در این مطلب نگاهی به رمان «سارا و سرافینا» نوشته جواد کارا حسن با ترجمه ستار سلطانشاهی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
گویی سارا در وجودش با شخصیتهای خود درگیر است و میان آنها گرفتار شده است. میان سارا و سرافینا. سارایی که در جریان جنگ جهانی دوم و هنگامی که نوجوان بود و مدرسه میرفت نزدیک بود به خاطر اسمش به اردوگاه فرستاده شود چون در آن زمان نیروهای امنیتی حاکم در سارایوو شهروندان مسلمان را برای اعزام به اردوگاهها از سطح شهر و معابر عمومی دستگیر میکردند؛ دستگیری و تشخیصی که اغلب از روی نام و نامخانوادگی افراد صورت میگرفت. گویی ظلم به مسلمانان سارایوو مختص به یکی دو سال و جنگ بوسنی نبود و ریشهدار بود. با وجود این که نام سارا در آن زمان باعث دستگیری موقت او شده بود ولی او کماکان میخواست سارا بماند و از سرافینا شدن اجتناب میکرد. انگار هر کدام از این دو نام، شخصیتهای متفاوتی از او را بروز میدادند.
نویسنده در خلال داستان، از درون نگاهی به سارایوو، تاریخ و زندگی مردمانش میاندازد. «چمدانیها» را تعریف میکند و نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ سارایوو میاندازد. چمدانیها واژهای بود که از زمان سلطه اتریش بر بوسنی در این کشور مصطلح شده بود. همه کسانی که توانایی انجام کاری را داشتند و دولت آنها را استخدام کرده بود. کسانی که حقوق بگیر بودند و در خدمت کسانی که به آنها حقوق میدادند قرار داشتند، و کسانی که به این افراد مرتبط میشدند، در بوسنی به چمدانیها معروف بودند و سارا در خانوادهای «چمدانی» متولد شده بود. کسانی که به خاطر زبان متفاوت در آن ابتدا نمیتوانستند با مردم بوسنی ارتباط برقرار کنند. البته که، همین چمدانیها با ورودشان به جامعه بوسنی منجر به آغاز روند مدرنیزاسیون در جامعه بوسنی شدند و فرهنگ بوسنی از طریق آنها با دوره مدرنیسم آشنا شد.
کتاب چهره زشت جنگ بوسنی و ظلم صربها به مردم سارایوو را روایت میکند. بمباران، هدف قراردادن مردم بی گناه توسط تک تیراندازهای صرب، نبود برق، کمبود آب و مواد غذایی و حضور قاچاقچیانی که سیگار و میوه را به عنوان کالاهایی که همواره خریدار دارند به داخل سارایوو میآوردند تا گرانتر بفروشند.
نویسنده تونلی را توصیف میکند که راه خروج از سارایوو و ورود به آن است. ترکیب افرادی که برای ورود به سارایوو در مدخل تونل ایستادهاند و نویسنده توصیفشان میکند، از نکات عجیب است. افرادی که همه زندگیشان، خانه و خانواده و هر چه برایشان مهم بود در سارایوو بودند و میخواستند وارد شوند. آدمهای خوبی که برای کم کردن درد و رنج مردم میخواستند وارد شهر شوند. عدهای که ماجراجویانه به هوای هیجان به سارایوو میآمدند و کسانی که تا حد مرگ مریض بودند و آمده بودند تا بی آن که گناه خودکشی را مرتکب شوند، خود را در تیررس تیراندازهای صرب قرار دهند و از دردهایشان خلاصی یابند. با ترکیب افرادی که نویسنده توصیف کرده گویا تونل، دروازه جهانی دیگر است. عدهای مشتاقانه به این جهان وارد میشوند و عدهای مشتاقانه از آن میگریزند.
البته گریزی که به سادگی ممکن نیست و افراد به صورت محدود و با در دست داشتن تاییدیهی مسیحی بودن از کلیسا، میتوانستند از آن خارج شوند. تاییدیهای که توسط کشیشها صادر میشد و میتوانست مردم را از تونل شهر، از دروازه جهانشان و از سارایوو، خارج کند.
گاهی زندگی اتفاقاتی را رقم میزند که ما نمیتوانیم آن طور که تا آن زمان زندگی کردهایم با آن مواجه شویم و گویی شخصیت سارا توان مواجهه با دوری دخترش را ندارد و تلاش میکند با کار زیاد نبود دخترش را پر کند. در واقع همانطور که نویسنده نوشته زمانی میرسد که باید یا خداحافظی کنی یا نظرت را تغییر بدهی. گویی شخصیت اصلی داستان ما، سارا در کشاکشی دائمی در وجودش مبارزه میکند. میخواهد سارا بماند و با سرافینا بجنگد. میخواهد مفید باشد و این از ویژگیهای اصلی ساراست که تا انتهای کتاب با شخصیتش همراه و در داستان و سرنوشت سارا موثر است.
نویسنده در جای جای داستان برای شخصیتهایش فلسفه بافی میکند تا احساسات آنها از جنگ را برای ما شفاف کند. مثلا مینویسد: «در شرایط بحرانی، هنگام آزمایشهای بزرگ، آدمها از نظر اخلاقی احساسیترند؛ یعنی خیلی اخلاقیتر از شرایط عادیاند. چون برایشان چیزی باقی نمانده است، اما در شرایط عادی مردم منطقیاند و عقل خود را به کار میگیرند.» این سطرها گویی مشاهدات یک جامعهشناس و توصیفات او از مردم، در شرایط جنگی است.
کتاب سارا و سرافینا در سال 1999 و پس از حدود هفت سال از حوادث محاصره سارایوو و جنگ بوسنی، منتشر شد. این کتاب تاکنون به زبانهای آلمانی، سوئدی، اسپانیایی، ترکی، فرانسوی، ایتالیایی و اسلوونیایی ترجمه شده و سردبیر نشریه زیدویچه سایتونگ این اثر را جز پنجاه اثر برتر تاریخ معاصر دانسته است.
درباره مترجم این اثر هم باید گفت که مترجم کتاب ستار سلطان شاهی حدود سی سال در جامعه بوسنی و هرتسه گوین، قبل و بعد از جنگ، زندگی کرده و همچنین در رشته زبان و ادبیات بوسنیایی در دانشگاه سارایوو، تحصیل کرده است و آشنایی خوبی با زبان و جامعه بوسنی دارد.
نظر شما