سه‌شنبه ۷ دی ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۹
تلاش برای باز پس گیری فدک، نماد و سمبل مقاومت در برابر غصب خلافت بود

تلاش در راه باز پس گیری فدک، نماد و سمبل مقاومت در برابر غصب خلافت بود. به همین دلیل باز پس گیری آن مقدمه‌ای برای رسیدن به حقوق معنوی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم به شمار می‌آمد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) الهام عبادتی: کتاب «واپسین روزهای عمر پیامبر خدا (ص) و ماجرای فدک» نوشته محمود توکلی است. این کتاب براساس درس گفتارهای آیت‌الله علامه شیخ محمدرضا جعفری است و ارث بردن حضرت زهرا از پدر بزرگوارش پیامبر خاتم  صلی الله علیه و آله و سلّم از جمله فدک موضوعی که درکتاب به بررسی و تحلیل پرداخته شده است. این کتاب دو سلسله گفتار از علامه‌ی محقق مرحوم آیت‌الله شیخ محمدرضا جعفری درباره وضعیت امت پس از رحلت پیامبر و رویداد فدک در بردارد. برای آشنایی بیشتر با این کتاب با محمود توکلی گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

انگیزه شما از تالیف این کتاب چه بوده است؟
ماجرای تاریخی فدک از جمله مسائل فراموش ناشدنی است که از زمان رحلت پیامبر گرامی‌صلی الله علیه و آله و یعنی روزهای نخستین تاریخ اسلام تا کنون مطرح بوده است؛ مسأله ای که باید آن را یکی از دردناک ترین فرازهای تاریخ اسلام برشمرد. هر چند طرح این مسأله مانند بسیاری از مسائل تاریخی دیگر، با آثار عملی همراه نیست و در حال حاضر سرزمین تاریخی فدک در صحرای حجاز و در دل بیابان‌ها و حرّه‌ها و سنگ‌های سوخته و نخلستان‌های اطراف مدینه طیبه، گمنام افتاده و کسی را در مالکیت آن دعوا و مرافعه ای نیست. امّا از آنجا که طیّ قرنها بحث‌های فراوانی درباره آن بوده و مورّخان و محدّثان و محقّقان سخن‌ها در این باب گفته اند و یافتن نظر صائب می‌تواند نکته اتکایی برای مسائل اعتقادی مخصوصا در مسأله خلافت و امامت و مظلومیت اهل بیت علیهم السلام در آن مقطع تاریخ اسلام باشد، لذا طرح آن مانند سایر مسائل تاریخی از بار ارزشی و معنوی و اعتقادی برخوردار است که می‌تواند پرده از روی حوادث برافکند و برای آیندگان عبرت آموز باشد.
 


چه شد که ماجرای زمین فدک به عنوان یک موضوع مهم در تاریخ به‌جا مانده است؟
نمی‌توان ماجرای فدک را از حوادث فراموش شده تاریخ اسلام تلقّی کرد. از این رو، مصادره فدک را پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به وسیله نظام حاکم، ظلم مضاعفی در حقّ خاندان پیغمبر پس از غصب خلافت امیر مؤمنان علیه السلام دانسته و چه بسا اسفبارتر از آن می‌شمارند. نظریه پردازان عامّه در مقام توجیه این اقدام برآمده و بر مستندات غاصبان صحّ گذاشته و آن را اقدامی‌مشروع جلوه داده‌اند! در این میان نکته قابل تأکید این است که، مسأله فدک پیش از آنکه بار اقتصادی داشته باشد، بار معنوی و سیاسی داشته که با گذشت زمان به مسائل اعتقادی پیوند خورده است؛ چنانکه امر از آغاز نیز چنین بوده و دفاعیات حضرت زهرا علیهاالسلام و حمایت امیر مؤمنان از دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله در این کشاکش، به روشنی مبیّن این است که اساسا سخن از منافع اقتصادی نبوده، بلکه بعد معنوی و دینی آن، نقطه محوری این ماجرا را تشکیل می‌داده است.

چه شواهدی وجود دارد که زمین فدک به عنوان ملک حضرت زهرا سلام‌الله علیها  است؟
آنچه در سرتاسر این کتاب سعی شده تا جانب آن رعایت شود، ارائه سخنان بر اساس مدارک و منابع اهل سنت است. در تعلق ملکیت این زمین به حضرت زهرا سلام الله علیها نیز همین مبنا مورد دقت بوده است. از باب رعایت اختصار در پاسخ به این سؤال ،شواهد این مالکیت به طور خلاصه خدمتتان عرض می‌شود.
 
