شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۸
داستان خاتم در تشخیص سره از ناسره به جوانان کمک می‌کند

شاه‌آبادی با اشاره به موضوع جشنواره خاتم گفت: جوانان و نوجوانان در سن خاصی به‌سر می‌برند که ویژگی اصلی آن، نگاه فلسفی و حقیقت‌جویی است و به‌دنبال این هستند که میان این همه شلوغی و سرگشتگی راه خود را پیدا کنند. داستان خاتم می‌تواند در چنین شرایطی به آن‌ها کمک کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، خداوند حکیم در آیه ۲۱ سوره احزاب پیامبر مکرم اسلام(ص) را به عنوان الگو و سرمشق زندگی کسانی که همواره به یاد خدا هستند و به رحمت او و روز رستاخیز امید دارند معرفی فرموده است. همچنین در روایات متعددی مسلمانان توصیه به تبعیت از سیره پیامبر اکرم و ائمه معصومین(ع) شده‌اند. از جمله رسول خدا(ص) در حدیث مشهور ثقلین می‌فرماید: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»، در این روایت حضرت تمسک و پیروی از ائمه(ع) را در کنار تمسک به قرآن موجب عدم گمراهی ذکر فرموده‌اند. بنابراین دفتر نشر فرهنگ اسلامی در راستای اهداف خود و در راستای معرفی پیامبر مکرم اسلام و اهل بیت ایشان(ع) به عنوان الگوی شایسته بشری، همچنین تأکید مقام معظم رهبری بر اهمیت گسترش کیفی فرهنگ از طریق یافتن استعداد نویسندگی در بین مردم و تولید کتاب، اقدام به برگزاری سالانه جشنواره‌ای با عنوان «جشنواره خاتم» به منظور تبیین سیره و روش زندگی پیامبر مکرم اسلام(ص) می‌کند. در رابطه با موضوع هفتمین دوره این جشنواره با عنوان «جهان پیامبر، جهان ما؛ بینش، روش کنش و منش پیامبر خاتم(ص)» و اهداف این جشنواره با حمیدرضا شاه‌آبادی، داستان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و پژوهشگر تاریخ به بحث و گفتگو پرداخته‌ایم که شرح آن را در ادامه می‌خوانید.
 
«جهان پیامبر، جهان ما؛ بینش، روش، کنش و منش پیامبر خاتم» در فراخوان هفتمین دوره جشنواره خاتم بعنوان موضوع جشنواره این دوره آمده است برای مخاطب اینها در حد یک واژه هست لطفا شرح مبسوطی درباره موضوع امسال جشنواره بفرمایید.
این عنوان در واقع ایده جشنواره را بیان می‌کند. بهترین و اصلی‌ترین نکته‌ای که در این جشنواره مد نظر هست، این است که بشود از سیره پیامبر اکرم(ص) و از روش، منش و کنش ایشان برای زندگی امروز استفاده کنیم. در واقع بنا بر این است که صرفاً سیره پیامبر را چیزی دور از دسترس که باید از دور آن را نظاره و تحسینش کرد، نبینیم بلکه سعی کنیم این سیره و روش را در زندگی امروز به کار گیریم. در واقع نیازی پشت این جمله است مبنی بر این که امروز در جهانی که دینداری در آن سخت شده و شبهه‌ها و تردیدهای زیادی ایجاد شده و مدعیان بسیاری در حوزه دین پیدا شده‌اند که تصویر نامناسب از دین را برای دیگران به نمایش می‌گذارند، واقعا نیاز داریم که به یک حقیقتی از زندگی نبی اکرم(ص) برسیم و یک الگوی مناسبی را از این حقیقت برای زندگی امروز خودمان پیدا کنیم. الگویی که بتواند به ما کمک کند، اولاً در این جهان بهتر زندگی کنیم و ثانیاً سره و ناسره را از هم تشخیص دهیم. در واقع آنچه که ربطی به پیامبر(ص)، دین و روح واقعی دیانت ندارد را دین نپنداریم و باور نکنیم.
 
چیزی که امروز به عنوان یک خطر در جهان وجود دارد، دینی‌پنداشتن چیزهایی است که ربطی به دین ندارد و باور کردن بعضی رفتارها و اعتقادات گروه‌های مختلف است که به ظاهر رنگ دین به خود گرفته‌اند. چنین وجودی و سیره واقعی نبی اکرم(ص) می‌‌تواند به ما کمک کند که این خطر را پشت سر بگذاریم.
 
با توجه به اینکه داستان امروز، داستان مدرن هست و ساحت داستان امروز کاملاً شخصی و از ذهن و تراوشات فکری شخص نویسنده می‌گذرد چگونه می‌توان در این ساحت داستانی از پیامبر خاتم(ص) نوشت؟
بله داستان مدرن از ذهن نویسنده می‌گذرد و شاید بشود گفت اصلی‌ترین ویژگی داستان دینی در جهان ما هم همین است، این‌که پیامی که از ذهن نویسنده می‌گذرد باید به شکل ذاتی و کاملاً درونی شکل و شمایل دینی داشته باشد. در واقع می‌‌خواهم بگویم که دین و محتوای دین چیزی نیست که از داستان جدا باشد و بعد بخواهید این را به داستان تزریق کنید، چنین داستانی که البته نمونه‌هایش را متأسفانه زیاد می‌بینیم، داستان خوبی نیست.
 
گمان می‌کنم داستان دینی، زمانی خلق می‌شود که از یک ذهنیت دینی بیرون آمده باشد. در چنین شرایطی خودبه‌خود رنگ اندیشه دینی در کار دیده می‌شود و خودش را نشان می‌دهد و گمان می‌کنم هنگامی که قصد نوشتن داستان دینی را داریم ابتدا باید خودمان معتقد باشیم. وقتی قرار است درباره سیره نبی اکرم(ص) بنویسیم، باید خودمان به این سیره اعتقاد داشته و باورش کرده باشیم و جهان ذهنی خودمان را بر این پایه شکل داده باشیم، وقتی جهان ذهنی ما بر این پایه شکل گرفته باشد، هر چه که از فیلتر ذهن ما می‌گذرد، حداقل در حد فهم و درک ما رنگ و بوی اندیشه دینی خواهد داشت.
 


آیا می‌توان بین داستان کوتاه پیامبر خاتم و تاریخ زندگی ایشان رابطه برقرار کرد؟
یکی از شاخه‌های ادبیات دینی قطعاً ادبیات تاریخی است. ادبیاتی که به تاریخ اسلام می‌پردازد و حوادث آن دوره و ویژگی‌هایی که مرتبط با این حوادث هستند را تصویر می‌کند. بنابراین بررسی تاریخ زندگی نبی اکرم(ص) می‌‌تواند به ما کمک کند، نمونه‌های خوبی را برای داستان‌نویسی و تبدیل آن‌ها به داستان پیدا کنیم. به نظر من، داستان زمانی شکل می‌گیرد که زندگی از تعادل خارج شود و تاریخ، نمایشگاهی از نقاط عدم تعادل است. نقاطی که زندگی از تعادل خارج شده و اتفاق‌های خاصی افتاده که مثل قبل دیگر نمی‌شود زندگی کرد. از جهات متعددی نبی اکرم(ص) با آوردن پیام دین اسلام، عملاً تعادلی که در جزیرة‌العرب زندگی بر آن اساس شکل گرفته بوده را به هم زدند و بنیان نویی را شکل دادند. این خودش یک داستان است و در زیرمجموعه آن داستان‌های متعدد دیگری را هم می‌شود پیدا کرد و بر اساس آن‌ها دست به خلق آثار جدید زد.
 
خواندن سیره پیامبر خاتم(ص) (کنش منش روش و بینش ایشان) برای جامعه امروز ما از اهمیت بالایی برخوردار است. ما برای زنده‌ماندن فرهنگ خود نیازمند بازآفرینی سیره پیامبر خاتم(ص) در قالب‌های تازه و امروزی هستیم. چه مؤلفه‌هایی داستان کوتاه پیامبر خاتم(ص) باید داشته باشد که نسل جوان امروز را جذب کند؟
در جهان امروز ما واقعاً نیاز داریم که بتوانیم سره را از ناسره تشخیص دهیم. ما قرار است شبه دین را از دین و مدعیان دینداری را از دین تشخیص دهیم. کسانی که در سطح جهانی دست به جنایت‌های زیادی زدند، مثل داعش و طالبان، همه این‌ها ادعای دین‌داری دارند و ما نیاز داریم که بتوانیم چهره واقعی دین و دین‌داری را به جهانیان معرفی کنیم.
 
جوانان و نوجوانان در سن خاصی به‌سر می‌برند که ویژگی اصلی آن، نگاه فلسفی و حقیقت‌جویی است و این‌ها به‌دنبال این هستند که میان این همه شلوغی و این همه سرگشتگی راه خود را پیدا کنند. بنابراین داستان خاتم می‌تواند در چنین شرایطی به آن‌ها کمک کند.
 
آیا داستان‌نویس امروزی ما می‌تواند از موضوع اصلی سیره‌های معتبر پیامبر خاتم(ص) و روایات و احادیث ایشان موضوعی جدید با هویت جدید و مستقل بیافریند؟ چه راهکارهایی و چه موانعی برای خلق داستان کوتاه در این مسیر وجود دارد؟
بله قطعاً همین‌طور است. نگاه امروزی چون بر اساس نیازها و شرایط امروز شکل گرفته می‌تواند محتوای جدیدی را از منابع قدیمی استخراج کند؛ یعنی ما همان منابع معتبر و اصیل را امروز با نگاهی متفاوت می‌توانیم بررسی کنیم و حرف‌های جدیدی از دل آن‌ها بیرون بکشیم که مبنای خلق داستان باشند و فکر می‌کنم بزرگ‌ترین اتفاق امروز همین است، چیزی که به نیاز و شرایط امروز ما برمی‌گردد و موجب می‌شود رجوعی متفاوت و مجدد داشته باشیم به اندیشه‌هایی که شاید سال‌ها با آن‌ها زندگی کردیم، ولی توانایی بازتعریف آن‌ها را در ذهنمان نداشتیم و توانایی بازتولید نظریه‌های امروزی را از دل آن‌ها به دست نیاوردیم. این اتفاق اگر بیافتد گمان می‌کنم بزرگ‌ترین اتفاق اندیشه دوران معاصر خواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها