتاب به جنگ تحمیلی نپرداختهایم. این کتاب دربردارنده جنگ و زندگی است. یعنی هم فضای زندگی شهید تاجوک را تعریف میکند، هم به توصیف فضای جنگ میپردازد و هم فضای اجتماعی و سیاسی مردم ملایر را بیان میکند. مانند اتفاقاتی که در دهه 60 در این شهرستان افتاده، درگیریهایی که منافقین ایجاد کردند و یکسری جزئیات که شاید کمتر به آنها پرداخته شده است. درکل این کتاب فقط به این موضوع نپرداخته که این شخص در جنگ چه کارهایی انجام داده و بعد شهید شده، بلکه فضای انقلاب، حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و سایر فضاها را مورد بررسی قرار داده و به نظرم این یکی از نکات شاخص کتاب است که اگر کسی بخواهد با تاریخ ملایر آشنا شود میتواند این کتاب را بخواند. البته ادعا نداریم که همه تاریخ و مطالب در این کتاب آورده شده است، اما در حدی که به اسناد دسترسی داشتیم و مصاحبهها انجام شده، مطالب در کتاب درج شده است. چه بسا مطالب بسیاری مانده باشد که در کتاب نیاورده باشیم. این کتاب فقط گوشهای از حوادث انقلاب و دوران دفاع مقدس است.
درباره انتخاب این سوژه نیز باید بگویم معمولا سوژههای مختلفی برای تحقیق و نگارش پیشنهاد میشود و من نیز سالهاست در این عرصه فعالیت میکنم. ممکن است در طول سال 10 سوژه معرفی شود. معمولا سوژهای را انتخاب میکنم که احساس میکنم حرف جدیدی برای گفتن دارد و موضوعی که تاکنون به آن پرداخته نشده را میتوانم مورد بررسی قرار دهم. بنابراین نوشتن کتاب دو علت دارد، یکی اینکه حرف جدیدی دارد و نکته مهم دیگر این است که خودم بتوانم با آن موضوع ارتباط برقرار کنم و احساس کنم میتوانم در مورد این شخصیت بنویسم. البته منظورم زیست با شهید و اینگونه موارد که قلم را رها کنم و هر چه بهنظرم بیاید بنویسم نیست، چون ما مستندنگار هستیم و باید بر اساس منطق صحبت کنیم نه بر اساس شیفتگی، ولی در هر صورت من هم ابعاد وجودی دارم و آن مواردی را جذب میکنم که شاید به شخصیت خودم نزدیکتر است و اینگونه میشود که با شخصیتی ارتباط برقرار میکنم و توفیق حاصل میشود و مینویسم.
چطور اسم کتاب را «عزیزکرده» انتخاب کردید؟
همانطور که در کتاب توضیح داده شده، حسن تاجوک بعد از چند دختر بهدنیا آمده و این خانواده پسر نداشتهاند و بالاخره ما داریم در مورد دهه 30 صحبت میکنیم که پسر یا دختر داشتن در خانوادهها اهمیت داشته است. حسن تاجوک هم با نذر و نیاز بهدنیا میآید و مورد توجه خانوادهاش بوده است. دلیل دیگر انتخاب عنوان «عزیزکرده» این بود که یکی از خواهرهای شهید تاجوک، اسمش عزیز بوده و آن خواهر خیلی به حسن تاجوک وابسته بوده، بدین ترتیب چند علت در کنار هم قرار گرفت و احساس کردیم این عنوان متناسبترین عنوانی است که میتوانیم برای این کتاب انتخاب کنیم.
جمعآوری اطلاعات و مصاحبهها به چه صورت انجام شد؟
در کارهای مستند نگاری، جمعآوری اطلاعات و مصاحبهها یکی از کارهای شاخص و اصلی است. چون نشان میدهد که در این کتاب چه کردهایم، چقدر تحقیق و پژوهش انجام شده است. در مورد کتاب «عزیزکرده»، 160 ساعت مصاحبه حضوری با 90 نفر انجام شده و عمده مصاحبهها را مرتضی نادرمحمدی و محمدصادق تاجوک، پسر شهید انجام دادند و خودشان مصاحبهها را از سال 1392 شروع کرده و مقدار زیادی از مصاحبهها را جمعآوری کرده بودند که وقتی قرار شد، بنده این کتاب را بنویسم، مصاحبهها را به من دادند، آنها را بررسی کردم و آنجا که لازم بود مصاحبه تکمیلی گرفته شد و خیلی از مطالب که حاشیه بود و ربطی به کار ما نداشت حذف کردیم، محوریتی به کتاب دادیم، مطالب با این محوریت چیده شد و پیش رفتیم. این کتاب یک مستند روایی است و درعینحال که استناد دارد، یک روایت پیوسته است. اینکه 160 ساعت مصاحبه پراکنده را بهصورت یک روایت پیوسته درآورده و یک نفر را شخصیت اصلی قرار دهیم و با آن یک نفر حرکت کنیم و درعینحال دیالوگسازی کنیم و فضا را بر اساس واقعیت پردازش کنیم و چیزی هم اضافه نکنیم و تخیلی هم در آن وجود نداشته باشد، یکی از اتفاقات مهمی است که در این کتاب افتاده است.
منطق این کتاب و ویژگی بارز آن از نظر شما چیست؟
مهمترین نکتهای که کتاب دارد، این است که از جهت محتوا، این اثر هم معرفی شخصیت یک شهید هست، هم معرفی رزمندگان گردان مسلمبن عقیل و شهدای ملایر که کمتر به آنها پرداخته شده و هم قسمتی از تاریخ اجتماعی و سیاسی ملایر در دوران قبل و بعد از انقلاب در این کتاب آورده شده است. در ادامه مطالب این کتاب، 100 برگ سند اضافه شده، چون یکسری مطالب در این کتاب وجود دارد که ممکن است مخاطب بگوید، معلوم نیست این موارد صحیح باشد، بنابراین سندها را به کتاب اضافه کردیم که فضای استناد کتاب را محکمتر کنیم. از نظر فرم هم یک دانای کل هست که در کتاب روایت میکند و همچنین روایت 90 نفر دیگر از رزمندگان در کتاب آمده، اما آنها دیگر در متن حضور ندارند. این اثر، مستند است و شخصیتها واقعی هستند و درعینحال جذاب و خواندنی است.
در مدت انجام این کار با چه چالشهایی مواجه بودید؟
چالش همیشه وجود دارد و در زندگی روزمره هم با چالشهای مختلف مواجه هستیم، چه برسد به اینکه من از تهران بخواهم درباره شهدای ملایر بنویسم. اما با توجه به اینکه ما مورد تأیید خانواده شهید بودیم، مشکلات کمتر بود. مهمترین مشکل ما در حوزه کتابهای دفاع مقدس این است که تبلیغاتی که صورت میگیرد بر اساس رابطه است و این اتفاق بدترین صدمه را به حوزه کتاب دفاع مقدس وارد کرده است. متأسفانه در همه عرصهها این موضوع وجود دارد، اما اینجا چون متصل به فرهنگ هست، فاجعه بهبار میآورد. وقتی این اتفاق بیافتد و ما یک کتاب ضعیف را تبلیغ کنیم، آن کتاب تبدیل به الگو برای نوقلمان میشود بعد نباید انتظار داشته باشیم، اتفاق خاصی در این زمینه بیافتد و مسلما رشدی صورت نمیگیرد، چون الگوسازی ما غلط بوده است. ما کسانی را داریم که در این حوزه کار میکنند اما نمیتوانند از اثری که خلق کردهاند دفاع کنند، چون این اثر پشتوانه علمی و فنی ندارد. مشکل دیگر عدم وجود نقد است. تا مادامی که نقد حرفهای وجود نداشته باشد این وضعیت ادامه دارد و کار ضعیف از کار قوی تشخیص داده نمیشود.
چگونه میتوانیم از زندگی شخصیتها و شهدای انقلاب و دفاع مقدس رمان زندگینامهای بنویسیم و در این عرصه تا چه اندازه میتوانیم وارد عالم خیال شویم و دست به تخیل بزنیم؟
رمان و داستان با مستند فرق میکند. ما اول باید اینها را از هم تفکیک کنیم. قالبها را بشناسیم و بدانیم داستان، رمان، مستند و تاریخ شفاهی چیست. نویسنده ما باید بتواند اینها را از هم تفکیک کند. بعد ببینیم حال چه میخواهیم بنویسیم، بر آن اساس ساختار را بچینیم و محتوا را تعیین کنیم. اگر قصد نوشتن رمان را داریم، رمان شاخصههایی دارد، شخصیتپردازی، فضاسازی، دیالوگ و تخیل دارد و بر آن اساس باید بنویسم و قاعدههایی هم حتما وجود دارد، چون داریم در حوزه شهدا کار میکنیم و خط قرمزهایی هم وجود دارد، اما زمانی که میخواهیم در مورد مستند بنویسیم، مستند تکیهاش بر سند است. آن هم ساختار و شاخصهای خود را دارد و تخیل اصلا در آن نقشی ندارد. اینها باید از هم تفکیک شود. متأسفانه الان اتفاقی که دارد در حوزه دفاع مقدس میافتد این است که همه چیز را دارند با هم مخلوط میکنند و این اشتباه است. با داستان و رمان میتوانیم الگوسازی کنیم و این کاری است که در همه دنیا صورت میگیرد و قشری بدین وسیله تربیت میشوند. ما هم میتوانیم انجام دهیم به شرطی که ساختارها را بشناسیم و درست این کار را انجام دهیم.
اگر بخواهیم از کلیشهها دوری کنیم، چه نکاتی از زندگی شهید را باید بنویسیم تا برای مخاطب تازگی داشته باشد؟ به نظرتان چه زمانی نویسنده در این مسیر موفق خواهد شد؟
کلیشه زمانی اتفاق میافتد که ما شعاری بنویسیم. اینکه همهچیز خوب، زیبا و سفید است. درصورتیکه شهید هم یک انسان است مثل همه آدمهای دیگر و معصوم نیست. زندگیاش فراز و فرود دارد. یک تحقیق کامل در این حوزهها میتواند ما را به هدف برساند. نویسنده باید آگاه باشند و اینها را در کنار هم جوری بنویسد که هم شخصیت حفظ شود و هم حقیقت گفته شود. الان مشاهده میشود که متأسفانه یک طرف ترازو را سنگین میکنند و شخصیت را خیلی سفید جلوه میدهند، گاهی هم فضا را بیش از حد سیاه میکنند در حالی که باید حد وسط گرفته شود. تعادل زمانی صورت میگیرد که محقق و پژوهشگر مسلط و توانمند و اهل تشخیص باشند و بدانند چه مصاحبهای باید انجام دهند و چه اطلاعاتی باید جمعآوری کند و نویسنده نیز باید آگاه باشد و بداند با اطلاعاتی به دستش رسیده چطور باید بنویسد.
نظر شما