عمده متملکات رسول خدا را هفت باغ معروفی که به «حوائط سبعه» معروف بوده واز طریق هبه در اختیارآن حضرت قرار گرفته بود، تشکیل می‌داد. ولذا چون ملک شخصی بود،رسول خدا هم آنها را در حیات خویش تقسیم نموده ،مقداری را خودش برداشت و مقداری را نیز به امیرالمؤمنین علیه السلام داد که از باب «نحله» نیز آن حضرت آنها را به حضرت زهرا سلام الله علیها واگذار نمود[1] که اگر پیامبر هم این کار را نمی‌کرد،باز هم می‌بایست به لحاظ ملکیت شخصی بعد از خودش به یگانه دخترش برسد. بنابراین اموال رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم از طریق هبه یا صلحِ معامله­ای شخصی و نه صلح جهادی از موضع رسول اللهی ورهبر امت اسلامی‌بودن، نیز جزء اموال شخصی محسوب می‌شد.

یکی از مصادیق مهم «انفال »، «فَی ء» نام دارد وطبق آیات اولیه سوره حشر،به آن دسته زمینهای کافران گفته می‌شود که مسلمانان بدون جنگ و خونریزی برآن دست یافته‌اند؛ خواه به صلح باشد وخواه اینکه مالکانش از ترس جان ،آن را رها کرده وفرار کرده باشند. مانند زمین‌های یهودیان بنی‌نضیر در مدینه که به «اجلاء » دراختیار مسلمانان قرار گرفت، ویا مانند «فدک » که خود یهودیان به حکومت اسلامی‌دادند. لذا«فَیء»اموالی بود که از طریق جهادی که منجربه صلح شده ودر اختیارآن حضرت قرارگرفته بود و گاهی نیزاز آنها تعبیر به «انفال» می‌شود.
 
دوباره در برهه‌ای دیگر از تاریخ، حق را ضایع کردند. این دست به دست کردن و غصب فدک تا چه زمانی ادامه داشت؟
این دست به دست کردن تا زمان «مقتدر عباسی»( 295 – 320 ) که خلافتش طی چند نوبت صورت گرفت، ادامه داشت و او آن را به علویان برگرداند. [2] بعد از پس از این تاریخ، دیگرمعلوم نیست متولیان فدک چه کسانی بودند. اگر ملاک را اعلم و افقه سادات هر عصر بدانیم، بدون شک این تولیت باید به دست نقبای سادات اشراف مدینه باشد. اما هیچ گزارشی در این خصوص به ثبت نرسیده است. تنها در زمان دولت عثمانی، «حجت الاسلام سید محمدباقر شفتی بید آبادی»( 1181 – 1260 ق)  در سفری که به مکه داشت، پس از بحث با علمای اهل سنت مکه و مدینه موفق به بازگیری فدک شد و آن را به سادات اشراف مدینه سپرد.
 
عواید فدک چه بود که فرزندان حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها از آن به عنوان ابزاری در راستای تبلیغ اسلام استفاده می‌کردند؟
عوايد و درآمد فدك هر سال بيست و چهار هزار دينار و در روايتي ديگر هفتاد هزار دينار بود. اما آنچه برای دستگاه خلافت از این عواید اقتصادی اهمیتش بیشتر بود، اين بود که مدعيان خلافت، کارگران حضرت فاطمه سلام الله علیها را از این زمینها اخراج، محصول آن را تصرف و فدك را غصب كردند، تا بدین ترتیب بتوانند پايگاه اجتماعي اهل‌بيت پيامبرصلی الله علیه و آله و سلّم  را كه از استحكام، قدرت معنوي و توان مالي مناسبي برخوردار بود، تضعيف كنند و با افزايش فشار روحي و اقتصادي بني‌هاشم، تسلط خويش را افزون سازند.
 
چه اتفاقی برای سند فدک افتاد؟ به هر حال شاید در دوران بعدی ائمه اطهار علیهم السلام می‌توانستند با ارائه آن سند و دست‌نوشته رسول خدا صلی‌الله علیه و آله، فدک را مطالبه کنند و حق خود را پس بگیرند.
بعد از نزول آیه ذی‌القربی پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله، حضرت زهرا سلام‌الله علیها را صدا کرده و سند فدک را به نام ایشان نوشتند. پی از غصب فدک آن بانوی گرامی‌سند را به خلیفه اول نشان داده و فرمودند: «این نامه و سندی است که رسول خدای صلی‌الله علیه و آله برای من و فرزندم جهت مالکیت فدک نوشته است. افرادی که حق ولایت و خلافت حضرت امیرالمؤمنین اما علی علیه السلام را غصب کرده بودند و آن را به ظلم و زور از آن حضرت گرفته بودند، همان کسانی بودند که سند فدک را در کوچه‌های مدینه از حضرت زهرا سلام‌الله علیها دزدیدند و آن را از بین بردند تا مدرک و سندی در دست آن حضرت نباشد. در بعضی از نقل‌های تاریخی نوشته شده که دزدان سند فدک، آن را آتش زده و سوزاندند تا ایشان نتوانند حق خود را طلب کنند.
 
