سه‌شنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۵
تغییرات اقلیمی و فردی‌سازی

آنچه اهمیت داشته تفکر و درک این مسئله بوده که مسئولیت چیزی مشترک نیست و مهم این است که تغییراتی سیستماتیک روی بدهد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ترجمه کامران برادران: بیایید از آغاز وضعیت را مشخص کنیم: بحران آب‌وهوایی وحشتناک و آخرالزمانی بوده که به‌آرامی در حال وقوع است. حتی اگر فردا هم انتشار گاز مونواکسید کربن متوقف شود، جهان به شکلی غیرقابل‌برگشت تغییر یافته است. با این همه، همه می‌دانیم که انتشار این گاز فردا متوقف نخواهد شد و ما همچنان در حال نزدیک شدن به این فاجعه هستیم. احساسات غیرقابل‌وصفی که این آگاهی ایجاد کرده، می‌تواند چنان در جهنم‌های شخصی گرفتارمان کند که آگاهی‌مان از دیگران رو به زوال بگذارد.

اما این وحشت و اندوه وصف‌ناپذیر با میل به درک نیز همراه است. بسیار مهم است که در حسی که به این بحران داریم، سرزنش معطوف به جای درستی باشد: یعنی ساختارها، شرکت‌ها و رهبرانی که آگاهانه اکوسیستم ما را تخریب کرده تا از افزایش بهای سهام خود اطمینان حاصل کنند. مسئول دانستن افراد امری مسلم نبوده و گذشته اخیر بریتانیا نشان می‌دهد که نئولیبرالیسم همواره به دنبال پنهان کردن مسئولیت ساختاری و تحمیل بار پیشرفت اجتماعی بر دوش افراد است.

زمانی که محافظه‌کاران در سال 2010 ریاضت اقتصادی را بر داونینگ استریت تحمیل کردند، مشکلی سیاسی در کار بود که باید آن غلبه می‌شد: چگونه می‌توان مردم را راضی کرد تا بحران اقتصادی برآمده از [سیاست‌های] ثروتمندان را تحمل کنند؟ پاسخ جالب‌توجه این بود که کاری کنید تا آن‌ها نسبت به این وضعیت احساس مسئولیت کنند که البته چندان هم مایه تعجب نیست.

شعار آن‌ها این بوده که همه‌چیز فردی است. از تاچریسم تا سال‌های «کارگر نو»، این شعار حضور داشت، اما زمانی که محافظه‌کاران در سال 2015 به قدرت رسیدند، این امر قدرت بیشتری گرفت. بنابراین اگر مشکلی پیش بیاید، مشخص بوده که مقصر کیست: فرد، من، شما و همه.

تا سال 2015، این دستورالعمل به‌خوبی کارگر افتاد. جنبش‌های خیابانی چپ از منظر تاریخی تضعیف شده بودند، چپ صدای پارلمانی راستینی نداشت و اتحادیه‌ها در حالت تدافعی بودند. در اخبار ساعت شش بدهی ملی و بودجه خانوار با یکدیگر مقایسه می‌شد و وزرای میلیونر در حالی که به گرسنگان می‌گفتند باید خود برای مکافات‌های بیشتری آماده کنند، نگاهی جدی به خود می‌گرفتند.

برای مبارزه معنادار با بحران آب‌وهوایی، نمی‌توان بار دیگر چنین فریب خورد. این خطر وجود دارد که بار دیگر اشتباهات گذشته را تکرار کنیم و افراد را گناهکارانی بدانیم که مرتکب اشتباه شده و باید توبه کنند. باید از منظر فکری و احساسی به این نتیجه برسیم که بهترین نیات فردی ما از سوی ماهیت سیستماتیک بحران آب‌وهوایی محدود شده است.

