مدیرمدرسه شماره یک باغچهبان معتقد است؛ کودکان ناشنوا باید از دوره ابتدایی، با کتابهای عادی و عمومی نیز آشنا شوند و از آنها آموزش بگیرند؛ زیرا این کار دانش زبانی آنها را از دایره محدود کتابهای خاص ناشنوایان فراتر میبرد.
وی با تاکید بر این که زمان یادگیری کودک ناشنوا زیاد است و او فقط معنی تحتاللفظی کلمات را درک میکند، عنوان کرد: یک کودک ناشنوا دایره لغاتش کم است و باید یاد بگیرد هر کلمه را کجای جمله بگذارد و در واقع تصویر ذهنی از هر کلمه داشته باشد تا معنای آن را دریابد. یعنی در زندگی با آن برخورد کرده باشد تا بتواند معنای آن را درک کند.
مدیر مدرسه باغچهبان یک اظهار کرد: کودکان ناشنوا و حتی بزرگسالانی دارای این نقص هستند؛ فقط معانی تحتاللفظی کلمات را متوجه میشوند و اگر این کودکان در کودکی با کتاب آشنا باشند و با آن انس داشته باشند، میتوانند در آینده موفقتر باشند؛ مثلا یک کودک ناشنوا جمله «زمین خورد» را دقیقا خوردن زمین تعبیر میکند.
تدریس کتابهای عمومی برای کودکان ناشنوا یک ضرورت است
لباف با تاکید بر این که در کتابخانه ناشنوایان مانند کتابخانه عادی، کتابهای معمولی وجود دارد، عنوان کرد: من مخالف استفاده از کتاب خاص برای بچه ناشنوا هستم؛ زیرا کودک ناشنوا بعد از ابتدایی، وارد سیستم عادی و دبیرستان و دانشگاهی میشوند که من و شما هم همین دورهها را گذراندهایم. پس باید از همین حالا و از کودکی با کتابهای عمومی آشنا شوند.
وی افزود: در این مدرسه بچهها با معلولیتهای مختلف وجود دارند. مثلا تکلیف بچه کمتوان ذهنی روشن است؛ او کتاب خاص میخواهد زیرا تا کلاس ششم و هفتم درسمیخواند و سپس، هنرآموزی میکند و وارد بازار کار میشود. اما کودک ناشنوا هرچند که عادی نیست اما وقتی وارد سیستم آموزش عادی میشود، با کتابها و جملات سختتر روبهرو میشود؛ پس چه بهتر از همین الان با کتابهای عمومی هم آشنا شود.
این کارشناسی ارشد برنامهریزی آموزشی تاکید کرد: تدریس کتابهای عادی و همومی برای بچههای ناشنوا، یک ضرورت است اما مهمتر از تدریس کتابهای عادی انگیزه است که دانش آموز و خانواده او باید داشته باشند. کودک ناشنوایی که خانوادهاش برایش وقت میگذارد و کتاب میخواند، بسیار موفقتر است؛ چون دایره واژگانی بیشتری دارد و در اینده این کودک دایره واژگانی بیشتری خواهند داشت.
خواندن کتاب یک بحث است؛ فهمیدن آن یک داستان دیگر
لباف درباره خواندن کتاب توسط کودکان ناشنوا گفت: خواندن کتاب، ماجرای خودش را دارد. کودکان ناشنوا در خواندن کتاب مشکلی ندارند و بهراحتی میخوانند؛ اما فهمیدن کتاب مساله مهمتری است که باید در بحث کتابخوانی کودکان نانشنوا به آن توجه کرد.
وی درباره روش خواندن کتاب برای کودکان ناشنوا عنوان کرد: کتاب خواندن برای ناشنوایان، نیازمند استفاده از روش تلفیقی است که زبان اشاره و لبخوانی را شامل میشود. زمانی که کتاب را میخوانیم، تصاویر را برای کودک روی تخته میکشیم و جایی که نمیتوانیم، باید از زبان اشاره استفاده کنیم.
لباف افزود: در کتابخوانی روش تلفیقی، لبخوانی و زباناشاره ضرورت دارد؛ زیرا این روش برای ناشنوایان و کمشنوایان همزمان کاربرد پیدا میکند، درحالی که استفاده از زبان اشاره صرف، فقط برای ناشنوایان عمیق و مطلق کاربرد دارد.
وی درباره تهیه کتاب برای ناشنوایان گفت: یکسری از کتابهای افراد کمتوان چندمعلولیتی را سازمان آموزش و پرورش استثنایی تالیف میکند؛ ولی اگر کودک فقط ناشنوا باشد، آموزش و پرورش این کتابها را تهیه میکند.
کتابهای مناسبسازیشده برای ناشنوایان نباید تحریف محتوایی شوند
وی که تجربه تدریس کتابهای مناسبسازیشده برای ناشنوایان را دارد، درباره تدریس اینگونه کتابها گفت: در سالهای اولیه تدریسم کتابهای مناسبسازیشده را برای کودکان ناشنوا تدریس میکردم. البته این کتابهای برای معملمان مناسبسازی شده بود و اصلا برای بچهها مناسب نبود؛ زیرا سیاه و سفید بود و اصلا رنگ نداشت.
لباف افزود: بعد از چند سال سازمان آموزش و پرورش استثنایی آمدند، کتابهای خاص ناشنوایان تالیف کرد؛ اما این کتابها آنقدر تحریف شده بودند که اصل موضوع کتاب عوض شده بود و بچهها مثلا به جای دهقان فداکار و تصمیم کبری با علی و زهرا و سادهترین اتفاقات و جملات ممکن روبهرو بودند.
مدیر مدرسه باغچهبان اظهار کرد: بعد از مدتی بچههایی که محتوای این کتابها را یاد گرفته بودند، با تغییر مقطع مردود میشدند؛ یعنی بچهای که در مقطع دبستان با معدل 20 قبول شده بود، در راهنمایی مردود میشد؛ زیرا زیرساخت آموزشی او بسیار سطحی بود.
لباف تاکید کرد: بعد از چند سال مجدد کتابهای عادی در مدارس ناشنوایان تدریس شد؛ بنابراین کودکان ناشنوا همان بهتر که از ابتدا با کتاب عادی و عمومی آموزش ببینند؛ حتی اگر این یادگیری برای آنها در حد 5 درصد باشد.
نظر شما