گاهی گفته می‌شود چرا حضرت فاطمه زهرا (س) به دنبال پس گرفتن فدک رفت؟ پاسخ شما به این شبهه چیست؟

گر چه فدک یک زمین کشاورزی و دارای منافع اقتصادی بود که حضرت فاطمه سلام الله علیها از منافع آن در راه رسیدگی و کمک به محرومان و نیازمندان استفاده می‌کرد و پس گرفتن آن به عنوان یک حق پایمال شده از حقوق طبیعی هر انسانی است. اما مسأله اصلی این بود که تلاش در راه باز پس گیری فدک، نماد و سمبل مقاومت در برابر غصب خلافت بود. به همین دلیل باز پس گیری آن مقدمه‌ای برای رسیدن به حقوق معنوی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم به شمار می‌آمد. آن حضرت مساله فدک را فرصتی طلائی برای بیان نظریه‌‏اش درباره حکومت و خلافت غاصب می‌دانست از این رو لازم دید تا خودش این نظر را صریحا در مقابل همه مردم اظهار کند.

شایستگی حضرت علی علیه السلام برای رهبری امت اسلامی‌ بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم، مورد تاکید آن حضرت بود. این مساله را در خطبه‌ای که در مسجد پیامبر در برابر دیدگان حضار ایراد فرمود روشن و واضح ساخت. پرده‏ برداری آن حضرت از زشتی‌ها و ناروایی‌های حکومت تازه کار که زمام شرع مقدس را بدون داشتن هیچ پیوند و رابطه‌‏ای با اهداف پیامبر و صرفاً بر اساس اجتهادات بی‏ پایه‏ به دست گرفته، از اهداف آن حضرت بود. حفظ اسلام از تحریف و انحرافات از دیگر امور بسیار مهمی‌ بود که می‌توان در حرکت آن حضرت در رسوا نمودن دستگاه خلافت سقیفه آثار آن را مشاهده کرد و از همه مهمتر ابراز نارضایتی از حکومت و غصب خلافت و مخالفت شدید با اصحاب سقیفه در پوشش دفاع از حق غصب شده فدک، ماندگارترین دلیلی بود که در اقدام آن حضرت در استیفای حق مسلّم خویش، می‌توان به وضوح آن را مشاهده کرد. همان گونه که بخشهایی از خطبه فدکیه بر این امر گواه است.
 
خطبه فدکیه در چه منابعی وجود دارد؟ آیا در کتاب‌های علمای اهل‌تسنن هم این خطبه آمده است؟
بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی، تمامی‌خطبه یا بخشی از آن را، با ذکر سلسله اسناد و رجال آن یا بدون اسناد، در کتب خود آورده اند و برخی دیگر نیز اشاره ای به وجود این خطبه نموده اند. که احصاء همه آنها بالغ بر دهها مورد می‌شود. برای نمونه به تعدادی از آنها اشاره می‌کنم:
1 - من لا یحضره الفقیه، تألیف شیخ صدوق ج 3، ص 372، ح 1754
2 - الشافی فی الإمامه، تألیف مرحوم سید مرتضی ج 4، ص 278.
3 - الاحتجاج، تألیف أبو منصور طبرسی ج 1 / 253
این خطبه در بسیاری از منابع اهل سنت ذکر شده است که به طور نمونه به برخی از آنها اشاره می‌شود:
1 - تذکره الخواص من الأمّه فی ذکر مناقب الأئمه، تألیف سبط ابن الجوزی ص 317
2 - شرح نهج البلاغه، تألیف ابن ابی الحدید معتزلی 16 / 263
3 - منال الطالب فی شرح طَوال الغرائب، تألیف مبارک بن محمد الجزری 501 – 507
4 - بلاغات النساء، تألیف أحمد بن طیفور، ص 12؛
5 - السقیفه و فدک، تألیف أحمد بن عبدالعزیز جوهری، ص 9

 [1]  - الخرائج والجرائح / قطب الدین راوندی / 1 / 112
[2]  - بحارالانوار / 29 / 210 و فدک والعوالی / سیدمحمد باقر حسینی جلالی / 227

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها