تورن در این کتاب در پنج فصل به ارائه نظریه جدید خود یعنی جامعهشناسی کنش میپردازد.
به اعتقاد تورن نظریههای پیشینی جامعهشناسی با اصرار بر اولویت قرار دادن نظامهای اجتماعی سعی در نادیده گرفتن کنشگران داشتهاند که این موضوع نیازمند بازاندیشی است. همانطور که میدانیم که اصطلاح جامعه پساصنعتی از ابداعات تورن است و او با همین پیشینه در این اثر به نقش کنشگران در جوامع پساصنعتی و اهمیت ویژهشان در حرکتها، جنبشها و تغییرات اجتماعی میپردازد. بازگشت کنشگر نشان میدهد که چرا و چهطور جامعهشناسی کنش به درک و دریافت بهتر جهان در وضعیت اکنون کمک کرده و دریچههای بسیاری را برای شناخت جوامع امروز گشوده است. تورن در این کتاب البته تنها به نقد جامعهشناسی کلاسیک اکتفا نمیکند و نظریه جدیدی با نام «جامعهشناسی کنش» را ارائه میدهد. به اعتقاد او جامعهشناسی کلاسیک برای مطالعه جامعه صنعتی طراحی شده بود که اکنون و با گذار به جامعه پساصنعتی این درک را با استفاده از آن گزارهها نمیتوان حاصل کرد. اما با مدد از جامعهشناسی کنش که بیش از مطالعه نظم اجتماعی، بر تغییر اجتماعی تکیه دارد و مطالعه جنبشها را بر ساختارها مقدم میداند، میتوان به این امکان رسید. تورن در این نظریه جدید مفاهیمی مانند «تاریخمندی»، «جنبش اجتماعی» و «سوژه» را جایگزین مفاهیمی چون «جامعه»، «تکامل» و «نقش» میکند و بازنمایی نوینی از زندگی اجتماعی به دست میدهد.
این جامعهشناس فرانسوی برای صورتبندی مفاهیم خود کتاب را در سه بخش اصلی سامان داده است؛«بازنمایی نوین زندگی اجتماعی»، «جامعهشناسی کنش» و «پرسش از اکنون».
بخش نخست کتاب یعنی «بازنمایی نوین زندگی اجتماعی» خود شامل چهار فصل است؛ از جامعه به کنش اجتماعی، جهش جامعهشناسی، بحران در مدرنیته و آیا زندگی اجتماعی کانونی دارد؟ همانطور که از عناوین سرفصلها برمیآید تمرکز تورن در این بخش به بررسی جامعهشناسی کلاسیک و مفاهیم برآمده از آن، سیر تحول و همزمانیاش با مدرنیته و دلایل عدم کاراییاش اختصاص یافته است. در قسمتی از این بخش در مورد فروپاشی جامعهشناسی کلاسیک این طور میخوانیم: «در اروپا جامعهشناسی که همزمان تکامل گرا و کارکردگراست، در خلال نیمه نخست سده بیستم فروپاشید. این فروپاشی بیش از آنکه برآمده از انتقادات روشنفکری باشد، برآیند دگرگونی های تاریخ بود. پس از رکود بزرگ، سربرداشتن نازیسم و برپایی اردوگاههای کار اجباری در اتحاد شوروی و همچنین در آلمان، اروپا باور خود به مدرنسازی و عقلانی سازی را از دست داد. عبارتهایی مانند «بحران پیشرفت» و «افول خرَد» نشان از وسعت ابعاد توهمزدایی اروپایی دارد. تاریخ سده بیستم به خوبی نشان داد که به هم آمیختن نظام اجتماعی با دولت تا چه حد وهم آلود است زیرا آنچه امروز بر سیاره زمین حکمفرمایی می کند، بورژوازی حاکم بر دولتها نیست، بلکه دولتهایی صنعتیساز و اقتداگرا است، دولتهایی که یا کمونیست یا ملی گرا هستند. در همان حال، جامعه شناسی به جایگاه کنشگر به مثابه قهرمان تاریخی شک کرده است. از این زمان به بعد پرولتاریا، بورژوازی و ملت همگی به برساختهایی ایدئولوژیک شبیهاند؛ به عروسکهای خیمهشببازی که نخ آنها در دست دارندگان قدرت سیاسی است»
بخش دوم کتاب با عنوان «جامعهشناسی کنش» را میتوانیم مهمترین بخش این اثر بدانیم که تورن در آن در پنج فصل به ارائه نظریه جدید خود یعنی جامعهشناسی کنش میپردازد. خواننده در این بخش میتواند به شکل منسجمتر با شمای فکری تورن و مقصود او از جامعهشناسی کنش و عوامل موثر در آن و همچنین مشکلات و مصائبی که در این مسیر وجود دارد آشنا شود.
تورن عنوان بخش سوم و پایانی کتاب خود را «پرسش از اکنون» انتخاب کرده است. این بخش شامل چهار فصل میشود؛ تولد جامعه برنامهریزی شده، منازعههای اجتماعی جدید، افول جنبشهای اجتماعی و جنبشهای اجتماعی، انقلاب و دموکراسی. یکی از مهمترین تاکیدات تورن در این بخش نسبتی است که میان مفاهیمی چون انقلاب، دموکراسی و جنبش اجتماعی برقرار است. در قسمتی از این بخش میخوانیم: «سنت غربی تا مدتها تفاوتی میان جنبش های اجتماعی، دموکراسی و انقلاب قایل نبود. انگاره جنبش اجتماعی – با تأکید بر واژه اجتماعی – درواقع وجود خارجی نداشت زیرا جنبشها سیاسی بودند. از سوی دیگر، تفاوتی میان دموکراسی و انقلاب گذارده نمیشد. انقلاب به معنای نابودی رژیم سابق، از بین بردن تبعیض ها یا سلطه خارجی بود؛ دموکراسی نیز تجلی سیاسی انگاره پیشرفت به شمار میآمد و نمادی از برتری یافتن خرَد بود.» اما تورن در ادامه با استتناد به وقایع تاریخی نشان میدهد که تا چه حد این یکی انگاری به آسیبهای جدی منجر شده است و باید از آن اجتناب کرد.
کتاب «بازگشت کنشگر؛نظریه اجتماعی در جامعه پساصنعتی» به قلم آلن تورن با ترجمه سلمان صادقی زاده در 248 صفحه، شمارگان 440 نسخه و قیمت 62 هزار و 500 تومان توسط نشر ثالت در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما