در دوران کنونی حیات ما اخیرا با شکل خاصی از یک بیماری عالمگیر با نام کرونا مواجه بودیم که برای انسان مدرن امروزی بسیاری بیگانه بود؛ در حالی که در طول تاریخ کل جهان بینهایت از اینگونه پدیدهها رخ داده است. شاید برای انسان مدرن امروی غیرقابل باور بود که با این گستره عمیق از امکانات پزشکی و درمانی در مواجهه با یک ویروس این میزان زمینگیر و مستاصل باشد؛ ولی به هر حال این واقعه به قدری انسان امروز را با شک و تردید مواجه کرد که سعی کرد با نگاه به گذشته خود و بازخوانی بیماریهای عالمگیر در طول تاریخ یک بار دیگر تواناییها و یا شاید ناتواناییهایی خود را در مواجهه با این گونه مسائل مورد بازخوانی قرار دهد.
در همین راستا اخیرا در تمام دنیا ما مجموعه تحقیقات و کتابهایی را مشاهده کردهایم که اقدام به بازخوانی بیماریهای واگیردار در دل تاریخ کردهاند. در این میان یکی از این دست کتابها که مربوط به همین بازخوانی در تاریخ ایران است کتاب «تاریخنگاری آنفولانزای 1918 ایران» است. این کتاب مجموعه مقالههایی درباره بیماری عالمگیر آنفولانزا در سال 1918 میلادی است که توانسته است زوایایی مختلف از جامعه ایران آن زمان در مواجهه با این مشکل حاد مورد بررسی قرار دهد.
آنفولانزای 1918 ایران، به روایتی کشندهترین بیماری تاریخ ایران بوده است. اما علیرغم این اهمیت تاریخی تا کنون کمتر بدان پرداخته شده است. در این کتاب سعی شده است این بیماری مهلک را نزد ایرانیان بازشناسی کرده و اهمیت آن را در تاریخ معاصر ایران مورد بررسی قرار دهد؛ چرا که اکنون قطعی شده است برپایی انستیتو پاستور (که صدسالگی خود را در سال 1399 شمسی جشن گرفته است) واکنشی دولتی به درخواست اجتماعی ایرانیان در پی وقوع آنفولانزایی 1918 بوده است. به عبارت دیگر در پی فشار اجتماعی دولت ایران تصمیم گرفت دست به برپایی نهادی برای پایش سلامت ایرانیان بزند و نتیجه آن راه افتادن پاستور در تهران بود. به همین جهت میتوان گفت مجموعه اقدامات دولت و نهادهای اجتماعی که همواره در مواجهه با یک بحران شکل میگیرد یکبار دیگر در زندگی کنونی ما نیز میتواند مورد توجه قرار بگیرد.
از سوی دیگر تاریخ پزشکی هر جامعه، تاریخ فراز و فرود زندگی آن جامعه و مردم نیز هست. بر این اساس شاید بتوان تاریخ پزشکی را تاریخ جنگ مردمان با مرگ به شمار آورد و هم چنین میتوان تاریخ پزشکی هر جامعه را تاریخ سرافرازی، یا سیاهرویی دلتها در پاسداشت زندگی مردم نیز دانست. از این رو هر کوششی در تاریخ پزشکی ایران و تاریخ پزشکی را باید به فال نیک گرفت و آن را شکلی از خودآگاه جمعی مردم یک کشور دانست.
کتاب تاریخ نگاری آنفولانزای 1918 ایران متشکل از 6 مقاله با این عناوین است: 1. دنیاگیری آنفولانزا 1918-1919، 2. به روز رسانی دادههای آماری، 3. مرگ و میر و جغرافیایی دنیاگیری آنفولانزا در سال 1918، 4. همهگیری آنفولانزایی 1918 در ایران، 5. تعدیل قوانین: دنیاگرایی آنفولانزا و تجربه ایران در سال 1918، 6. آنفولانزا در ایران.
آنگونه که مترجم در مقدمه کتاب اشاره میکند مقالههایی که در مجموعه حاضر برای ترجمه انتخاب شدهاند، بر اساس رویکرد کل و جزء گرد آمدهاند. سه مقاله نخست وضع بیماری را در سراسر جهان میشناسانند و مقالههای بعدی به بررسی وضع آن در ایران میپردازند. این رویکرد از آن جهت انتخاب شده که در نهایت مقالهها بتوانند چشماندازی کلی از وضع جهان، و در آن میان کشور ایران رد مقابله با دنیاگیری آنفولانزایی 1918 به دست دهند.
مقاله اول دنیاگیری آنفولانزا، 1918-1919 نوشته فرد. ر. ون هارستولد به وضعیت این بیماری در سراسر جهان پرداخته و درباره تاثیر آن در بعد جهانی صبحت کرده است. آنچه که در این مقاله مشهود است میزان آمارهای متفاوت و متنوعی است که درباره این بیماری تا کنون دست ما رسیده است اما هر چه هست در بعد جهانی آن وضعیت و تعداد کشنده بسیار بالاتر از آن چیزی است که در حد تصور ما بوده است.
مقاله دوم به عنوان به روز رسانی دادههای آماری نیز در همین راستا حرکت کرده است منتهی با این تفاوت که باید دید دقیقتر و جزئیتری به موضوع داشته است. مواردی که در این مقاله ذکر شده است مسئله کاستی در گزارشدهی و مشکلاتی است که روبهروی نهادها و ارگانهای جمعآوری اطلاعات بوده است. در نهایت با آوردن جداول و نمودارهایی مولف سعی کرده نگاه دقیقتری به این فاجعه انسانی داشته باشد.
مقاله سوم با عنوان مرگ و میر و جغرافیایی دنیا گرایی در سال 1918 به روند گسترش و مرزهای جغرافیایی این بیماری پرداخته است. از جمله نتیجهگیریهای بسیار مهم این مقاله وخامت امواج این بیماری در اقلیمهای خاص مثلا در اروپا و همچین فصل بهار است و اینکه شیوع پاییزی آن شکل خاصی از ویروس موسوم به ویروسی است که تلفات آن حتی در قیاس به فصل بهار نیز بیشتر بوده است.
مقاله چهارم با عنوان همهگیری آنفولانزایی 1918 دریان به قلم مورخ شهیر و ایرانشناس ویلم فلور است. نویسنده در اینجا مطالب بسیار بدیع و جدیدی در اختیار مخاطب قرار میدهد از جمله اینکه میزان آشنایی ایرانیان با بیماری آنفولانزا تا چه حد بود است شیوه مواجهه با این بیماری از سوی پزشکان داخل ایران همچون پولاک چگونه بوده است. علائم آن چگونه توصیف شده است که در نوع خود هر کدام از این مسائل نگاه جدیدی به این پدیده مهم در ایران داشته است.
مقاله پنجم با عنوان تعدیل قوانین: دنیاگرایی آنفولانزا و تجربه ایران در سال 1918 به قلم امیر ارسلان افخمی است. نویسنده که از متخصصان و کارشناسان به نام این حوزه است توانسته یکی از بهترین و خواندنیترین مقالات ممکن در این کتاب را به نگارش در بیاورد. خواندنی از این جهت که نویسنده توانسته به خوبی و با نگاهی عمیق به ابعاد اجتماعی و سیاسی این بحران عمیق تاریخی بپردازد و سویههای عیان و پنهان را بر زندگی ایرانیهای آن زمان بررسی کند. برای این کار نویسنده حتی از امواج چندگانه این بیماری در ایران صحبت به میان آورده و نشان داده هر کدام از این امواج چه میزان ویرانی و قحطی برای جامعه ایران به همراه آورده است. درواقع میتوان گفت آنچه که اهمیت دارد نگاه اجتماعی و سیاسی این مقاله است.
مقاله ششم با عنوان آنفولانزا در ایران نیز به همین ترتیب با قلم خود افخمی است که نگاه تکمیلی به مباحث مقاله پیشین است. مجموعه مقالات در این کتاب در نوع واقعا توانسته است نگاه بدیعی به مسئله بیماری همهگیر در ایران و جهان داشته باشد؛ اما خوب میشد اگر نویسنده مسئله تبدیل تواریخ میلادی به شمسی یا قمری را انجام میداد و از این گذر مخاطب فارسی زبان با مشکلات کمتری مواجه شود.
کتاب «تاریخ نگاری آنفولانزای 1918 ایران» نویسندگان، امیر ارسلان افخمی، ویلم فلور، هارستولد و دیگران در 145 صفحه و قیمت 25 هزار تومان از سوی نشر اقیانوس علم منتشر شده است.
نظر شما