همه ما می‌توانیم آشغال‌ها را در جعبه‌های بازیافت قرار دهیم، اما اگر شرکتی که برون‌سپاری شده تصمیم بگیرد که زباله‌ها را به خاطر کسب سود بسوزاند، هیچ کاری به‌عنوان یک فرد نمی‌توان انجام داد. شاهد آن بوده‌ایم که جایگزین‌های مبتنی بر گیاه‌خواری رشد کرده و آنچنان برداشت شده‌اند که اکوسیستم‌های محلی از بین رفته و کشاورزان نیز در این فرآیند فقیرتر شده‌اند. نیت بدون قدرت اغلب چیزی جز تظاهر و نشان دادن در باغ سبز نیست.


 
با این همه، آنچه اهمیت داشته تفکر و درک این مسئله بوده که مسئولیت چیزی مشترک نیست و مهم این است که تغییراتی سیستماتیک روی بدهد. دورنمای دشوارتر، همان‌گونه که طی دوران ریاضت اقتصادی دریافتیم، تغییر همزمان تفکر و عقیده است.

شاهد افزایش سرسام‌آور اضطراب اقلیمی هستیم که نظرسنجی‌ها، ظهور درمان‌های فردی مبتنی بر ترس از تغییرات آب‌وهوایی و نقاشی‌های آخرالزمانی کودکان از آینده گواه آن هستند. بحران آب‌وهوایی، پایان یک جهان اگر نه کل دنیا، ایده‌ای کمابیش نامفهوم و غیرقابل‌هضم است. این امر دو خطر بزرگ برای جنبش‌هایی به دنبال دارد که برای غلبه بر سیستمی که ما و سیاره‌مان را نابود کرده، به مشارکت توده‌ای متکی هستند.

مشکل نخست تقدیرگرایی است: این احساس که کاری نمی‌توان کرد و متعاقبا تلاش برای سرکوب اضطراب. این واکنش به‌عنوان راه‌حلی نه برای خودِ بحران اقلیمی بلکه بیشتر برای رنج و عذاب فردی کارکرد دارد. مشکل دوم درونی‌سازی است، نه لزوما درونی‌سازی این‌که فرد خود را علت وقوع بحران آب‌وهوایی می‌داند بلکه احساساتی که همراه آن شکل می‌گیرد؛ این حس که این مسئله برآمده از وضعیت روانی خود شخص است و نه دیگران.

از کف دادن فرصت برای تغییر در این زمینه، خطر بی‌تفاوتی گسترده و همچنین قربانی شدن مهاجران را به دنبال دارد که بدون شک شمارشان در صورت عدم پیگیری‌های لازم، با افزایش بخش‌های غیرقابل‌سکونت جهان بالاتر هم می‌رود. بسیار مهم است که فضاها پروش داده شده و برنامه‌هایی جایگزین برای هر یک از دو این واکنش گسترش یابند. در فضایی جمعی و مشترک با کسانی که موقعیتی مشابه شما دارند، می‌توان دیگران را در خود و خود را در آن‌ها تشخیص دهید، آن هم نه صرفا در سطح ذهنی بلکه در سطح احساسات واقعی. تننها از طریق اذعان به اضطراب آب‌وهوایی و تعامل با دیگران و درک آن به‌مثابه مشکلی جمعی است که می‌توانیم در جایگاهی قرار گرفته تا عزم خود را جزم کرده و از چالش‌هایی که با آن روبرو هستیم ناامید نشویم.

تلاش برای پیشبرد این مهم مملو خواهد بود از شروع‌های نادرست و گام‌های اشتباه، اما این خود بر ضرورت پیگیری این اقدامات صحه می‌گذارد. این امر در تمامی جنبش‌های اجتماعی و اتحادیه‌های تجاری باید به پروژه‌ای حیاتی برای سال‌های پیش رو بدل شود.
 
این مقاله ترجمه خلاصه‌ای است از منبع زیر: 
https://tribunemag.co.uk/2021/11/climate-change-mental-health-individualisation-collective-action-austerity
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها